vasael.ir

کد خبر: ۱۴۲۰۲
تاریخ انتشار: ۰۸ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۵:۰۱ - 30 July 2019
حجت الاسلام جلالی اصل مطرح کرد؛

گفت‌وگو | لوازم تحقق علوم سیاسی با رویکردی اسلامی

وسائل ـ حجت‎الاسلام جلالی اصل گفت: علاوه بر حیطه حکم‌شناسی و موضوع‌شناسی در رابطه با موضوعات مخترع و موضوعاتی که دارای عنصر تعبد هستند که نیازمند حجیت اصولی هستند، در مباحث اخلاقی نیز به نظر می‌رسد نقل جایگاه مستحکم‌تری نسبت به عقل دارد.

به گزارش خبرنگار وسائل، متن زیر، مصاحبه انجام گفت‌وگو | لوازم تحقق علوم سیاسی با رویکردی اسلامیشده با حجت‌الاسلام هادی جلالی اصل، دانش‌آموخته حوزه علمیه قم و فارغ‌التحصیل مقطع دکتری رشته علوم سیاسی از دانشگاه باقرالعلوم(ع)، با عنوان« لوازم تحقق علوم سیاسی با رویکرد اسلامی» می باشد، که تقدیم خوانندگان می شود.

 

وسائل ـ ضمن تشکر از شما، که دعوت ما را برای مصاحبه پذیرفتید، لطفا به عنوان اولین سوال بفرمایید که منظور از بررسی علوم سیاسی با رویکردی اسلامی چیست؟

بسم الله الرحمن الرحیم، خواهش می کنم، ممنون از دعوت شما. واژه «علوم سیاسی» با توجه به مبانی مختلف معرفت شناختی و همچنین تعاریف مختلفی که از سیاست ارائه شده، دارای تعاریف متفاوتی است. توضیح اینکه علوم سیاسی به بررسی و مطالعه امر سیاسی می پردازد. حال اینکه امر سیاسی را چه بدانیم، باعث تفاوت در تعریف علوم سیاسی می شود. همچنین در رابطه با بررسی و مطالعه امر سیاسی رویکردهای مختلفی وجود دارد که بر اساس رویکردی که انتخاب می کنیم، واژه علوم سیاسی معانی متفاوتی پیدا می کند.

وقتی از علوم سیاسی با رویکردی اسلامی سخن می گوییم، علمی را در نظر داریم که از نظر مبانی هستی‌شناختی، معرفت‌شناختی و روش‌شناختی با مبانی اسلامی در تنافی نباشد. به عنوان مثال با توجه به اینکه یکی از مبانی معرفت‌شناختی اسلامی، اعتبار نقل به عنوان یک منبع معرفتی است، نمی توانیم مبانی معرفت شناختی پوزیتیویستی را در علوم سیاسی بپذیریم و علوم سیاسی ما نیز منحصر در رویکرد تجربی نخواهد بود.

می توان گفت خصیصه اصلی علوم سیاسی با رویکردی اسلامی استفاده این رویکرد از نقل، به عنوان منبعی معرفتی است و در نتیجه گزاره‌های حاصل از روش نقلی در تحقّق چنین علمی نقشی مهم ایفا می‌کنند.

 

وسائل ـ آیا با توجه به جایگاه نقل دینی در این علم می‌توانیم از تعبیر علوم سیاسی اسلامی استفاده کنیم؟

بله، از این تعبیر هم می توانیم استفاده کنیم ولی مقید کردن علم به صفت اسلامی ممکن است ایجاد برداشت‌های مختلف کند. مخصوصا این برداشت که ما قصد داریم کلیه مباحث علوم سیاسی را از نقل استخراج کنیم. این در حالی است که مراد بنده از رویکرد اسلامی این نیست. بنابراین از این تعبیر استفاده نکردم.

 

وسائل ـ سوال اساسی در این بحث که در بسیاری مواقع از جانب مخالفین اسلامی سازی علوم هم مطرح می شود این است که بررسی علوم سیاسی با رویکردی اسلامی چه اهمیتی دارد؟ مگر نمی توان از تجربه بشری برای تولید دانش در علوم سیاسی بهره برد؟

قطعا تجربه بشری برای تولید دانش سیاسی نقشی اساسی و گسترده ایفا می‌کند و رویکرد اسلامی به علوم سیاسی به این معنا نیست که تجربه بشری مغفول واقع شود. با این حال باید در نظر داشته باشیم که علوم سیاسی خنثی نیست و در خلأ شکل نگرفته است بلکه بر اساس یک مجموعه اصول موضوعه و مبادی خاص همچون مبادی هستی شناختی، معرفت شناختی و روش شناختی، شکل گرفته است.

