vasael.ir

کد خبر: ۱۵۴۵۲
تاریخ انتشار: ۱۲ آذر ۱۳۹۸ - ۱۸:۳۴ - 03 December 2019
فقه و تسلیحات کشتار جمعی / ۷

بحثی فقهی درباره سلاح‌های هسته‌ای

وسائل ـ تولید سلاح‌های هسته‌ای حرکتی ضد امنیت هویت دینی و اخلاقی است و حرکت به سوی تولید این سلاح ها، اعراض از هویت اصیل دینی به شمار می‌رود. آیات دال بر حرمت اسراف در قتل، قتل نا به حق، حرمت نابودی حرث و نصل، حرمت اعانت بر اثم و برخی روایات، از جمله ادله مبین حرمت تولید و کاربست سلاح‌های هسته‌ای است.
به گزارش خبرنگار وسائل، ۱۷ مهر ماه رهبر معظمبحثی فقهی درباره سلاح‌های هسته‌ای انقلاب اسلامی در دیدار با جمعی از نخبگان جوان و استعداد‌های برتر علمی، با اشاره به موضع قاطعانه و شجاعانه جمهوری اسلامی درباره حرمت شرعی استفاده از بمب هسته‌ای تأکید کردند: «ما با وجود اینکه می‌توانستیم در این راه قدم برداریم، بر اساس حکم اسلام عزیز کاربرد این سلاح را حرام قطعی شرعی اعلام کردیم، بنابراین هیچ دلیلی ندارد که برای تولید و نگه‌داشت سلاحی که استفاده از آن مطلقاً حرام است، هزینه کنیم».

حضرت آیت الله امام خامنه‌ای پیش از نیز در مواضع متعددی بر حرمت ساخت و استفاده از بمب هسته‌ای (و به طور کلی سلاح‌های کشتار جمعی) اشاره کرده‌اند. اما همانطور که روشن است هر فتوایی باید مستند به ادله قطعی شرعی باشد و این فتوای مهم و تاثیرگذار نیز از این قاعده مستثنا نبوده و بدون تردید بر ادله محکم شرعی استوار است.

به مناسبت فرمایش رهبر معظم انقلاب در خصوص این مهم، پایگاه فقه حکومتی وسائل اقدام به تبیین ادله و چرایی فتوای ایشان کرده است.‌

می‌توان گفت: یکی از جامع‌ترین کتبی که در این زمینه تدوین شده، کتاب «فقه هسته ای» است. این کتاب، مجموعه‌ای از مقالات ارائه شده در همایش ملی «فقه هسته ای» است که در سال ۱۳۹۱ از سوی گروه فقه و حقوق اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در قم و تهران برگزار شد.

از این رو، پایگاه فقه حکومتی وسائل مجموعه مقالات ارائه شده در این کتاب را به طور خلاصه در اختیار اندیشمندان گرامی قرار می‌دهد. آنچه در ادامه می‌خوانید، خلاصه پنجمین مقاله کتاب مذکور به نام «بحثی فقهی درباره سلاح‌های هسته‌ای» است که به قلم حجت الاسلام والمسلمین دکتر ابوالحسن حسنی نگاشته شده است.
 
بررسی فقهی تولید و انباشت سلاح‌های کشتار غیر متعارف، به ویژه سلاح‌های هسته ای، از مباحث مهم در دوران معاصر است. موافقان و مخالفان تولید و کاربرد این سلاح ها، به ویژه در بخش تولید آن فارغ از کاربست، به ادله‌ای استناد می‌کنند. در این مقاله درباره ادله مزبور گفتگو شده و در نهایت، جانب منع تقویت شده است.
 

ادله حرمت ساخت و به کارگیری سلاح‌های هسته‌ای

اگر رویکرد اسلام به جنگ شناخته شود، به نظر می‌آید با درک ماهیت سلاح‌های هسته‌ای، حرمت ساخت، نگهداری، فروش و استفاده از این سلاح‌ها نیز تصدیق شود، بی آنکه به استدلال نیازی باشد. با این حال، ادله بسیاری از قرآن و روایات و قواعد فقهی بر این حکم می‌توان اقامه کرد. در این مقاله تلاش شده است دلایلی از ادله فقهی برای این حکم استقراء شود.
 

