به گزارش خبرنگار وسائل، نهمین جلسه از درسگفتار اقتصاد مقاومتی با رویکرد حمایت از کالای ایرانی در 12 دی 98 برگزار شد؛ آنچه در ادامه میخوانید مشروح مطالب بیان شده از سوی حجت الاسلام دکتر احمد علی یوسفی عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی است:
در صورت شک در تحقق سلطه
اگر در مورد معاملهای شک شود که مصداق سلطه و سبیل هست یا نه، در این مورد چه کار باید کرد؟ مثلا اگر قرار شد از غیر مسلمان کالایی خریداری شود، اما مصداق سلطه و سبیل بودن این معامله، مورد تردید جدی است.
بر اساس ادله اولیه، معامله و هر نوع خرید و فروشی با هر کسی که شرایط عمومی معامله را داشته باشد، صحیح و مباح است. در صورتی میتوان نسبت به معاملهای حکم به عدم صحت و یا عدم مباح بودن نمود که سلطه و سبیل در آن معامله علیه مسلمان، کشور اسلامی یا گروهی از مسلمانان احراز شود؛ در غیر این صورت حکم به صحت و مباح بودن آن معامله میشود.
چون تحقق عنوان اولیه - معامله با همه شرایطش - بر این مصداق مسلم است، ولی تحقق عنوان ثانویه که سلطه و سبیل باشد، محل تردید میباشد. بنابراین اصل عدم تحقق عنوان سلطه و سبیل جاری میشود. در این صورت، خرید کالا از کشور آمریکا یا رژیم صهیونیستی تا زمانی که مصداق سلطه و سبیل احراز نشود، از باب نفی سبیل نمیتوان حکم به حرمت و عدم صحت معامله نمود. البته ممکن است از باب دیگری با مشکل فقهی مواجه باشد که در مباحث آتی روشن میشود.
تمسک علما به آیه نفی سبیل
در استناد به آیه نفی سبیل در حمایت از کالاهای تولیدی داخلی میتوان به اقدامات علما در زمان قاجاریه استشهاد کرد. در سال 1305 شمسی اتحادیه اصناف اصفهان با توجه به شرایط نامناسب کشور، قطعنامهای با عنوان «وطن در خطر است» در حمایت از کالای ایرانی صادر میکند.
در این قطعنامه ضمن تشریح کسری تجاری ایران، این خطر را گوشزد میکند که در صورت ادامه کسری تجاری، کشور نابود خواهد شد. اصناف اصفهان راه برونرفت از این وضعیت وخیم را وطن دوستی و عدم استفاده از کالای خارجی و در مقابل، استفاده از کالای ساخت ایران میدانستند. در پایان این قطعنامه اصناف متعهد میشوند از کالای ساخت داخل استفاده کنند و مردم را نیز به این عمل دعوت نمایند.[1]
بعد از صدور این قطعنامه، حاج آقا نورالله اصفهانی اعلامیهای با عنوان «اسلام در خطر است» صادر کرد. ایشان ضمن تشکر از اتحادیه اصناف برای پیش قدمی در این امر مهم، بر اهمیت غیرت دینی در این مسیر تاکید نموده است و ضمن تاکید بر عملی شدن قطعنامه توسط اصناف و همراهی مردم، ابراز امیدواری میکند که خود و وابستگان خود جزء اولین رعایت کنندگان این قطعنامه باشند. حاج آقا نور الله حمایت از کالای ساخت داخل را مستوجب خیر دنیا و آخرت معرفی میکند و در بخشی از بیانیه خود آورده است:
ايرانيان علاوه بر غيرت وطنخواهي، غيرت ديني و اسلامي دارند و مطابق فرمان و کتاب آسماني خود که فرمود: «وَ لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلاً» که مذهباً نبايد راضي بشوند کفار بر آنها و مملکت آنها راه استيلايي داشته باشند و صنايع آنان بهتر از صنايع خارجه ميباشد چرا صنايع خود را متروک و صنايع اجانب را مرغوب مينمايند و خود را اسير صنايع اجانب و آنها را با ثروت و مملکت را مبتلا به فقر و فاقه نمودهاند و از دستورات مذهبي خود تخلف نمودهاند.[2]
در سال 1324ق سیزده نفر از علمای اصفهان[3]، از جمله حاج آقا نجفی اصفهانی و حاج آقا نورالله نجفی اعلامیهای را در جهت حمایت از تولید داخل صادر نمودهاند. این سیزده عالم در این اعلامیه متهعد شدهاند که از کاغذ ایرانی استفاده کنند؛ بر جنازهای که کفن آن از پارچه غیر ایرانی است نماز نخوانند؛ از لباس ایرانی استفاده کنند؛ مهمانیها را ساده برگزار کنند و در مهمانیهای اعیانی شرکت نکنند و افراد معتاد را احترام نکنند.[4]
آیت الله آقا نجفی اصفهانی در اواسط دوره مشروطه (1325ق) اعلامیه 8 مادهای در زمینه وظایف سیاسی و اجتماعی مردم صادر میکند. ماده چهارم این اعلامیه در زمینه دعوت مردم به حمایت از منسوجات تولیدی ایران و سایر کالاهای ایرانی است.