بنابراین چنانچه رویکردی اسلامی به علوم سیاسی نداشته باشیم و به اصلاح مبانی آن نپردازیم، تولیدات چنین علمی نه تنها از اعتبار کافی برخوردار نخواهد بود، بلکه با واقعیت‌های جامعه‌ای که عمده شهروندان آن را مسلمانان تشکیل می دهند نیز تناسب نخواهد داشت.

از طرفی تجربه و عقل بشری دارای نقائصی است که رویکرد اسلامی به علوم سیاسی می تواند آن را تا حد زیادی جبران کند. به عنوان مثال با توجه به اینکه ما مبانی پوزیتیویستی درباره انحصار علم در علوم تجربی و وحدت روش، میان علوم طبیعی و علوم انسانی را نمی پذیریم، سنخ‌های مباحث علوم سیاسی منحصر در مباحث توصیفی نخواهد بود و آن را شامل مباحث تجویزی یا هنجاری نیز خواهیم دانست.

این در حالی است که استخراج گزاره‌های هنجاری از طریق روش‌های تجربی یا تأملات فلسفی، دشوار است. چراکه از دو طریق می‌توان به استخراج گزاره‌های تجویزی از عقل و تجربه بشری پرداخت، یا از طریق در نظر گرفتن مصالح و مفاسد و احکام عقل نظری (که به نظر می رسد خود یکی از مبادی حکم عقل عملی به نیک یا بد بودن فعل است) و یا از طریق در نظر گرفتن نیک و بد افعال و عقل عملی.

همان‌گونه که در کتب اصولی گفته شده، استفاده از هر دو رویکرد دشوار و دارای محدودیت است در حالی که نقل دارای محدودیت کمتری است. البته در رابطه با گزاره‌های تجویزی غیر از گزاره‌های شرعی (که در حقیقت همان گزاره های توصیفی و مبیّن ضرورت بالقیاس بین سبب و مسبّب هستند)، محدودیت کمتر است.

به عنوان مثال گزاره‌های کاربردی همچون تجویز راه‌های کاهش آشوب‌های سیاسی، مسئله‌ای است که با پژوهش‌های تجربی قابل دستیابی است. اما در رابطه با گزاره‌های هنجاری‌ای که مبنای حکمی شرعی در حیطه مسائل سیاسی واقع می شوند، محدودیت به مراتب بیشتر است. چراکه در رابطه با چنین گزاره‌هایی، حصول ظنّ عام به حکم شرعی از طریق تأملات فلسفی یا پژوهش‌های تجربی کافی نیست و نیازمند تحقق قطع یا ظن خاصّ به حکم شرعی هستیم.

این در حالی است که در رابطه با نقل معتبر، به دلیل آنکه در فقه به عنوان ظنّ خاص معتبر شمرده شده، محدودیت‌های کشف حکم شرعی کمتر است. البته در رابطه با گزاره های هنجاری‌ای که مبنای حکم شرعی نیستند و تنها به نیک و بد افعال در حیطه سیاست می پردازند، تأملی وجود دارد که وارد آن نمی شوم.

در رابطه با گزاره‌های توصیفی نیز استفاده از نقل دینی بسیار راه‌گشاست. با توجه به اعتبار کلمات معصومین(ع)، چنانچه نقل معتبری به دست ما رسیده باشد می‌توانیم از طریق آن به کشف نظریات سیاسی بپردازیم. حتی در صورتی که نقل معتبر نباشد ولی علم به جعلی بودن آن نداشته باشیم، با گرفتن ایده از روایت و راستی آزمایی مضمون آن از طریق پژوهش روشمند، می‌توان به رشد علوم سیاسی کمک کرد.

 

وسائل ـ با توجه به این توضیحات و وجود منابع معرفتی گسترده تر، علوم سیاسی با رویکردی اسلامی بایستی جایگاهی فراتر از علوم سیاسی غربی داشته باشد در حالی که در عمده رشته‌های علوم انسانی از جمله علوم سیاسی، تولیدات علمی با رویکرد اسلامی فاصله زیادی با تولیدات غربی دارد. دلیل آن چیست؟

بله. متأسفانه مطالبی که در رابطه با مزایای رویکرد اسلامی به علوم سیاسی بیان شد، در حال حاضر بیشتر بالقوه است تا بالفعل. می‌توان گفت رویکرد اسلامی به علوم سیاسی در دو جهت دارای ضعف قابل توجه است. از طرفی از نظر پژوهش‌های تجربی، جایگاه مناسبی نداریم و پژوهشگاه‌هایی که با رویکردی اسلامی به تولید علم می پردازند را نمی توان با پژوهشگاه‌های معتبر غربی مقایسه کرد.