۱. آیات/ الف. حرمت اسراف در قتل

یکی از فرمان‌های خداوند در قرآن کریم، نهی از اسراف در قتل است؛ چنان‌که می‌فرماید: «در قتل نباید اسراف کند/ اسراء ۳۳». اسراف از ماده سرف است. این ماده به معنای گذر از حد است. اگر در کاری از حد عقلی یا عقلایی یا شرعی تجاوز شود، گفته می‌شود که اسراف شده است. اسراف در قتل به معنای گذر از حد شرعی در کشتن انسان هاست. چنین اسرافی در سلاح‌های کشتار جمعی مانند سلاح‌های هسته‌ای اتفاق می‌افتد، زیرا این سلاح‌ها منطقه وسیعی را هدف می‌گیرند، نه افراد را، و آثار تخریبی و کشتار آن‌ها نیز هم از منطقه فراتر می‌رود و هم آیندگان را تهدید می‌کند. این نهی، نهی تحریمی است. بنابراین، استفاده از چنین سلاحی حرام است.
 

ب. حرمت قتل نابه‌حق

حرمت قتل نا به حق در آیات متعدد قرآن کریم و روایات متعدد معصومین (ع) بیان شده است؛ برای نمونه خداوند در آیه‌ای می‌فرماید: «هر که کسی را بکشد، بی‌آن که (مقتول) کسی را کشته یا تباهی در زمین کرده باشد، چنان است که همه مردم را کشته باشد/ مائده ۳۲». قتل نا به حق اثر گریز ناپذیر سلاح‌های کشتار جمعی است که در قرآن «اسراف در قتل» به شمار می‌رود.
 

ج. حرمت نابودی حرث و نسل

خدای متعال در قرآن کریم در توصیف حکومت منافقان می‌فرماید: «هنگامی که به حکومت برسد، تلاش می‌کند در زمین فساد کرده و کشت و نسل را نابود کند؛ درحالی که خدا فساد را دوست ندارد». نابودی حرث و نسل ازآثار روشن سلاح‌های هسته‌ای است. هرگاه سلاح هسته‌ای در جایی به کار رود، هر گونه حیات را در آن منطقه از بین می‌برد. چنین کاری نشانه حکومت منافقان است. بنابراین، از حکومت مومنان نباید چنین اثری دیده شود.

این بیان نیز بر حرمت نابودکردن حرث و نسل دلالت دارد و این حکم بر به کارگیری سلاح هسته‌ای صدق می‌کند. از آیه این نکته مهم برداشت می‌شود که نابودی حرث و نسل مطلقا محبوب خداوند نیست و فساد شمرده می‌شود.
 

۲. روایات

منع استفاده از سلاح‌های کشتار جمعی و روش‌های کشتار جمعی در روایات نیز تصریح شده است؛ چنان که به سند صحیح، از امام صادق (ع) فرموده است که رسول خدا (ص) از ریختن سم، در سرزمین مشرکان نهی کرده است. علت نهی از ریختن سم، از روایات دیگر قابل فهم است.

با اسناد معتبر آمده است که رسول خدا (ص) از قتل پیران از کار افتاده و کودکان و زنان و همچنین از قطع درختان در جنگ نهی کرده است؛ و نیز به سند صحیح، امیرالمومنین (ع) کاستن کشتگان جنگ را شایسته شمرده است؛ بنابراین استفاده از سلاح هسته‌ای به نحو اولی نهی شده است.
 

۳. قاعده حرمت اعانه بر اثم

ساخت، نگهداری و فروش این گونه سلاح‌ها، بنا بر قاعده «حرمت اعانه بر اثم» حرام است؛ زیرا سلاح هسته‌ای کاربرد کشتار جمعی ندارد. بنابراین، از ساخت و نگهداری و فروش آن هدفی جز کشتار جمعی نمی‌توان انتظار داشت. شاید اشکال وارد شود که ساخت و نگهداری سلاح‌های هسته‌ای ممکن است به قصد بازدارندگی باشد، نه به قصد به‌کارگیری؛ اما باید توجه داشت بازدارندگی زمانی حاصل می‌شود که تهدید به استفاده از آن جدی باشد و دشمن آن جدیت را درک کند. اگر بداند ما از سلاحی استفاده نخواهیم کرد، آن سلاح در بازدارندگی دشمن هیچ اثری نخواهد داشت.
 

مفهوم امنیت و نقش سلاح هسته‌ای در ایجاد آن

ممکن است گفته شود که می‌تواند بر استفاده از چنین سلاحی قصد جدی نداشت و دشمن را نیز از این قصد آگاه نکرد؛ یعنی می‌توان به جدیت در این تهدید تظاهر کرد، ولی از آن استفاده نکرد. بنابراین، ساخت و نگهداری چنین سلاح‌هایی اعانه بر اثم نیست.

