vasael.ir

کد خبر: ۱۴۴۹۰
تاریخ انتشار: ۰۷ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۶:۳۰ - 29 August 2019
حجت الاسلام والمسلمین آقا نظری:

اعتبارایات بعدالاجتماع آثار واقعی دارند

وسائل ـ استاد حوزه و دانشگاه اعتباریات بعد الاجتماع، بی شمار دانست و گفت: این اعتباریات در حال گسترش مستمر هستند؛ همچنین این اعتباریات در عالم اعتبار، از واقعیت‎ها به حساب می‎آیند؛ نکته دیگر آنکه این اعتباریاتی که در عالم اعتبار، به وجود آمده‎اند، آثار واقعی هم دارند.

به گزارش وسائل، حجت‎الاسلام والمسلمین حسن آقا نظری استاد اعتبارایات بعدالاجتماع آثار واقعی دارنددرس خارج حوزه علمیه قم امروز ۷ شهریور در نشست تخصصی «تبیین نظریه اعتباریات علامه طباطبایی و تداوم آن در علوم انسانی اسلامی»، که در دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم قم برگزار شد، با اشاره به مقاله ادراکات اعتباری علامه طباطبایی گفت: ایشان در این مقاله بیان می‎ابتکارات علامه طباطبایی در زمینه ادراکات اعتباری کند که اعتباریات به دو قسم اعتباریات ماقبل و ما بعد اجتماع تقسیم می‎شود و در ادامه به اعتباریات ما بعد اجتماع می‎پردازد.

ایشان بیان می‎کند که اعتباریات بعد الاجتماع، بی شمار هستند؛ ثانیا این اعتباریات در حال گسترش مستمر هستند؛ همچنین این اعتباریات در عالم اعتبار، از واقعیت‎ها به حساب می‎آیند؛ نکته دیگر آنکه این اعتباریاتی که در عالم اعتبار، به وجود آمده‎اند، آثار واقعی هم دارند.

به عنوان مثال، زوجیت از اعتباریات بعد از اجتماع است؛ یعنی ما مرد را زوج و زن را زوجه اعتبار می کنیم و این  اعتبار را برای زوجیت اعلام و ابزار می‎کنیم؛ این زوجیت که اعتباری است، آثار واقعی به دنبال خود دارد و البته آثار اعتباری دیگری نیز با خود دارد.

وقتی که می‎گوییم که مثلا این امر اعتبار می‎شود، این اعتبار بیان شده و مفروض شده، صرف اعتبار نیست که در عالم فرض باقی بماند، بلکه آثار واقعی را ایجاد می‎کند.

به عنوان مثال، ما می‎پذیریم که ما مالک یک شی هستیم؛ پس مالکیت که امری اعتباری است باعث می شود که جامعه مالکیت ما را بپذیرد؛ این امر برای آن است که زندگی خود را بدون دغدغه بگذرانیم زیرا اگر مالکیت پذیرفته نشود، تداخلات و تعدی ها بوجود می‎آید؛ مرحوم علامه بیان می‎کنند که اعتباریات بعدالاجتماع، در عالم اعتباریات، واقعی هستند.

کلمه نهادها در زبان فارسی به خوبی مورد توجه قرار نگرفته است؛ کلمه نهادها مشابه فرهنگ است که معانی متفاوتی دارد؛ اولین کسی که از کلمه نهاد را مطرح کرد یک اقتصاد دان بود و از پی وی دیگران نهاد را به معانی دیگر معنی کردند؛ اولین گروه را نهادگرایان قدیم گویند و افرادی چون نورس را نهادگرایان جدید می‌نامند.

نورس بیان کرد که موضوع کار علوم اجتماعی، قواعد رفتارهای اجتماعی است؛ وی به جای کلمه اعتباریات از قواعد رفتارهای اجتماعی استفاده کرد؛ پس از وی، «وینچ» به عنوان دانشمندی که رویکرد جامعه شناسی داشت، بیان کرد که این قواعد را باید جنس شناسی کرد و از امور فرضی نام برد که دارای چارچوب هایی هستند که رفتار انسان را مشخص می کنند.