تاریخ نشان میدهد که این دو عالم بزرگ (آیتالله محمدتقی نجفی اصفهانی و حاج آقا نورالله نجفی اصفهانی) شرایط اقتصادی ایران و وضعیت معیشتی مردم را به دقت رصد میکردند و ضمن اقدامات شخصی در حمایت از کالاهای ایرانی، مردم را به این امر دعوت میکردند و با صدور اعلامیهها و نامهها به موقع از کالاهای داخل و وطنی حمایت مینمودند. سرانجام به اقدامات بزرگی دست زدند و شرکت ملی و بینالمللی اسلامی را براساس مبانی اسلامی و فقهی به عنوان یک الگوی اقتصادی مطلوب تاسیس کردند.
استناد علمای گذشته به این آیه برای پرهیز از مصرف کالاهای خارجی در حالی اتفاق افتاد که هیچ کشور خارجی در جنگ اقتصادی با ایران نبود. اما در حال حاضر بسیاری از کشورهای خارجی دشمن اسلام و انقلاب، رسما انواع جنگها از جمله اقتصادی را علیه ملت ایران راه انداختهاند و به دنبال سلطه مجدد بر منابع اقتصادی ایران هستند.
دلیل دوم: آیه عزت اسلامی
خدای متعال در قرآن میفرماید: لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنينَ[5] عزت از آن خدا و پیامبر او و مؤمنان است. عزت در کتب لغت عرب به معنای قدرت شکستناپذیر است.[6] کلمه عزت در این آیه حصر شده و تنها برای خدای متعال و پیامبرش و مؤمنین قرار گرفته است. چون «تقدیم ما حقه التاخیر» در اینجا اتفاق افتاده که مفید حصر میباشد. یعنی العزة، مبتدا و لله، خبرش است؛ در حالی که «لله» بر «العزة» مقدم گردید.
همچنین «لرسوله» و نیز «للمؤمنین» عطف به «لله» گردید. بنابراین عزت رسول گرامی اسلام(ص) و مؤمنین در ردیف عزت خدای متعال قرار گرفته است. البته، عزت خداوند ذاتی او است، ولی عزت رسولش و مؤمنین را خدای متعال جعل و تشریع نموده است. به همین جهت در آیه دیگری عزت برای خدای متعال منحصر شده است: «فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِیعًا[7]: به تحقیق که همه عزت برای خدا است.» تاکید با «ِانَّ و جَمِیعًا» حصر عزت را برای خدای متعال محقق میکند.
آیه در صدد اِخبار نیست، بلکه نوعی حکم تشریعی را به دنبال دارد. یعنی خدای متعال هیچ حکم ذلیلانه را که منافات به عزت مسلمانان داشته باشد، جعل و تشریع نکرده است. خدا میخواهد مؤمن عزیز باشد. بنابراین آنان نیز حق ندارند وارد پیمان، معامله و قراردادی شوند که ذلت آنان را به دنبال داشته باشد.[8]
امام صادق(ع) در حدیثی با استناد به این آیه میفرماید: ان اللَّه تبارک و تعالی فوض الی المؤمن اموره کلها و لم یفوض الیه ان یذل نفسه. الم تر قول اللَّه سبحانه و تعالی هیهنا «و للَّه العزة و لرسوله و للمؤمنین» والمؤمن ینبغی ان یکون عزیزاً و لا یکون ذلیلا.
