به گزارش خبرنگار وسائل، شكل گيری جنبش مقاومت اسلامی نتيجه فعل و انفعال عوامل عديدهای است كه ملت فلسطين از فاجعه نخست سال 1948 به طور اعم و شكست سال 1967م به طور اخص به آن دچار شده و اين عوامل از دو عامل بنيادين نشأت میگيرند كه عبارتند از: تحولات سياسی مسأله فلسطين و شرايطی كه تا پايان سال 1987م، بدان رسيده بود و ديگری رشد بيداری اسلامی در فلسطين و وضعيتی كه در نيمههای دهه هشتاد (م) پديد آمده بود.
این جنبش در سال 1987 توسط شیخ «احمدیاسین» پایه گذاری شد. ایدئولوژی حماس ریشه در اخوان المسلمین مصر دارد. حماس نام اختصارى حرکه المقاومة الاسلامیه بوده که جنبش مقاومت مردمى ـ ملى است که تلاش مى کند زمینه را براى آزادى و رهایى ملت فلسطین از ظلم و جور و همچنین آزاد سازى سرزمین غصب شده و مقابله با طرح صهیونیستى برخوردار از حمایتهاى نیروهاى استکبارى فراهم آورد. عمده شهرت حماس بیشتر به دلیل انجام حملات شهادتطلبانه علیه اهداف و نیروهای اسرائیلی است.
این جنبش ابتدا دنباله رو مدل اخوانالمسلمین بود به این معنا كه به عنوان یك «نهاد رفاه اجتماعی» عمل میكرد هر چند در حال حاضر، همچنان به فعالیت های رفاهی و اجتماعی خود ادامه میدهد، اما با وارد شدن به فاز مسلحانه بیشتر فعالیت خود را در حوزه مبارزه با اسرائیل متمركز ساخت. حماس، ستیز اعراب ـ اسرائیل را به مثابه ستیز اسلام و یهودیت تلقی میكند كه تنها با نابودی اسرائیل می توان این ستیز را حل و فصل كرد.
علل ظهور مقاومتهای اسلامی در منطقه
الف ـ انقلاب اسلامی ایران: انقلاب اسلامی ایران را میتوان سرآغاز رشد اسلامگرایی در دهههای اخیر فرض کرد، به عقیده فرد هالیدی انقلاب اسلامی ایران، نخستین انقلاب در تاریخ جدید است که ایدئولوژی حاکم، شکل سازمان، اعضای رهبری کننده و هدفهای اعلام شده آن، همه در ظاهر و باطن مذهبی بوده. این وجه مذهبی در کنار رویدادهای همزمان با آن، ناگهان توجه جهان را به اسلام جلب کرد. حضرت امام خمینی(ره) در سال 1358 در پیامی به جنبشهای آزادی بخش مینویسند:
به نهضت ما که نهضت اسلامی و مستضعفین است بپیوندید... نهضت ما اسلامی است، قبل از آنکه ایرانی باشد. نهضت مستضعفین سراسر جهان است، قبل از آنکه به منطقهای خاص متعلق باشد، حضرت امام خمینی(ره) در ادامه میافزایند: «ما به پیروی از اسلام بزرگ از جمیع مستضعفین حمایت میکنیم و از شما و هر سازمانی در جهان که برای نجات کشور خویش به پاخاسته است، پشتیبانی میکنیم. ما از مبارزات برادران فلسطینی و مردم جنوب لبنان در مقابل اسرائیل غاصب کاملاً پشتیبانی مینماییم و به خواست خدای تعالی بر دشمنان بشریت و اسلام پیروز خواهیم شد.
ب ـ شکست ایدئولوژیهای غیراسلامی: شکست کمونیسم نه تنها به عنوان از بین رفتن همه وعدههایی که برای برقراری عدالت اقتصادی و اجتماعی و مبارزه با سلطه داده شده بود، تلقی گردید، بلکه با فروپاشی شوروی و تقسیم شدن آن، جمهوریهای مسلماننشین آسیای میانه و قفقاز پدید آمدند که وجه غالب در اکثر آنها اسلام بود. تلقی مسلمانان از علت افول کمونیسم ویژگی ضددینی آن بود و اینک مسلمانان میخواستند با انجام وظایف اسلامی، هویت خود را اثبات کنند. از سوی دیگر، کشورهای عرب پس از سالها سردادن شعار ناسیونالیسم عربی، نتوانستند اسرائیل را از سرزمینهای اشغالی برانند و در جریان جنگ خلیج فارس وحدت آنها عملاً از بین رفت.