وینچ در ادامه بیان کرد که تمام رفتارهای اجتماعی از جمله رفتارهایی که در خانواده و قسمت های مختلف جامعه شکل می گیرد دارای قواعدی هستند که علم الاجتماع باید از این قواعد استفاده کرده و علوم را روی این قواعد پایه گذاری کند.

از نظر وینچ قواعد اجتماعی، به دو شکل هستند از جمله مالکیت و زوجیت و ریاست و حکومت؛ ولی برخی از آنها از مقوله اعتباریات نیست؛ از جمله اینکه باید از دست راست حرکت کنیم و با قاشق غذا را از پشت سر وارد دهان نکنیم.

اشتباه او آن بود که تصور می کرد همه قواعد، اعتباری هستند؛ یک نوع قواعد هستند که به تعریف می پردازند؛ اما اینکه ایستادن پشت چراغ قرمز، به حساب آمدنی است؛ یعنی اعتباری است که ما را به کاری وادار می کند.

اشتباه وینچ آن بود که مطلق قواعد را اعتباریات می دانست؛ نورس نیز این اشتباه را داشت ولی کسی که از بین نهادگران، این دو مقوله را از هم تفکیک کرد، فیلسوفی به نام «سرل» بود که از قواعد تنظیمی و تقویمی نام برد؛ قواعد تنظیمی به قواعد تعریف کردنی می‌پردازد و تقویمی آن مرتبط به همان مباحثی است که علامه طباطبایی از آن به عنوان اعتباریات بعد الاجتماع نام می برد.

وقتی از علم اقتصاد اسلامی نام می بریم باید از واقعیات سخن بگوئیم؛ این اعتباریات بعد الاجتماع در عالم اقتصاد، همان واقعیت‎های اقتصادی هستند؛ کار علم نیز جستجوی واقعیت اجتماع است.

وقتی پول را در علم اقتصاد مطرح می‎کنیم به بازار سرمایه و جریان پول می پردازیم؛ در اینجا قرارداد و اعتبار می کنیم که کسی پول را به شخص دیگر می‎دهد و از آن بهره می گیرد، بدون اینکه به سرنوشت آن پول حساس باشد؛ رابطه دیگر آنکه پولی می‎دهیم و جنسی را می‎گیریم و هر دو مالک جنس و پول خواهیم بود؛ اگر جریان پولی در کشور در رابطه ربا شکل می‎گیرد، آثار خاص خود را در شکل گیری توزیع درآمد دارد.

آمریکا ۷۰ سال جریان پول را بر اساس بهره شکل داده است و به همین دلیل بخش عمده این تولید ملی به یک بخش از جامعه می رسد و اکثر این سرمایه ازاکثر مردم دریغ شده است؛ جریان پول در جامعه، بر اساس نوع اعتباری که انجام می دهیم آثار خاص خود را خواهد داشت.

واقعیت های اجتماعی واقعیت هایی هستند که در مقوله اعتبار هستند و آثار واقعی هم به دنبال خود دارد؛ علم اقتصاد اسلامی این واقعیت ها را باید تحلیل کند و متغیرهای مستقل و تابع آن را مشخص کند و اعتبار سنجی آنها را نیز انجام دهد تا در نهایت به علم اقتصاد اسلامی برسیم.

 

اعتبارایات بعدالاجتماع آثار واقعی دارند

 

ظرفیتهای فقه در حل مشکلات مرتبط به علوم انسانی از فلسفه بالاتر است

حجتالاسلام حسین سوزنچی استاد حوزه و دانشگاه در بخش دیگر این نشست بیان داشت: یکی از اشتباهات در تاریخ فهم علامه آن است که همگان علامه را با این مقاله شناختند و تصور می‎‌کردند که کار بزرگ ایشان در این مقاله اعتباریات بود.