خداوند همه کارهای مؤمن را به او واگذار کرده ولی به او اجازه نداده است که خود را ذلیل کند. مگر نمیبینی گفتار خداوند سبحان و متعال را در این باره که فرموده: عزت مخصوص خدا و رسول او و مؤمنان است، سزاوار است مؤمن همیشه عزیز باشد، و ذلیل نباشد.
واژه ینبغی و لا ینبغی در روایات معصومین(ع) استفاده شده است. فقها در دلالت آن بر لزوم اختلاف دارند. برخی معتقدند که ینبغی بر استحباب و لا ینبغی بر کراهت دلالت دارد، ولی برخی دیگر معتقدند لاینبغی و ینبغی بر لزوم ترک و عمل دلالت دارد.[9] اما در روایات فراوانی دلالت بر لزوم میکند؛ البته مواردی هم دلالت بر عدم لزوم دارد. چند نمونه آن ذکر میشود:
ینبغی در این روایت ناظر به حکم استحباب است. کما اینکه در روایت ذیل نیز چنین است.
سزاوار نیست برای زن (زن مسلمان) که نزد زن یهودی و مسیحی منکشف و بی حجاب باشد. چون آنان ویژگیهای زنان مسلمان را نزد شوهرانشان بیان میکنند.
جابر بن يزيد جعفي همین روایت را با عبارت «لایجوز» از امام باقر(ع) نقل میکند.[13]
امام صادق(ع) فرمود: هنگامی که دختری به شش سال رسید، برای تو جایز نیست او را ببوسی.
در دلالت این روايت بر حرمت بوسیدن تردیدی نیست. بنابراین به نظر میرسد اگر لاینبغی و ینبغی بدون قرینه در روایات استعمال شوند، دلالت بر لزوم ترک و فعل دارد. در روایت امام صادق(ع) «لا یکون ذلیلا» به «یکون عزیزا» عطف شده است. پس عبارت به این صورت میشود «ینبغی ان لا یکون ذلیلا.» به قرینه اینکه مؤمن هرگز نباید در ذلت باشد، ینبغی بر لزوم دلالت میکند. یعنی مؤمن نباید خود را ذلیل کند. بنابراین از استشهاد امام(ع) به آیه قرآن و نوع عبارتی که امام(ع) آورده است میتوان حکم لزوم را استفاده کرد.
بنابراین براساس مفاد آیه بیان شده، وقتی اقدامات اقتصادی مثل معامله و خرید کالاهای آمریکایی و رژیم صهیونیستی از ناحیه حاکمیت اسلامی، یا شرکتها و تجار مسلمان به گونهای انجام شود که منافات با عزت مسلمانان و کشور جمهوری اسلامی ایران داشته باشد، چنین معاملهای را شارع تایید نمیکند و مجاز نخواهد بود.
یعنی جریان مبادلات اقتصادی با کشوری مثل آمریکا اگر منتهی شود به در اختیار گرفتن بخشی از جریان اقتصادی کشور جمهوری اسلامی ایران و این امر باعث بیکاری تعدادی از کارگران ایرانی گردد و مشکلات فراوانی برای اقتصاد ایران فراهم شود، به گونهای که با عزت اسلامی منافات داشته باشد و نوعی ذلت سلطه محسوب گردد، حکم فقهی چنین جریان مبادلات اقتصادی حرام و آن معاملات باطل است.
زمانی که ارتباطات اقتصادی با کشور آمریکا و رژیم صهیونیستی مصداق سلطه و سبیل باشد، منافی با عزت اسلامی است و سلطه اقتصادی نوعی ذلت و خواری اقتصادی محسوب میشود، بنابراین براساس مفاد این آیه، غیر مجاز و معامله نیز باطل است.