مبنای این اشکال این است که مفهوم امنیت مساوی با امنیت جانی تلقی شده است؛ اما تحلیلی دقیق از امنیت نشان می‌دهد که این تلقی نادرست است و ساخت و نگهداری سلاح‌های هسته‌ای و هرگونه سلاح کشتار جمعی، به خودی خود، ضدامنیتی است.

اولین نکته‌ای که در تعریف امنیت باید به آن توجه کرد، متعلق و مورد امنیت است؛ بدین معنا که مراد از امنیت، امنیت چه چیز یا چه کسی است. امنیت مال و ثروت، مسئله مهمی است؛ اما عقلا و شرعاً امنیت نفس محترمه مقدم بر آن است. شاید در بدو امر به نظر برسد که مرجع امنیت، جان انسانهاست. در روابط خرد اجتماعی این امکان وجود دارد که جان انسان به عنوان مرجع امنیت محسوب شود (هرچند این تلقی بی اشکال نیست)؛ اما در سطح نظام سیاسی نمی‌توان به چنین نظری اعتنا کرد.

این نکته آشکار است که حفظ امنیت، به ویژه در مقیاس بین الملل، مستلزم جانبازی افراد است؛ همچنین این نکته که در قرآن کریم، به جهاد با مال و جان، بار‌ها تاکید شده است، نشان می‌دهد امنیت جان در مرحله‌ای متاخر قرار دارد.

با توجه به اینکه همه جنگ‌ها در مقیاس بین الملل، میان دولت‌هاست، شاید به نظر برسد متعلق امنیت دولت است؛ اما دولت وظیفه تامین امنیت را بر عهده دارد و غایت آن نیست. بنابراین، در این نظر، میان وسیله و هدف خلط شده است.

از منظر اسلامی نیز نقد دیگر بر آن وارد است. آیا مصلحت حفظ نظام به دلیل اسلامی بودن نظام ضروری است یا به دلیل نظام بودن نظام. به تعبیر دیگر آیا لازم است نظام سیاسی اسلامی را به هر قیمتی که شد، شرعاحفظ کرد یا اینکه فقط نظام حق را به دلیل حقانیت آن باید حفظ کرد؟ موضوع حفظ در مصلحت حفظ نظام، اسلامی بودن نظام است. اسلامی بودن، امری است که حتی پیامبر (ص) و امام (ع) نیز جان خود را فدای آن می‌کنند. اگر امنیت نظام سیاسی اجتماعی مسئله اساسی است، به دلیل اسلامی و اخلاقی بودن آن است، نه به دلیل صرف جامعه سیاسی بودن.

مهم‌ترین نیاز انسان از جهت انسانیت نیاز به هویت است. هویت پاسخ به پرسش کیستی است. هویت جامعه در نظام بین الملل نیز بر اساس همان مبنایی تعریف می‌شود که هویت فرد در جامعه تعریف می‌شود. این جامعه در نظام بین‌الملل چگونه پدیدار می‌گردد؟ این پرسش جامعه‌شناسانه است. در واقع، مسئله هویت جامعه، مسئله پدیدار شدن هر جامعه، به عنوان جامعه برای خود و دیگر جوامع است.

اگر ما در پی ساخت سلاح هسته‌ای و دیگر سلاح‌های کشتار جمعی باشیم چه هویتی برای خود تعریف کرده ایم؟ از آنجا که همواره لازم است میان وسیله و هدف تناسب باشد نمی‌توان از چنین ابزار ضد اخلاقی و دینی برای تامین امنیت هویت دینی و اخلاقی بهره برد. اساساً روی آوردن به ساخت و نگهداری چنین سلاح‌هایی به معنای رویگردانی از دین و اخلاق بوده و نشان وضع ضد امنیتی برای هویت دینی و اخلاقی است.

در واقع اگر به سمت و سوی ساخت بمب هسته‌ای پیش برویم، از هویت خود جدا گشته ایم و در نتیجه، اختلاف ما با دشمنان از اختلاف ایدئولوژیک به اختلاف منافع تقلیل می‌یابد چرا که دشمنان جامعه اسلامی در رفتار‌های ضد امنیتی خود هویت اسلامی را هدف قرار می‌دهند و حرکت به سمت سلاح هسته‌ای به منزله اعراض از این هویت اصیل دینی و پیوستن به همان هویت دشمنان جامعه اسلامی است؛ چنان که حق تعالی این گونه از نیت آنان خبر می‌دهد: «یهود و نصارا از تو راضی نمی‌شوند مگر اینکه از فرهنگ و منش آنان پیروی کنی/ بقره ۱۲۰».