اگر رساله‎های دیگر علامه را جدی بگیریم می‎بینیم که مساله چیز دیگری است؛ اساسا بحث اعتباریات، یک مبحث انسان‎شناسی بود و علامه ازین بحث یک بهره معرفت‌شناسی گرفت.

ایشان رساله اعتباریات را در ۱۳۴۶ قمری در نجف نگاشته‎اند؛ در شروع این رساله آمده است در اینجا از آنچه انسان واسطه می‎دهد بحث کنیم؛ علامه این بحث را از جنس علم‎النفس می‎داند.

در جلد دوم، ایشان به رساله‌های انسان می‌پردازد؛ علامه در خصوص انسان در دنیا بحث می‌کند و در دو مقاله به بحث فلسفی و آیات و روایات می‌پردازد؛ در مقاله اول ایشان به ادراکات اعتباری می‎پردازند و بیان می‌کنند که زندگی انسان به معنی ادراکات اعتباری است.

در مقاله ادراکات اعتباری، بحث از تشبیه آغاز و در ادامه به مباحث معرفت شناسی سوق پیدا می‎کند؛ ایشان فصلی در خصوص انسان باز می کنند و در کل، اینکه انسان چگونه است را شرح می‎دهد؛ در مساله انسان‎شناسی نیز باید این بحث را مطرح کرد که علامه در این بحث از فضای فلسفه اسلامی نیز خارج شده  و یک مکتب دیگر تولید کرده است.

در نگاه فلاسفه ما، عالم واحد است و تکثر در آن وجود ندارد؛ خداوند به انسان اراده داد و به همین دلیل انسان دائما، جهان تولید می‎کند و علامه با این مساله درگیر می شود.

علامه بیان می‎کند که وقتی انسان به سمت هدف می‌رود، چیزی را اعتبار می‎کند، یعنی مداخله گری ذهن یا شان واسطه گری که با آن در فضای نظام ضروری، امری دیگر را رخ می دهد؛ اگر خداوند انسان را نیافریده بود و یک نفر تمام علوم کشف واقع را می‌دانست، می‎دانست اول و آخر عالم چه بوده و چه خواهد بود ولی خداوند وقتی انسان را آفریده بود و اراده داد، انسان نیز بر خلاف روند عالم حرکت کرد.

به همین دلیل که وقتی انسان وارد طبیعت شد نظام محیط زیست را بر هم زد؛ انسان نظام زمین را با اراده خود به هم زده است؛ انسان حیوانات را اهلی کرد و کارکردهای آنها را تغییر داد؛ علامه به دنبال شرح اراده نه در نظام علیت بلکه بر هم زدن اراده است.

فطرت به معنی تعیّن بالقوه است که هم ذات از پیش تعیین شده دارد و هم ذات از پیش تعیین شده ندارد ولی در نهایت می‎تواند خلیفه الله شود؛ اعتباریات بیان می‎کند که موجودی که تعینش از اول تعیین شده نیست می‎تواند با اراده خود به سمت خلیفه الله شدن برود.

برخواست گراها بیان کردند که خطاها اعتباری است و همه اعتباریات متغیر است؛ علامه این بحث را به خوبی فهم کرد ومشاهده کرد که یک تئوری اعتباری باورهای متغیر انسان را شرح می‎دهد و ایشان این بحث را از انسان‎شناسی برداشت و این مساله معرفت شناسی را حل کرد.

شهید مطهری پذیرفت که اعتباریات، اعتباری هستند و برای حل مشکل به تئوری فطرت پرداخت؛ یعنی ایشان به شرح خطاهای معرفتی پرداخت.

به نظر من متاسفانه در کشور ما مواجهه دانشگاهی و به تبع حوزوی با علوم انسانی با همان رویکرد پوزیتویستی بود یعنی فهم عالم و کنش و اعتباریات کنش؛ ولی علامه با این بحث بیان کرد که مواجهه ما با علوم انسانی باید در این حوزه اعتباریات باشد.