در اوایل سال 1324ق، استفتایی از برخی علمای عتبات، از جمله آخوند خراسانی و محمدکاظم طباطبایی یزدی صورت میگیرد. در این استفتا چنین آمده است:[15]
چیست حکم شرعی امتعه و البسه، بلکه مطلق اجناس که از اجانب و غیر اهل اسلام خریده میشود، در صورتی که مثل آن را خود مسلمین دارند، بلکه ممکن است که خود مسلمانان آن امتعه و البسه و اقمشه را به کارخانه و غیره ایجاد کنند، خصوصاً وقتی که خریداری مسلمین از اجانب و غیرمسلمین، فعلاً و مآلاً سبب فقر و ضعف قوای مسلمین میشود ... سیما وقتی که یک جنس را هم مسلمان دارد هم غیرمسلمان، آیا لازم است که از مسلم خریداری نمایند یا خیر؟ ...
آخوند خراسانی در پاسخ این سؤال مینویسد: بیع و شراء با کفار که موجب تقویت کفار است و سبب ضعف مسلمین، جایز نیست و همچنین سایر امور از معاشرت با ایشان.[16]
همچنین صاحب عروه نیز در پاسخ به این پرسش مینویسد: «هر چه موجب تقویت و شوکت کفر و کفار و باعث ضعف اسلام و مسلمین است، حرام است؛ چه از معاملات باشد یا غیر آن.»[17]
خفت ذلت، بیشتر و بدتر از ضعف است. بنابراین وقتی مرحوم آخوند و صاحب عروه معاملهای را که سبب ضعف مسلمین شود، جایز نمیدانند، به طریق اولی اگر سبب ذلت مسلمین گردد، مجاز نمیشمارند. زمانی که جامعه اسلامی در جنگ اقتصادی همه جانبه با دشمنان اسلام و مسلمین و با نظام جمهوری اسلامی ایران هستند که دشمن میخواهد از این طریق جامعه اسلامی را به ذلت و نابودی بکشاند، به طریق اولی آیه کریمه دلالت بر حکم حرمت معامله با کفار حربی را دارد.
جایگاه مفاد این آیه نسبت به ادله اولیه، تزاحم ذلت با مصالح اهم، و صورت شک در تحقق ذلت مسلمان و جامعه اسلامی همانند مباحث مربوط به آیه نفی سبیل است و مباحث تکرار نمی شود./241/241/ح
مقرر: حمزه معلی
منابع:
[1] فوقالعاده صبح امید، 11 آذر 1305.
[2] فوقالعاده صبح امید، 11 آذر 1305.
[3] اسامی این علما عبارت است از: 1- ثقةالاسلام آقای حاجآقا نورالله. 2 - حسین بن جعفر الفشارکی، 3 - حجةالاسلام آقانجفی، 4- شیخ مرتضی اژه، 5 - آقا میرزا محمدتقی مدرس، 6- حاجی سیدمحمد باقر بروجردی، 7- آقا میرزا علی محمد، 8- حاجی میرزامحمد مهدی جویباره، 9- سیدابوالقاسم دهکردی، 10- حاجی سیدابوالقاسم زنجانی، 11- آقامحمد جواد قزوینی، 12- سیدمحمد رضا شهیر به آقا میرزای مسجدشاهی، 13 - حاجی آقا حسین بیدآبادی.
[4] روزنامه حبل المتین کلکته، سال ۱۴، ش۲،۱۹ جمادی الثانی ۱۳۲۴.
[5] . سوره منافقون، آیه 8.
[6] . راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص 563.
[7] . سوره نساء، آیه 139
[8] . برای مطالعه بیشتر رجوع شود: القواعد الفقهیه، سید محمدحسن بجنوردی، ج 1، ص 192.
[9] .
[10] .
[11] .
[12] .
[13] .
[14] .
[15] روزنامه حبلالمتین کلکته، سال سیزدهم، ش 33 (25 صفر 1324): 20.
[16]. همان: 21.
[17] . ابوالحسنی، مروری بر اندیشه و سیرة سیاسی آیتالله صاحب عروه: 160ـ162.