این هویت دینی منبع اقتدار جامعه اسلامی است. منابع اقتدار هر ملتی است که آن ملت را در میان ملل دیگر مورد احترام قرار می‌دهد و نه تنها پایه شناسایی حقوقی این ملت قرار می‌گیرد، بلکه ارزش‌ها و آرمان‌های آن ملت را به ملل دیگر نیز صادر می‌کند. به تعبیر رهبر انقلاب اسلامی این منابع همان ایمان و امید و انگیزه ملت ایران است.

هسته اصلی این هویت دین و اخلاق است. البته اسلامی و اخلاقی بودن، دو قید در عرض هم نیستند، بلکه در وضعیت آرمانی، مساوق یکدیگرند و در وضع خارجی در هم تنیده اند. حرمت جان یا مال نیز با نسبتی که با بین دارد، تعریف می‌شود. بر این اساس، نمی‌توان امنیت را چنین تعریف کرد: نگرانی نداشتن از بقا یا توسعه کفر و نفاق و اخلاق ناپسند، همراه با امید به حفظ و توسعه اخلاق مداری و دین مداری در زمان آینده، به گونه‌ای که این احساس نگرانی نداشتن و امید، ناشی از آگاهی به وضع منابع تهدید و امکانات موجود باشد.

اکنون می‌توان از جایگاه نظامی گری در تامین امنیت سخن گفت. دشمن هویت دینی و اخلاقی ما را با همه ابزارها، از جمله ابزار نظامی، هدف قرار داده است. اگر مرجع امنیت دولت بود، شاید نظامی‌گری ابزار اصلی تامین امنیت می‌بود.

هر چند امروزه این نکته‌ای پذیرفته شده است که نظامی‌گری ابزار اساسی تامین امنیت دولت نیز نیست؛ برای نمونه، کارایی تشکیل اتحاد‌های منطقه‌ای تعهدات بین الملل، وابستگی‌های متقابل و مانند آن‌ها در تامین امنیت کمتر از نظامی‌گری نیست و در بسیاری از اوقات بدون صرف هزینه‌های گزاف نظامی‌گری، در کنار تأمین امنیت منافع دیگری را نیز تامین می‌کنند. اما وقتی که مرجع امنیت مقوله معنوی و فرهنگی باشد جایگاه نظامی‌گری بسیار پایین می‌آید.

اساسی‌ترین ابزار امنیت هویت دینی، تقویت بنیه‌های دینی و اخلاقی افراد و توسعه دین مداری و اخلاق‌مداری در لایه‌های مختلف اجتماعی است و بر این مبنا، نظامی‌گری در تامین امنیت، حکم ابزار ثانوی دارد. این به معنای کم ارزش بودن نظامی‌گری یا قابلیت جایگزین سازی مقالات سیاسی یا فرهنگی به جای آن نیست؛ بلکه به این معناست که نظامی گری بخشی از فعالیت فرهنگی سیاسی برای تامین امنیت است و کشتار جمعی یا حتی تهدید به آن در این فعالیت فرهنگی سیاسی جایی ندارد.

حتی در فرض نادرستی که مرجع امنیت نظام سیاسی باشد آیا سلاح هسته‌ای می‌تواند امنیت نظام سیاسی را تأمین کند؟ آیا می‌توان با تولید و در اختیار داشتن سلاح هسته‌ای، امنیت نظام سیاسی را افزایش داد؟ برای پاسخ به این پرسشها، بهترین راه نگاهی به اوضاع امنیتی دو کشور اصلی دارنده سلاح هسته‌ای در دوران بعد از جنگ جهانی دوم است.

شوروی در زمان فروپاشی حدود ۱۰ هزار کلاهک هسته‌ای داشت؛ با این حال این کشور به راحتی فروپاشید. این مقاله در پی تحلیل علت فروپاشی شوروی نیست؛ اما نکته روشن این است که وجود آن همه سلاح هسته‌ای مانع از فروپاشی شوروی نشد. مرز‌های شوروی و دولت شوروی و حتی ایدئولوژی شوروی همگی دقیقاً در یک روز در هم ریخت.