ج ـ بحران هویت در کشورهای مسلمان: عمق غربزدگی و استحاله در جوامع غربی باعث بروز بحران هویت و از خودبیگانگی در کشورهای مسلمان شده است به طوری که این بحران هویت باعث شد، جریانهای فکری این کشورها به سمت بیداری اسلام و رجوع به آیینهای اصیل اسلامی داشته باشند.
د ـ انحطاط و عقب ماندگی داخلی: حاکمیتهای موجود در کشورهای اسلامی عمدتاً بر اساس خلافت اسلامی بوده و در این حکومتها که بر اساس سلطه مستبدانه یک خاندان بر مقدرات مردم استوار بوده است انواع ظلم، غارتگری و بیعدالتی در حق تودههای میلیونی اعمال میشده است. حکومتهایی با مطلقه بودن خود موجب عقبماندگی از سایر ملل را برای مردم خود فراهم کرده و موجب شدهاند که ملت ستم دیده نیز در مقابل این دولتهای در حال احتزاز و عقب مانده دست به قیام و جنبش بزنند.
و ـ هجوم گسترده استعمار غرب: هجوم گسترده استعمار غرب یکی از بسترهای اصلی بروز بیداری اسلام بوده، چراکه مردم تهاجم استعماری کشورهای غربی به ممالک اسلامی و نیز ضعف و ناتوانی حکومت های مسلمان در مقابله با آنها را میدیدند و ملت ستمدیده نیز به خودی خود در سیر بیداری خود به این جنبه ها توجه جدی معطوف میداشتند.
نگرشها و باورهای مقاومت اسلامی
برخی بر این باورند كه دو نگرش مقاومت اسلامی ناسیونالیسم فلسطینی و بنیادگرایی اسلامی در هم آمیخته است. این گروه خود را به «نابودی اسرائیل، هویت صهیونیستی» و «جایگزینی حكومت خودگردان فلسطین با یك دولت اسلامی» و «افراشتن بیرق الله در وجب به وجب خاك فلسطین متعهد می داند. این جنبش فلسطین را سرزمین اسلامی میداند كه از سوی غیرمسلمانان به اشغال درآمده است.
حماس، «جهاد» را تنها راه حل مسئله فلسطین و خارج ساختن فلسطین از كنترل اسرائیل را وظیفه مذهبی تمام مسلمانان میداند. حماس، برخلاف سازمان آزادیبخش فلسطین كه در سال 1988 اسرائیل را به رسمیت شناخت، نه تنها مخالف مشروعیت این رژیم است بلكه خواهان نابودی آن و مخالف ماهیت وجودی اسرائیل است. حماس معتقد به تشكیل دولتی اسلامی و پیاده ساختن تمام ابعاد اسلام و تمام جوانب زندگی است. جنبش مقاومت همچنین علاوه بر اینكه مقاومت را وظیفه یك یك مسلمین میداند، معتقد به نقشهای انقلابی برای تمام افراد جامعه اعم از زن و مرد، معلم و دانشجو و غیره است.
مقاومت اسلامی حماس بر اين باور است كه بهترين شيوه و راهكار برای پيشبرد درگيری و كشمكش با دشمن صهيونيستی، بسيج توانمنديهای ملت فلسطين برای برافراشتن پرچم جهاد و مبارزه بر ضد حضور نامشروع صهيونيستی در فلسطين به هر وسيله ممكن میباشد و اين كه تا زمان تكميل شدن شرايط تعيين سرنوشت نبرد با دشمن صهيونيستی به واسطه بيداری امت عربی و اسلامی، فراهم شدن ساز و كار اقتدار و بسيج امكانات وحدت اراده و تصميمگيری سياسی، شعله مبارزه روشن بماند.
اهميت بيت المقدس از نظر اسلام
بيت المقدس به عنوان مهمترين شهر فلسطين، از نظر اسلامي اهميت ويژهاي دارد؛ زيرا مسجدالاقصي، نخستين قبله مسلمانان در اين شهر تاريخي است.