با توجه به اینکه پژوهش های تجربی حتی با رویکرد اسلامی بخش عمده پژوهش در علوم سیاسی را به خود اختصاص می دهند، به نظر می رسد حتی در استفاده بهینه از تولیدات تجربی مراکز غربی نیز جایگاه مناسبی نداریم چه رسد به تولید علم تجربی با رویکردی اسلامی.

از طرف دیگر اگرچه در رابطه با مبانی هستی‌شناختی و معرفت‌شناختی کارهای خوبی صورت گرفته اما در رابطه با مبانی روش‌شناختی تولید علم با رویکردی اسلامی دچار نقص فراوان هستیم و ضعف روش‌شناسی، خود را در تولیداتی که با رویکردی اسلامی تولید شده‌اند نشان می‌دهد. چراکه برای نزول از سطوح هستی‌شناختی و معرفت‌شناختی به سطح نظریه و سپس واقعی خارجی نیازمند مبانی دقیق روش‌شناختی هستیم.

در غیر این صورت چنانچه به صورت مستقیم وارد واقعیت خارجی شویم، به محض رسیدن به سطح نظریه، به جای استفاده از نظریه علمی ناچار به استفاده از دانش عامه یا سلیقه خود هستیم که از اعتبار لازم برخوردار نیست.

به عنوان مثال چنانچه در سطح هستی‌شناختی، زندگی را منحصر در زندگی دنیوی ندیده و قائل به ارتباط اعمال دنیا و آخرت باشیم و در سطح معرفت‌شناختی نیز برای کشف بهترین برنامه زندگی قائل به اعتبار نقل در کنار عقل و تجربه بشری باشیم، چنانچه در سطح روش‌شناختی شیوه کسب معرفت از این منابع معرفتی را مشخص نکرده باشیم، چگونه می‌توانیم رابطه این سطوح را با میزان آزادی‌های مطلوب سیاسی به دست آوریم و نظریه‌ای متقن در رابطه با میزان مطلوب آزادی‌های سیاسی از دیدگاه اسلام ارائه کنیم؟

بدون تبیین مبانی روش‌شناختی چاره‌ای جز واسطه شدن دانش عامه یا سلیقه بین مبانی هستی‌شناختی و معرفت‌شناختی و سطوح نظریه و واقعیت خارجی نیست. حتی در رابطه با گزاره‌های فقهی در حیطه علوم سیاسی نیز مباحث فقهی از استانداردهای مباحث فقه فردی فاصله بسیار دارند با اینکه در سطح روش‌شناختی در حیطه مسائل فقهی به دلیل قوت اصول فقه در این حیطه ظرفیت‌های بسیاری وجود دارد.

وضعیت علوم سیاسی اسلامی در حیطه گزاره‌های توصیفی مستخرج از نقل، با توجه به اینکه اصول فقه قرار نیست به این حیطه بپردازد و روش شناسی خاصی هم برای بررسی این نوع گزاره ها تولید نشده، از وضعیت گزاره‌های فقهی نیز نامطلوب‌تر است.

این در حالی است که علم غربی با تمام نقص‌هایش، سلسله مراتب معرفتی را از هستی‌شناسی به معرفت‌شناسی و بعد به روش‌شناسی و از روش‌شناسی به سطح نظریه و واقعیت خارجی به صورت منسجم‌تر و قوی‌تری کار کرده است و نتیجه این است که حتی با ضعف‌های گسترده در سطوح هستی‌شناختی و معرفت‌شناختی، باز هم تولیداتش از تولیدات علمی با رویکرد اسلامی قوی‌تر است.

 

وسائل ـ با این توضیحاتی که شما فرمودید باید گفت که هزینه ضعف پژوهش‌های اجتماعی و نقص روش‌شناسی و عدم تکمیل سلسله مراتب معرفتی را رویکرد اسلامی به علم می پردازد؟!

دقیقا همین‌طور است.

 

وسائل ـ به صورت خاص چه ضعف‌های روش‌شناختی مد نظر شماست؟

ضعف های روش‌شناختی در مطالعات اسلامی گسترده‌اند ولی به عقیده بنده مهم‌ترین مسئله روش‌شناختی، رابطه عقل و نقل در علوم سیاسی است. تا وقتی رابطه عقل و نقل تبیین نشود، وجود نقل که ظرفیتی برای علوم سیاسی است، تبدیل به نقطه ضعف رویکرد اسلامی در علوم سیاسی می‌شود.