برای حل مشکلات در حوزه علوم انسانی، فقه مهمتر از فلسفه سنتی است؛ فلسفه سنتی به ضروریات عالم می‌پردازد ولی فقه عرصه‎ای است که به امور اعتباری سرو کار دارد.

یک نقد مهم وجود دارد که همچون همه مباحث عالم وقتی یک باب جدید باز می‎شود همه سعی می کنند همه امور را در این باب قرار دهند؛ زمانی همه تصور می‎کردند که در مقابل محسوس، معقول داریم همه چیز را در معقول می‎ریختند؛ بعدها ابن سینا به مقوله معقول ثانی اشاره کرد؛ سپس این جریان منتقل شد و در مباحث دیگر مطرح شد؛ علامه افقی را به عنوان افق ادراکات اعتباری ایجاد کرد و الان همه سعی می‎کنیم همه چیز در این قالب فهم کنیم که امری درست نیست.

 

اعتبارایات بعدالاجتماع آثار واقعی دارند

 

علامه طباطبایی هیچ‌گاه از بحث ادراکات اعتباری کوتاه نیامدند

حمید طالبزاده استاد دانشگاه تهران در ادامه گفت: مقاله ششم علامه در کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم ظرفیت فوق‎العاده‎ای در حوزه‎های مختلف دارد.

ایشان این بحث مهم را مطرح کردند و علی رغم نقدهای شاگردان و دیگران داشتند هیچگاه این بحث را پس نگرفتند و تکمله‎ای را نیز بر آن بار نکردند؛ ما نیز به این میراث اصرار می‌کنیم که این بحث در سنت فلسفه اسلامی ما وجود محکمی دارد.

این بحث از ظرفیت‎های خاصی برخوردار است؛ ایشان در آغاز بحث ادراکات اعتباری خود نکته‎ای را بیان می‎کنند که این بحث، استعاره و تشبیه است و در آنجا ابتدا از یک شعر استفاده می‎کنند.

ایشان بیان می‏کنند که عمل، تشبیه یک معادله است که با ملاحظه خواص و اوصاف مشبه به احساسات درونی بیدار می‎شود و یک سلسله معانی احساسی به سوی مشبه اضافه می‎کند.

ایشان بیان می‎کند که استعاره، عاریت گرفتن معنی است که چیز دیگری را بفهمیم، یعنی مشبه‎به را عاریت می‎گیریم که در پرتوی آن معنی مشبه را بفهمیم؛ به عبارتی اعتبار، امر نامانوس را به واسطه امر مانوس درک می‌کنیم؛ حد امر مانوس را به امر نامانوس افاده می‎کنیم.

علامه طباطبایی از این مقدمه به فعالیت‎های عملی می‎رسد؛ فعالیت‎های عملی، به معنی زندگانی است؛ بحث اعتباریات مستقیما به بحث زندگانی بشر مرتبط است؛ محور تفکر و فلسفه و دین، زندگی است.

علامه طباطبایی از زندگی عملی و حیات به عنوان محور سخن می گویند؛ در اینجا است که یک فیلسوف اسلامی برای اولین بار از زندگی شروع می‎کند؛ تمام فلاسفه از شناخت شروع می‎کند و از عوارض ذاتیه وجود بحث می‎کنند ولی علامه طباطبایی از منشا زندگی سخن می‎گوید که این امر عالی و استثناء است.

تمامی این مفاهیمی که در فلسفه و علم و مابقی معارف بشری است معطوف به زندگی است و به واسطه آنها انواع زندگانی شکل می‎گیرد؛ سپس وی در زندگانی به دو سطح اشاره می‎کند که سطح اول سطح طبیعی زندگانی ( جنس انسان) است که البته من این شان را به شان بی‏‎واسطه‎گی تعبیر می‏کنم.

علامه می‎گوید که حیات طبیعی معروض یک سلسله عوامل علی و معلولی هستند؛ از آنجایی که فصل انسان، نطق است و حیوانیت برای انسان ذیل فصل نطق میسر می‌شود، بنابراین تمام فعالیت‎های حیاتی ذیل نطق محقق می‎شوند.