از آغاز هجرت پيامبر اسلام به مدينه تا سال دوم هجري، قبله پيامبر(ص) در هنگام نماز و نيايش، بيت المقدس بود و بيشك، پيش از هجرت نيز در سيزده سالي كه پيامبر اكرم(ص) در مكه مكرمه اقامت داشت، رو به بيت المقدس ميايستاد و نماز ميگزارد. از اين رو، اين شهر، قبله نخستين، بلدالامين و حرم امن شناخته مي شود.
افزون بر اين، مسجدالاقصي هنگام معراج رسول اكرم (ص) نيز ارزش و قداست خود را نشان داد، به گونهاي كه خداوند ميفرمايد: شبانه پيامبر اكرم (ص) را از مسجدالحرام به مسجدالاقصي ـ كه اطراف آن را پربركت گردانيده است سير داد تا آيات و نشانههاي الهي را به او نشان دهد.
مقاومت اسلامی و جمهوری اسلامی ایران
برخي تصور ميكنند كه طرح مسأله فلسطين در صحنه سياست و اجتماع ايران، با انقلاب اسلامي همزمان است؛ در پاسخ بايد گفت كه هرچند از بدو تأسيس جمهوري اسلامي، قضيه فلسطين بعد و اهميت ويژهاي در سياست خارجي كشور پيدا كرد، اما تاريخ طرح مسأله فلسطين در ايران، همزمان با تاريخ پديدآمدن خود مسأله است. شدت گرفتن مسأله فلسطين، با تشديد و وخامت اوضاع داخلي ايران همزمان بود.
در سال 1927 كه جنگ ميان دستهجات تروريستي صهيونيستي و مدافعان عرب و فلسطيني روزبهروز شدت بيشتري ميگرفت، كشور ايران تازه از ماجراهاي اشغال پس از جنگ جهاني دوم بيرون آمده بود. آذربايجان و كردستان كه در اثر تحريكات تجزيهطلبانه نيروهاي چپ، مدتي از پيكر ايران جدا شده بودند، دوباره به خاك اصلي كشور پيوستند.
در همين سال مسأله نفت كه تا سالها بعد يكي از مهمترين مسائل سياسي و اجتماعي ايران بود، مطرح شد؛ با همه اينها در همان سال 1326 به محض صدور قطعنامه تقسيم فلسطين از سوي سازمان ملل، ملت مسلمان ايران مسأله فلسطين را در صدر جدول برنامههاي مبارزاتي خويش قرار داد و به دعوت مرحوم آيت الله سيد ابوالقاسم كاشاني كه در آن زمان از رهبران مذهبي ايران بود، مردم تهران دست به تجمع اعتراضآميزي زدند كه با توجه به جمعيت آن روز تهران، خيرهكننده بود.
امام خميني(ره) نیز از همان آغاز با حمله به رژيم صهيونيستي و هدف قراردادن روابط شاه با دولت صهيونيستي، پرداختن به قضيه فلسطين را وجهه همت خود قرار داد؛ امام(ره) در اديبهشت 1342، در بيانيهاي فرمودند: خطر اسرائيل براي اسلام و ايران بسيار نزديك است. پيمان اسرائيل در مقابل دول اسلامي يا بسته شده يا ميشود، لازم است علماي اعلام و خطباي محترم، ساير طبقات را آگاه نمايند كه در موقعش بتوانيم جلوگيري كنيم.
بر اساس مدارك موجود، امام خميني(ره) از همان زمان، اسرائيل را خطري بزرگ براي تمام ملتها و دولتهاي منطقه ميدانستند. در طول سالهاي 1356 و 1357 كه انقلاب اسلامي ايران به اوج خود رسيد، مخصوصاً در هنگام عزيمت امام خميني(ره) به پاريس و اقامت چند ماهه ايشان در آنجا، هيچگاه فلسطين از دستوركار و برنامههاي سياسي امام خارج نشد و امام(ره) در هر فرصت ممكن بر نفي اسرائيل غاصب و مظلوميت ملت فلسطين تأكيد ميكردند.
پس از پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي ايران در 22 بهمن 1357، اولين شخصيت خارجي كه وارد ايران شد، ابوعمار ياسر عرفات بود كه به فاصله چند روز قدم در خاك ايران گذاشت. پيروزي انقلاب اسلامي ايران، با مواضع شناخته شده رهبر انقلاب در برابر مسأله فلسطين، روح تازهاي به كالبد ملت مسلمان فلسطين و ساير ملتهاي مظلوم و ستمديده جهان دميد.