چراکه به دلیل وجود نقل، اندیشمندان علوم سیاسی به نحوی احساس عدم نیاز به پژوهش‌های غیر دینی خواهند داشت و این گرایش ایجاد می‌شود که همه چیز را از دین استخراج کنیم و از آنجا که منقولات دینی ما محدود است، این ضعف با استظهارهای بی‌مبنا از ادله نقلی و استفاده غیر‌ روشمند از اصول لفظی مثل اصالة‌ الإطلاق و اصالة‌ العموم در مواضع شک جبران خواهد شد و در نهایت آنچه به دست می‌آید، تنها صورتی دینی دارد.

از طرفی در مواضعی که میان تحقیقات تجربی با نقل دینی تنافی وجود داشته باشد، تکلیف پژوهشگر مشخص نخواهد بود. همین‌طور رابطه میان محققین دانشگاهی و محققین حوزوی نیز مشخص نخواهد بود و ممکن است هر کدام در حیطه غیر‌ مرتبط اظهار نظر‌های غیر تخصصی داشته باشند و نتیجه آن بی‌اعتمادی حوزه و دانشگاه به یکدیگر خواهد بود. در حالی که برای رشد و تعالی علوم سیاسی با رویکردی اسلامی و در نتیجه رشد سیاسی کشور، نیازمند هر دو گروه از محققین و همکاری این دو گروه با یکدیگر هستیم.

 

وسائل ـ به صورت خاص برای جبران این ضعف روش‌شناختی چه باید کرد؟

به نظر می‌رسد استفاده از ظرفیت‌های اصول فقه برای حل این مسئله روش‌شناختی بسیار کارگشا خواهد بود. اصول فقه اگرچه روش‌شناسی استنباط فقه است اما کارکردهای آن منحصر به غایت آن نیست و با توجه به اینکه متصدی اعتبار‌سنجی ادله در فقه است، ظرفیت بالایی برای تبیین رابطه عقل و نقل در علوم سیاسی دارد. به عنوان مثال با توجه به لوازم معرفت‌شناختی حجّیت اصولی عقل و نقل به عنوان دو دلیل اصلی در فقه، می‌توان حدود و دامنه اعتبار این دو و رابطه شان با یکدیگر را در دیگر علوم و موضوعات نیز استخراج کرد.

به عنوان نمونه، چنانچه با بررسی اعتبار خبر واحد در اصول فقه، دریافتیم که میزان اعتبار آن محدود به مباحثی است که نیازمند حجّیت اصولی (به معنای به دست آوردن منجّز و معذّر) است، درمی‌یابیم که اگرچه در مباحث فقهی، در صورت تعارض میان داده حاصل از ظن عقلی و داده منتج از خبر واحد معتبر، خبر واحد مقدم خواهد بود، در مباحثی از علوم سیاسی که هدف، کشف واقع و به دست آوردن حجیت معرفت‌شناختی است نه به دست آوردن معذّر و منجّز، در تعارض میان حکم عقل و نقل، دلیل اطمینان‌بخش‌تر مقدم خواهد بود. چه آن دلیل، نقلی باشد و چه عقلی. بنابراین اصول فقه با مشخص کردن دایره حجیت مورد نیاز می تواند رابطه عقل و نقل را در سنخ‌های مختلف مسائل علوم سیاسی مشخص کند.

 

وسائل ـ پس شاید بتوان گفت در حقیقت از نظر شما در مواردی، داده‌های تجربی و عقلی  ظنّی حتی بر روایات صحیح السند نیز مقدم خواهند شد؟

بسته به سنخ موضوع، بله. چنانچه موضوع مورد بحث از سنخ فقهی باشد، خبر ظنّی الصدور به عنوان ظن خاصّ بر تحقیق تجربی ظنّی مقدم است. چرا که اصل در ظنون عدم اعتبار است و برای اعتبار خبر واحد صحیح‌السند دلیل خاص داریم ولی چنین دلیلی برای آزمایشات تجربی ظنّی یا احکام ظنّی عقل وجود ندارد. اما در رابطه با موضوعات غیر‌فقهی که در آن نیازمند مومّن و معذّر نیستیم و هدف کشف واقع است، لزوما روایت صحیح‌السند، بر تحقیق تجربی مقدم نمی‌شود. چرا که آنچه ما به عنوان نقل با آن سروکار داریم حاکی از وحی است نه خود وحی و از جهات سندی، دلالی و جهتی می‌تواند ظنّی باشد.