علامه بیان می‎کند که این فعالیت‎های حیاتی به ضرورت از یک مبدا آغاز می‎شود، وقتی این فعالیت ذیل نطق آغاز می‎شود، این فعالیت به وساطت می‎رسد؛ ایشان بیان می‎کند که بی واسطگی را در عالم طبیعت می‌توان بیان کرد ولی این عرصه در خصوص انسان با وساطت معنی می‎شود.

در اینجا عبوری از بی واسطگی به وساطت رخ می‎دهد و در میان فکر و تمام آن مقدماتی که به این مطلوب می شود واقع می‎شود و یک باید رخ می‎دهد؛ علامه در ادامه روشن نمی‎کند که این مفهوم ضرورت که در متن طبیعت است چگونه به مفهوم باید مبدل می‎شود.

منظور آن است که چگونه مفهوم ضرورت به باید مبدل می‎شود؛ باید به معنی ضرورت نیست بلکه به معنی انشاء است ولی به هر حال از بیان ایشان معلوم می‎شود که این ضرورت با یک تفصیل به یک امر عملی مبدل می‎شود؛ در بیان علامه، مطلب بسیار مهمی در خصوص حکمت عملی بحث می‎شود.

حوزه حکمت عملی، ذیل حکمت نظری شکل می گیرد و در اینجا علامه طباطبایی ربط بسیار خوبی را بین این دو حکمت بیان می‎کنند؛ در اینجا یک اعتبار شکل می‎گیرد یعنی معنایی به نام ضرورت ابتدا در ساحت طبیعی، پدید آمده و تقوم پیدا کرده و سپس معنابخشی شده در ساحت فعل و بایدی که میان این مطلوب و مقدمات برقرار است؛ سپس از این مرتبه فراتر می روند و در ساحت عمل به بحث علم می‎پردازند.

علامه طباطبایی بیان می‎کند که به شکل دائم به دنبال واقع می‎گردیم و هر کاری می‎کنیم که به واقع برسیم و در این رهگذر علم را به منزله کاشف از واقع، اعتبار می‎کنیم؛ علامه دامنه اعتبار رابه حقایق ماهوی نیز سرایت می‎دهند؛ در بیان علامه، علم در خدمت عمل و زندگانی در می‎آید.

ضرورت است که در ابتدا در ساحت وساطت می‎آید و همه چیز را در ساحت خود می گیرد؛ عالم نیز در اینجا شکل می‎گیرد؛ این وجود که از ساحت طبیعت به ساحت وساطت می‎رسد به این دلیل است که در مرحله بی‎واسطگی با مفهوم وجوب مانوس هستیم و انس با مفهوم ضرورت است که در ساحت عمل به باید مبدل می‎شود؛ پس امر نا مانوس به واسطه امر مانوس معنی پیدا می‎کند.

اعتباریات نحوی از فهم جهان است که ما به واسطه امر مانوس یا امر پیشینی، به فهم امر نامانوس می‎رسیم و امر مانوس در واقع ذات انسان و حقایق درونی او است؛ این امر نیز مقدمه فهم جهان است؛ علامه می‎گویند که ما علت و جوهر و کثرت و حدت را از خود می‎گیریم ولی این مساله یک امر روانشناختی نیست زیرا اگر روانشناختی بود، یک امر جزیی بود و نمی‎توانستیم به کلیت برسیم. اعتباریات ساحتی است که به جز فهم پیشینی راهی برای شناخت عالم و همچنین عمل و اقدام نداریم./241/241/ح

 

منبع: ایکنا

                                     

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۵ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۵۲:۰۶
طلوع افتاب
۰۶:۲۳:۱۵
اذان ظهر
۱۳:۰۵:۰۲
غروب آفتاب
۱۹:۴۶:۱۰
اذان مغرب
۲۰:۰۳:۵۴