به گزارش خبرنگار وسائل، نشست هم اندیشی پیرامون بررسی زوایای تاریخی و فرهنگی «از کشف حجاب رضاخانی تا کشف حجاب امروزی» با حضور هادی وکیلی، استاد و محقق تاریخ معاصر ایران و خانم حاج حسینی، محقق مطالعات استراتژیک زنان به همت واحد مطالعات زن و خانواده دفتر نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه فردوسی مشهد ۲۲ تیرماه در سالن جلسات این مرکز برگزار شد. هادی وکیلی، در ابتدای این نشست به بیان سیر تاریخی کشف حجاب رضاخانی پرداخت و گفت: ابتدا باید به این نکته توجه داشت که چرا پدیدهای به نام کشف حجاب در تاریخ معاصر ایران رخ داده است؟ آیا قبل از مشروطه در تاریخ خودمان کشف حجاب داشته ایم یا نه؟ آیا به لحاظ رفتار و کنشهای اجتماعی در تاریخ ایران ما دورهای داشته ایم که جامعه ایرانی تجربه بی حجابی داشته باشد؟
ما نه تنها در ادوار تاریخی تاریخ ایران که حدودا کمتر از سه هزار سال عرصه آگاهیهای تاریخی ما است و حتی در عضر پیشا تاریخی و تاریخ اسطورهای ایران هیچ دورهای که بتوان از آن به عنوان تاریخ بی حجابی در تاریخ ایران یاد کرد، سراغ نداریم.
ایجاد هم زیستی باورهای سنتی ایرانی در کنار عقاید فقهی کلامی عفاف و حجاب
در حکومت مادها و حکومت هخامنشیان و اشکانیان و ساسانیان و دو دوره قاجار در این ادوار مردم ایران اعم از زن و مرد پوشش کامل دارند و در همه ادوار تاریخی زن ایرانی و حتی مرد ایرانی پوشش کامل دارد که در سنگ نوشتههای تاریخی قابل مشاهده است. طبعا در همه این ادوار حد پوشش یکسان نیست و کم و زیاد میشود.
در دوره اشکانی اندکی پوشش مرد ایرانی کوتاه میشود اما در عین حال در فرهنگ زرتشتی زن عفیف کسی بود که به صورت قطعی پوشش داشته باشد و همه ادیان آسمانی در این پوشش مشترک بوده است. در ادیان فرهنگ برهنگی وجود نداشت و به ندرت در یونان باستان رفتارها و پوششهای متفاوت است. بعد از اسلام که مردم ایران مسلمان میشود باورهای سنتی ایرانی در کنار عقاید فقهی کلامی عفاف و حجاب هم زیستی را ایجاد کرد و لباس زن ایرانی به صورت ایرانی اسلامی در آمد.
هم زیستی بین این دو پدیده به وجود میآید و از طرفی این امر پسندیده نیست که برخی تلاش میکنند برای اثبات اسلام باید نفی فرهنگ ایران را پیش از اسلام کرد؛ ضرورتی ندارد چراکه بخش فراوانی از آنچه که در ایران باستان تحت عنوان فرهنگ میشناسیم ظرفیت هم زیستی و هماهنگی با فرهنگ جدید کامل اسلامی را داشت و این دو به یکدیگر خدمات متقابل ارائه کردند.
در سدههای بعد از اسلام و ظهور آن اندکی فراز و نشیب وجود داشت؛ مغولان از سرزمین و فرهنگ دیگری بودند که به ایران حمله کردند، زنان مغول اندکی پوشش آنها با ایران متفاوت بود، اما همان مغول ایرانیزه و اسلامیزه میشوند که طرفداران سرسخت اسلام و ایران میشوند و پوشش یک مسلمان اصیل را دارند.
پارادایم تجدد / حجاب ستیزی وارداتی است
ما در دوران معاصر با کشف حجاب مواجه میشویم این پدیده را به عنوان یک مورد خاص باید توجه کرد که چرا این مورد رخ داده است و با این موضوع به عنوان مسأله مهم زمانه خودمان درگیر هستیم چراکه بسیاری از رفتارهای ایران معاصر و از جمله حجاب زنان و تغییرات پوشش زن و مرد در ایران نه تنها تحت تأثیر گفتمان بلکه پارایم بزرگ تجدد است.