بنابراین چنانچه روایت ظنّی صحیح‌السندی بر خلاف تحقیقی تجربی داشتیم، نمی‌توانیم با استناد به اینکه کلام معصوم ع و معتبر است، آن را بر تحقیق تجربی مقدم کنیم. بنابراین برای فهم رابطه عقل و نقل در علوم سیاسی بایستی ابتدا سنخ مسئله مورد بحث را مشخص کنیم تا حجیت مورد نیاز در آن کشف شود و سپس رابطه عقل و نقل در آن مشخص گردد. این ها همه مباحثی است که با توجه به ظرفیت‌های اصول فقه می‌توان به استخراج آن پرداخت.

 

وسائل ـ پس می توان گفت در رابطه با مباحث فقهی در علوم سیاسی، با توجه به اینکه عمده تحقیقات تجربی، ظنّی هستند و اصل بر عدم اعتبار ظنون است، این حوزه تحت سیطره نقل و در نتیجه فقها خواهد بود؟

خیر. در رابطه با مسائل فقهی هم بایستی میان روش‌شناسی تشخیص حکم، تشخیص موضوع و تشخیص مصداق تفکیک قائل شد. آنچه در رابطه با اعتبار نقل به عنوان ظنّ خاص مطرح شد، مربوط به تشخیص حکم است.

در مورد با تشخیص موضوع نیز در رابطه با موضوعات مخترع شرعی و موضوعات عرفی که شرع در حدود و ثغور آن دخالت کرده، باز جایگاه نقل است. اما در موضوعات غیر منصوص همچون موضوعات مستحدثه و موضوعات منصوص عرفی، نقل مرجع تشخیص آن نیست و در نتیجه در حوزه استنباط فقهی نیز نخواهد بود و نیازمند موضوع شناسی کارشناسان است.

در رابطه با تشخیص مصادیق نیز اساسا تشخیص مصداق خارج از استنباط فقهی است و برخی مثل امام خمینی(ره)، مرجع تشخیص آن را عرف دقیق و برخی مثل آیت الله خویی(ره)، مرجع تشخیص آن را دقت‌های عقلی می‌دانند و شخصیتی همچون مرحوم آیت الله سید مصطفی خمینی دخالت فقیه در آن را خلاف احتیاط می‌داند. بنابراین هر مبنایی را که ملاک بگیریم، خارج از محدوده نقل و به تبع پژوهش فقهی است.

 

وسائل ـ با توجه به مباحثی که توسط حضرتعالی مطرح شد، به صورت خلاصه می‌توان گفت جایگاه نقل در گزاره‌هایی است که در آن نیازمند حجیت اصولی هستیم، مگر اینکه در گزاره‌های نیازمند حجیت معرفت‌شناختی، ظنّ حاصل از نقل بالاتر از ظنّ حاصل از عقل و تجربه باشد؟

بله، البته این به معنای کم‌اهمیت بودن جایگاه نقل در علوم سیاسی نیست. علاوه بر حیطه حکم‌شناسی و موضوع‌شناسی، در رابطه با موضوعات مخترع و موضوعاتی که دارای عنصر تعبد هستند (که نیازمند حجیت اصولی‌اند)، در مباحث اخلاقی نیز به نظر می‌رسد نقل جایگاه مستحکم‌تری تا عقل دارد. زیرا همان‌گونه که گفته شد استنباط گزاره اخلاقی از عقل نظری و عملی هر دو دشوار است و به همین دلیل است که در رابطه با گزاره‌های اخلاقی نیز اختلافات بسیاری در علوم سیاسی وجود دارد. تا جایی که هنوز تبیین دقیقی از عدالت و محدوده آزادی مطلوب در فلسفه سیاسی ارائه نشده است.

 

وسائل ـ ضمن تشکر از شما که هم دعوت ما را پذیرفتید و هم بحث علمی خودتان را مختصر و مفید بیان کردید، امیدوارم بتوانیم در جلسات دیگری و با موضوعات و مباحث دیگری خدمت شما باشیم./401/241/ح

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
11:19 - 1398/05/09
لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۱ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۵۷:۵۸
طلوع افتاب
۰۶:۲۷:۵۸
اذان ظهر
۱۳:۰۵:۴۷
غروب آفتاب
۱۹:۴۲:۵۸
اذان مغرب
۲۰:۰۰:۳۳