آمریکا نیز هزاران کلاهک هسته‌ای دارد. دولت آمریکا در ۳ مه ۲۰۱۰ (برابر با ۳ اردیبهشت ۱۳۸۹) تعداد کلاهک‌های هسته‌ای خود را ۵۱۱۳ کلاهک اتمی اعلام کرد؛ اما این سلاح نتوانست امنیت آمریکا را در حملات ۱۱ سپتامبر را حفظ کند. بنابراین، به نظر نمی‌رسد بتوان نسبتی مستقیم میان امنیت نظام سیاسی و داشتن کلاهک هسته‌ای برقرار کرد.

امنیت حاصل رابطه پیچیده‌ای از متغیر‌های متنوع است که نظامی‌گری یکی از آنهاست. علاوه بر این، نگارنده تاکنون شاهدی نیافته است بر اینکه نظامی‌گری در سطح سلاح‌ها و روش‌های کشتار جمعی، در امنیت نظام سیاسی اثری داشته باشد. البته در نظام‌های سلطنتی و دیکتاتوری که نظام سیاسی به شخصیت حقیقی یک فرد یا خانواده وابسته است، مرجع امنیت دولت است و به معنای امنیت دولت‌مردان تعیین می‌شود، ممکن است بتوان کشتار جمعی را متغیر در تامین امنیت به شمار آورد.
 

۴. اصالت صلح

در روابط با کفار اساساً نظام تعامل کشور اسلامی با کفار، بر اساس جنگ بنا نشده است. حق تعالی در قرآن کریم به عنوان حکمی کلی و فراگیر می‌فرماید: «صلح بهتر است/ نساء ۱۲۸».

همچنین به عنوان قاعده‌ای کلی در سیاست خارجی اسلام، چنین می‌فرماید: «خدا شما را از نیکی و دادگری به آنان که با شما در دین نجنگیده اند و از سرزمینتان بیرون نرانده اند، باز نمی‌دارد؛ که همانا خدا دادگران را دوست دارد؛ بلکه شما را تنها از آن باز می‌دارد که با کسانی که با شما در دین جنگیده اند و از سرزمین خود بیرونتان رانده اند و از بیرون راندنتان پشتیبانی کرده‌اند، روابط دوستی برقرار کنید؛ و هر که به آن‌ها دوستی ورزد، از ستمکاران خواهد بود/ ممتحنه ۸ـ۹».

بنابراین، نمی‌توان همه کافران را به یک چوب راند و به کشتار جمعی آنان حکم کرد. اساساً به دلیل دوری گزیدن رسول خدا (ص) از چنین رفتار‌هایی بود که مردم گروه گروه مسلمان شده و دور او جمع می‌شدند: «پس با رحمت الهی برای آنان نرم خو شدی و اگر تندخوی سنگدل بودی قطعاً از پیرامون تو پراکنده می‌شدند/ آل عمران ۱۵۹».
 

ادله اباحه ساخت و استفاده از سلاح‌های هسته‌ای

ممکن است درباره حکم حرمت استفاده از سلاح‌های هسته‌ای اشکال‌های مطرح شود. برخی از اشکال‌های محتمل، در اینجا طرح می‌شوند و تلاش می‌شود پاسخ لازم به آن‌ها داده شود.
 

۱. وجود اعداد

حق تعالی در قرآن کریم می‌فرماید: «و هر آنچه می‌توانید از نیرو و اسبان ورزیده آماده کنید تا با آن، دشمن خدا و دشمن خود را بترسانید/ انفال ۶۰». قوه فقط شامل نیروی نظامی نیست و ترکیب پیچیده‌ای از نیروی نظامی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی است. ممکن است کشوری از نظر نظامی ضعیف باشد، اما برآیند جایگاه سیاسی یا فرهنگی این کشور در نظام روابط بین الملل، مانع تهدید امنیت آن کشور از سوی دشمن شود. همچنین ضعف قدرت دیپلماسی با وجود قدرت نظامی، طمع دشمنان را برمی‌انگیزد و تهدید‌ها را جدی می‌کند. به هر حال به نظر می‌رسد قوه شامل سلاح هسته‌ای نیز می‌شود.

این استنباط بر این پایه استوار است که اختلاف نظام اسلامی به دشمن، ایدئولوژیک است و با شیوه‌های، چون تقسیم منافع حل نمی‌شود؛ بنابراین نظام اسلامی باید به قوی‌ترین سلاح‌هایی که دشمن دارد، مجهز شود. نقدی که می‌توان بر این مدعا وارد کرد این است که این رویکرد نظام اسلامی را وارد مسابقه تسلیحاتی می‌کند.