به خصوص ملت فلسطين كه پس از طي دوران طولاني مبارزه از طريق سازمانهاي مسلح و معتقد به ايدئولوژيهاي چپ و ناسيوناليستي، با ارزيابي عملكرد رهبران سنتي و مشاهده حادثه بزرگ انقلاب اسلامي به تدوين تجارب خود پرداخته و راه اصلي كه همان راه اسلام و شهادت بود را در دستور كار خود قرار داده بود.
روز جهانی قدس، نماد وحدت جهان اسلام
در اولين ماه رمضان پس از پيروزي انقلاب اسلامي، امام خميني(ره)، آخرين جمعه ماه رمضان هر سال را روز قدس اعلام كرد و با اين كار خود به قضيه فلسطين ابعاد بينالملل اسلامي بخشيد. به عبارت دیگر ابتکار حضرت امام خمینی (ره) در نامگذاری روز جهانی قدس، مساله فلسطین را از مرزهای ایران خارج کرد و روز قدس در کشورهای اسلامی به عنوان یک مولفه تعیینکننده و ماندگار به میراث گذاشته شد.
همچنین با وجود تمام مشكلات داخلي و جنگ تحميلي، سياست حمايت از فلسطين، عدمشناسايي اسرائيل و كمك جمهوري اسلامي ايران به مبارزان فلسطيني همچنان در طول آن سالها، از سياستهاي اصلي امام خميني و انقلاب اسلامي ايران بوده است. در سال های اخیر هم با تمام مشکلات داخلی و تحریم های گوناگون جمهوری اسلامی ایران به عنوان اولین و قدرتمند ترین دولت حامی جنبش مقامت اسلامی فلسطین در مقابله با اشغالگران صهیونیستی شناخته میشود.
روز قدس، روز انجام وظیفه مسلمانان
در اندیشهی امام(ره) روز قدس، روزی است که همه مسلمین در بزرگداشت آن وظیفه دارند و این انجام وظیفه مؤثر نیز هست. «مسلمانها امیدوارم که روز قدس را بزرگ بشمارند و در همه ممالک اسلامی در روز قدس در روز جمعه آخر ماه مبارک رمضان تظاهر کنند، مجالس داشته باشند، محافل داشته باشند، مسجد داشته باشند، در مساجد فریاد بزنند، وقتی یک میلیارد جمعیت فریاد کرد، اسرائیل نمیتواند، از همان فریادش میترسد.
اگر همه مسلمینی که در دنیا هستند الآن هستند که قریب یک میلیارد هستند، اگر در روز قدس همه بیرون بیایند از خانه، فریاد بکنند مرگ بر امریکا و مرگ بر اسرائیل و مرگ بر شوروی، همین قول مرگ بر شوروی، برای آنها مرگ میآورد.».
از اینرو میتوان تأکید کرد در منظومه گفتمانی امام خمینی(ره)، روز قدس، تنها روزی نمادین نیست بلکه در صورتی که مسلمین در آن به وظیفهی خود عمل کنند، امید میرود تا برکات آن یعنی نابودی غدهی سرطانی صهیونیسم و رهایی قدس شریف نیز محقق گردد.
«تکلیف ملتها در آستانه روز قدس و آستانه سالروز شهادت بزرگ انسان تاریخ بشریت آن است که در اجتماعات و راهپیماییهای خود از دولتهای خود بهطورجدی بخواهند که با قدرت نظامی و سلاح نفت در مقابل امریکا و اسرائیل به مقابله برخیزند و اگر گوش نکردند و اسرائیل جنایتکار را که تمام منطقه حتی حرمین شریفین را تهدید میکند و هماکنون عمق خواستههای او واضح شده است را تأیید کردند با فشار و اعتصابات و تهدید، آنان را مجبور به عمل کنند.
درحالیکه اسلام و اماکن مقدسه آن مورد تهدید به تجاوز قرارگرفته، هیچ فرد مسلمانی نمیتواند در مقابل آن بیتفاوت باشد و آنچه در این موقع که اسرائیل تجاوز گسترده به بلاد مسلمین نموده و مسلمانان بیگناه و بیپناه را به خاک و خون کشیده است دولتهای منطقه انجام میدهند جز یککلام بیمحتوا و سازشکارانه نیست».