ورود به این عرصه به شدت امنیت نظام اسلامی را کاهش می‌دهد. رقیب نظام اسلامی ممکن است هزینه‌های گزافی را در مسابقه تسلیحاتی تحمل کند. تحمیل این هزینه به نظام اسلامی چنان آثار وخیم اقتصادی ایجاد می‌کند که امنیت ملی را از داخل دچار معضل جدی می‌کند. برخی تحلیلگران، یکی از مهمترین عوامل فروپاشی شوروی سابق را به مسابقه تسلیحاتی این کشور با آمریکا می‌دانند که نتوانست از عهده هزینه‌های آن برآید و در نتیجه فروپاشید.

حقیقت این است که سلاح هسته‌ای قدرت نمی‌آورد. درست است که سلاح هسته‌ای می‌تواند دیگران را بترساند؛ اما این ترس، ترس از دیوانگی و رذالت است، نه ترس ناشی از قدرت دیگری؛ برای مثال، در روابط خرد، مردم از یک زورگیر گردنکش می‌ترسند؛ زیرا رفتار‌های او بر پایه عقل و نجابت نیست و دیوانگی و رذالت او گریبان مردم را خواهد گرفت؛ اما تهدید امنیت فرد محترم که جایگاه اجتماعی بالایی دارد، ممکن است هزینه زیادی داشته باشد؛ هرچند آن فرد محترم توان درگیری فیزیکی نداشته باشد.

ترسی که باید در دل دشمنان اسلام و مسلمانان القا شود باید از جنس ترس دوم باشد نه از جنس ترس اول. این قید، قیدی عقلی برای برداشت از آیه است، نه قدی زاید که به دلیل لفظی نیاز داشته باشد. خداوند هرگز نخواسته است اسلام و مسلمانان به دین و گروهی به اوصاف رذل و قتال شناخته شوند و با این اوصاف در دل دشمنان ترس ایجاد کند.

هوادار جواز سلاح هسته‌ای شاید شواهد دیگری برای خود بیابد و نشان دهد این سلاح مصداق «ما استطعتم من قوه» است. ممکن است بگوید شواهدی وجود دارد که در هر نزاعی که جنگ افزار هسته‌ای وارد صحنه شده است، دیگر هیچ جنگ گسترده‌ای در میان کشور‌ها رخ نداده است؛ اما این امر دلالت بر آن دارد که سلاح هسته‌ای امنیت آور است؟

در اینجا مشکل اساسی وجود دارد. توازن وحشت وضعی غیر امنیتی است. امنیت فقط نبود تهدید نیست، بلکه نبود تهدید همراه با احساس نبود آن است و زمانی که ترس وجود دارد، امنیت برقرار نیست. هدف ایجاد امنیت است، اما نتیجه این شیوه، نبود امنیت در شکلی دیگر است. به همین دلیل، به نظر نمی‌رسد توازن وحشت وضعی پایا باشد و هر دو طرف تلاش می‌کنند تا از این وضعیت غیر امنیتی در اولین فرصت رهایی یابند؛ اما در این وضعیت دشمن بالاتر است، زیرا او مانعی اخلاقی و دینی برای استفاده از این نوع تسلیحات پیش روی خود نمی‌بیند. در حالی که ما موانع اخلاقی و دینی بسیاری پیش رو داریم.

در نگاه سیاسی امنیت چنین تعریف شده است: «یک ملت زمانی امنیت دارد که بتواند بدون خطر، از ارزش‌های اساسی خود حفاظت کند، از جنگ اجتناب نماید و بتواند در هنگام چالش، ارزش‌های خود را با موفقیت حفظ نماید».

ساختن سلاح هسته‌ای به خودی خود بر خلاف ارزش‌های اساسی اسلام است و به این دلیل، ضد امنیت به شمار می‌آید. در واقع، اگر مسلمانان از ارزش‌های اسلامی دست بردارند ممکن است بسیاری از دشمنی‌ها به دوستی تبدیل شود؛ اما نمی‌توان ساخت و نگهداری سلاح هسته‌ای را رویکردی برای تأمین امنیت دانست؛ زیرا با این کار، ارزش‌های اسلامی در خطر قرار خواهند گرفت و مسلمانان از هویت اسلامی دور خواهند شد.

اگر چنان که در نظریه‌های موجود روابط بین الملل مطرح است، نظام روابط بین الملل اسلام نیز بر اساس روابط با دولت‌ها باشد، نظامی‌گری جایگاه بالاتری پیدا می‌کند؛ اما نظام روابط بین الملل اسلام بر اساس روابط با ملت‌هاست، نه روابط با دولت ها. مسئله صدور انقلاب نیز بر همین اساس قرار دارد.
رویکرد نظام روابط بین الملل اسلام که بر اساس روابط با ملت‌ها تنظیم شده است نه روابط با دولت ها، متناسب با هدف دعوت افراد به سوی اسلام است.
 
نمی‌توان با رفتار‌های دیوانه وار و قداره بندی و ایجاد ترس در دل ملت‌ها در آن‌ها نفوذ کرد و آن‌ها را به اسلام دعوت کرد. مومنان باید مراقب باشند که خود فتنه و مایه گمراهی برای بشر، حتی برای کافران نباشند؛ چنان که خداوند در قرآن کریم دعای آنان را چنین نقل می‌کند: «پروردگارا ما را گمراهی برای کسانی که کافر شده اند قرار نده/ ممتحنه ۹۵».

فتنه بودن مسلمین برای کافران یا ظالمان این است که مسلمین در وضعیتی قرار بگیرند که کفار یا ظالمان به کفر یا ظلم خودشان دلشاد شوند و خود را حق بپندارند. در پی سلاح کشتار جمعی بودن، چنین وضعیتی را در پی دارد.
 

۲. جواز مقابله به مثل

دلیل دیگری که ممکن است موید جواز استفاده از سلاح هسته‌ای به شمار آید، قاعده جواز مقابله به مثل است. مقابله به مثل، هم در نظام حیات عقلایی پذیرفتنی است و هم شرع اسلام آن را پذیرفته است.

مقابله به مثل فقط قاعده‌ای حقوقی در حقوق کیفری نیست، بلکه قاعده‌ای برای تنظیم رفتار‌های بین المللی است؛ برای نمونه، این آیه تجویز کننده مقابله به مثل در حوزه رفتار‌های بین المللی است: ماه حرام در برابر ماه حرام است و هتک حرمت‌ها قصاص دارد. پس هر کس به شما تجاوز کرد، همانگونه که بر شما تجاوز کرده، بر او تجاوز کنید و از خدا پروا بدارید و بدانید که خدا با تقوا پیشگان است/ بقره ۱۹۴».

به نظر نمی‌رسد استدلال به قاعده مقابله به مثل در چنین مواردی جایز باشد. پیش‌تر در تبیین ماهیت سلاح هسته‌ای آمد که سلاح هسته‌ای و البته هر گونه سلاح کشتار جمعی فرد را هدف قرار نمی‌دهد بلکه منطقه را هدف قرار می‌دهد و اثر آن، هم از نظر مکانی از منطقه فراتر می‌رود و هم از نظر زمانی به آینده گسترش می‌یابد.

تعبیر قرآنی نابودسازی حرث و نسل درباره این سلاح کاملا رساست و چنین امری تخصصا از قاعده مقابله به مثل خارج است. در حقیقت، در نظام حقوقی اسلام، اصل شخصی بودن مجازات به صراحت پذیرفته شده و در قرآن مکرر این آیه ذکر شده است: «وَ لَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ اُخْرَی».

علاوه بر این، قاعده مقابله به مثل در موارد بسیاری تخصیص خورده است. از جمله اینکه فق‌ها درباره قصاص قاتلی که مقتول را با زجر کشته است، فقط قصاص به اصل قتل را تجویز کرده و از زجر کشی منع کرده‌اند.

این فتوا به روایاتی صحیح از امام صادق (ع) و امام کاظم (ع) مستند است که درباره قاتلی که مقتول را با ضربات متعدد عصا کشته است، از قصاص او به همان شیوه منع کرده اند. اساساً معیار‌های مقابل به مثل، دقیقا همان چیزی نیست که دشمنان مومنان انجام می‌دهند؛ چنانکه خداوند متعال می‌فرماید: و از کار مسرفین پیروی نکن/ شعرا ۱۵۱».

این نکته موافق با سیره معصومان (ع) است؛ برای نمونه امیرالمومنین (ع) در جنگ صفین، پس از آزادسازی آب از دست سپاه معاویه، آب را به روی او نمی‌بندد و در چنین موردی، مقابله به مثل نمی‌کند. بعد از تصرف آب به دست سپاه امیرالمومنین (ع) معاویه از عمر و عاص می‌خواهد رفتار وی را پیش‌بینی کند. وی با تعبیری جالب می‌گوید: این مرد برای چیزی غیر از آب آمده است».