راهبردهای رهایی قدس شریف از نگاه مقام معظم رهبری
در چارچوب هدفگذاری کلان انقلاب اسلامی، مسیر قطعی رهایی قدس و حل مسئله فلسطین، در گرو نابودی رژیم صهیونیستی است. هدفی که در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی از سوی امام امت اعلام گردید و رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز بر آن تأکید نمودهاند: «در مسئله فلسطین، آنچه که هدف است، استنقاذ فلسطین است؛ یعنی محو دولت اسرائیل.
فرقی بین سرزمینهای قبل از سال 67 و بعد از آن نیست. هر یک وجب از خاک فلسطین، یک وجب از خانهی مسلمین است. هر حاکمیتی غیر از حاکمیت مردم فلسطین و حاکمیت مسلمین بر کشور فلسطین، حاکمیت غاصب است. حرف، همانی است که امام راحل عظیمالشأن فرمود: اسرائیل بایستی محو بشود. یهودیهای فلسطین، اگر دولت اسلامی را قبول میکنند، در آنجا زندگی کنند. بحث، بحث یهودیستیزی نیست. مسئله، مسئلهی غصب خانهی مسلمین است».
مبارزه تا نابودی رژیم اشغالگر قدس، جزء سیاستهای کلان انقلاب و نظام اسلامی است، اما این مبارزه نیاز به عزمی فراگیر در همه امت اسلامی و آزادگان جهان دارد. از این رو، حضرت آیت الله خامنه ای بر آن بوده و هستند تا خط مبارزه و مقاومت در جهان اسلام و مستضعفین نهادینه و جریانسازی گردد. معظمله خط کلی مقاومت و مبارزه با موجودیت نامشروع صهیونیستی را در دو محور کلی خلاصه مینمایند:
الف) زندانی کردن رژیم غاصب در درون مرزهای سرزمین اشغالی و تنگ کردن فضای تنفس اقتصادی و سیاسی آن و گسستن پیوندهای آن با محیط پیرامونش.
ب) تداوم بخشیدن به مقاومت و مبارزهی ملت فلسطین در داخل کشورشان و رساندن هرگونه کمکی که به آن نیاز دارند، تا تحقق پیروزی نهایی.
در نهایت راهبرد عملیاتی پیشنهادی جمهوری اسلامی ایران، که مطابق موازین شناختهشده بینالمللی نیز هست و تاکنون بارها از سوی کشورمان مطرح گردیده است، حل مسئله فلسطین از طریق حق تعیین سرنوشت صاحبان اصلی آن است.
براساس این راهبرد، که از سوی امام خامنهای مطرح گردید، «همه فلسطینیها، چه ساکنان کنونی آن و چه کسانی که به کشورهای دیگر رانده شده و هویت فلسطینی خود را حفظ کردهاند، اعم از مسلمان و مسیحی و یهودی، در یک همهپرسیِ عمومی، با نظارتی دقیق و اطمینانبخش شرکت کنند و ساختار نظام سیاسی این کشور را انتخاب نمایند و همه فلسطینیانی که سالها رنج آوارگی را تحمل کردهاند، به کشور خود بازگردند و در این همهپرسی و سپس تدوین قانون اساسی و انتخابات، شرکت نمایند. آنگاه صلح برقرار خواهد شد».
این طرح در نهایت به نفع بشریت و ملت مظلوم فلسطین است و البته «طرحی روشن، منطقی و منطبق بر معارف سیاسیِ پذیرفتهشده افکار عمومیِ جهانی» است. براساس این طرح، صاحبان اصلی فلسطین (یعنی کسانی که خود و یا پدرانشان در سالهای قبل 1948 و قبل از اشغال فلسطین در این سرزمین متولد شدهاند) در یک همهپرسی براساس موازین رایج بینالمللی در خصوص سرنوشت این سرزمین و دولت آینده آن تصمیمگیری خواهند کرد. «آن نظام و دولتِ برآمده از آن، پس از استقرار، تکلیف مهاجران غیرفلسطینی را، که در سالیان گذشته به این کشور کوچ کردهاند، معین خواهد کرد»./702/241/ح
علی علوی