مقابله به مثل در امور بین‌المللی هدف نیست، بلکه ابزاری برای اعتلای دین و تطهیر جامعه بشری از کفر و فتنه و رذالت است و مشروعیت آن به همین دلیل است. تجاوز از حدود الهی جایز نیست و مقابله به مثل نمی‌تواند از حدود از آن خارج باشد؛ چنان که خدای تعالی می‌فرماید: «در راه خدا با کسانی که با شما می‌جنگند، بجنگید و تجاوز نکنید که خدا متجاوزان را دوست ندارد/ بقره ۱۹۰».

این عبارت دقیقاً بیان می‌کند که مقابله به مثل نیز باید در راه باشد و نه برای خود مقابله به مثل. ممکن است گفته شود که مقابله به مثل درباره کفار با سخت گیری انجام می‌شود؛ چنانکه حق تعالی می‌فرماید: «محمد رسول خداست و همراهان او بر کفار سخت گیرند/ فتح ۲۹»؛ اما ادله تقیید مقابله به مثل شامل چنین موردی نیز می‌شود.

البته ممکن است کسی اشکال بگیرد و بر آن باشد که بنابر ادله شرعی، جان کافر اساساً حرمت ندارد؛ بنابراین نه تنها در مقابله به مثل بلکه به صورت ابتدایی نیز می‌توان از هر وسیله‌ای برای کشتن کفار بهره برد. وی ممکن است به آیات و روایاتی استناد کند: «آنان را هر جا که یافتید بکشید و از همان جا که بیرونتان کردن، بیرونشان کنید و فتنه از کشتار بدتر است».

دقت به دو نکته لازم است. نکته اول این است که هدف جان کفار است، آن‌هم کفاری که فتنه کرده اند؛ اما سلاح هسته‌ای فرد را هدف قرار نمی‌دهد، بلکه منطقه را هدف قرار می‌دهد. نکته دوم این است که استفاده از سلاح هایی، چون سلاح هسته‌ای و حتی ساخت یا نگهداری یا تهدید با آن، فتنه است؛ فتنه‌ای که از قتل بالاتر است؛ زیرا هویت اسلامی جامعه اسلامی را مخدوش می‌کند و به ددمنشی‌های دشمنان این جامعه مشروعیت می‌بخشد.

علاوه بر اینکه جواز قتل کفار مقید به قیودی است که در آیات دیگر بیان شده است. البته نمی‌توان منکر فوایدی برای سلاح هسته‌ای و دیگر سلاح‌های کشتار جمعی شد؛ اما باید توجه داشت که حکم این نوع سلاح‌ها شبیه حکم شراب و قمار است که خدای تعالی درباره آن‌ها می‌فرماید: «بگو در آن دو، گناهی بزرگ و منافعی برای مردم است و گناه آن دو بزرگ‌تر از منفعت آنهاست/ بقره ۲۱۹».
 

نتیجه

۱. با سلاح‌های هسته ای، منطقه وسیعی که نمی‌توان آن را محدود کرد، هدف قرار می‌گیرد و آثار مخرب آن به زمان انفجار محدود نیست، بلکه گاه ده‌ها سال ادامه دارد و بر نسل‌های آینده اثر سوء می‌گذارد.

۲. آیات دال بر حرمت اسراف در قتل، قتل نا به حق، حرمت نابودی حرث و نصل، حرمت اعانت بر اثم و برخی روایات، از جمله ادله مبین حرمت تولید و کاربست سلاح‌های هسته‌ای است.

۳. تولید سلاح‌های هسته‌ای حرکتی ضد امنیت هویت دینی و اخلاقی است و حرکت به سوی تولید این سلاح ها، اعراض از هویت اصیل دینی به شمار می‌رود.

۴. وجوب اعداد که برگرفته از آیه ۶۰ سوره انفال است، جواز مقابله به مثل و اصل اباحه از ادله‌ای است که برای اثبات جواز تولید سلاح‌های هسته‌ای به آن استناد شده است. این ادله نمی‌تواند ادعای مذکور را ثابت کند./204/241/ح
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۹ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۵:۳۳:۱۱
طلوع افتاب
۰۶:۵۸:۱۴
اذان ظهر
۱۳:۱۱:۵۳
غروب آفتاب
۱۹:۲۴:۵۴
اذان مغرب
۱۹:۴۱:۵۲