بدین معنا که اگر مدرنیسم و مدرنیته با این گفتمان وارد عرصه فرهنگ نمیشد و اگر در خارج از مرزهای ما گفتمان حجاب ستیزی رشد نمیکرد قائدتا در تاریخ ما هیچوقت با این مسأله مواجه نمیشدیم و به تعبیر واضحتر این پدیده کاملا وارداتی است.
همه شواهد نشان میدهد از روزی که زمزمههای آزادی زنان در ایران مطرح شد نخستین پیش قرائتهای ساده انگارانهای که از فمینیسم در نشریات زنانه و مردانه و آثار برخی از شاعران ما دیده شد؛ در واقع به دلیل نوعی غربزدگی و توجه به اینکه در مغرب زمین خبرهائی است و لباس و پوشش در حال عوض شدن است پس ما هم باید با این تغییرات همسو شویم و همچنان این موضوع پدیده ایرانی نیست تمایل به سمت بی حجابی و بدحجابی به وجود آمد.
کشف حجاب چه طور عقب ماندگی ایران را در مقابل پیشرفت غرب جبران کنند؟
ما در دوره قبل از رضاشاه با یک مشکل بزرگ توسعه نیافتگی ایران و به تعبیر برخی عقب ماندگی جامعه ایران در مقایسه با رقبای سنتی داشتیم که امروز آنها به عنوان غرب مدرن نام گرفته اند و پیشرفت کرده اند و ایران عقب مانده است؛ در دوره قاجار متوجه این مسأله تلخ شدند و در این وضعیت جامعه ایرانی بسیار نگران شد و به همین دلیل انواع رفتارها و واکنشها را علما، جامعه، دربار و فرهیختگان ما نسبت به این مسأله نشان دادند و کتابهای بسیاری در این باره نوشتند.
در واقع همه به دنبال این مسأله بودند که چه طور عقب ماندگی ایران را در مقابل پیشرفت غرب جبران کنند؛ یکی از راه حل هائی که در اواسط دوره قاجار طرفدار پیدا کرد و رضاشاه نماد باور به این گفتمان شد و نظریه این بود که ما باید از فرق سر تا انگشت پا غربی شویم؛ رضاشاه یک دهم پادشاهان قبل از خود از مسائل عادی و معمولی کشور خبر نداشت و این مسأله تلخی است.
رضاشاه که آگاهی از غرب و علل پیشرفت مغرب زمین اطلاع نداشت، چه طور به کشف حجاب رسید و برای اجرای پروژه کشف حجاب اصرار داشت؟ مسأله این است که در اطراف رضاشاه عدهای به اصطلاح افراد روشنفکری قرار میگیرند که آنها رضاشاه را اداره میکنند و او از نظر فرهنگی صفر است و اطلاعی ندارد و الگوهای فرهنگی را از اطرافیان روشنفکر میگیرد که به اسم رضاشاه ثبت میشود.
در بین گفتمانهای غالب عقب ماندهترین توسعه مدل توسعه رضاشاهی است
گفتمان اصلی غالب در دوره رضاشاه این است که ما درباره غرب یک راه بیشتر نداریم و باید حتی به ظاهر غربی شویم تا بتوانیم پیشرفت کنیم و این گفتمان که شکل تند و زننده آن در دوره رضاشاه دیده میشود ورژن متعادل و میانهتر در ترکیه توسط آتاتورک انجام شده بود و رضاشاه در این قضیه وقتی وارد میشود به تغییر لباس زن و مرد ایرانی روی می آورد.
آنچه که به عنوان اقدامات و اصلاحات در دوره رضاشاه انجام میشود و مجموعه گفتمان رضاشاه یک گفتمان غربی صریح است و در بین گفتمانهای غالب برای توسعه در قرن نوزدهم و بیستم عقب ماندهترین توسعه، مدل توسعه رضاشاهی است.
چراکه یک غربی شدن به معنای مدرنیست شدن داریم که در ژاپن اتفاق افتد و یک مدل دیگر غربی شدن به معنای ادای غربی شدن است که مدرنیته نیست و بیش از آنکه غربی بشویم ادای غربیها را داریم که مثلا یک خیابان شبیه غربیها داشته باشیم؛ تکرار تقلیدی بسیار سطحی از غرب در زمان رضاشاه دیده میشود که به ظاهر غرب متوجه است و به باطن مربوط نیست.
دلیل پیشرفت غربیها به دلیل تمدن لابراتواری است نه تمدن بلواری
در حالی که به گفته برخی از اطرافیان رضاشاه دلیل پیشرفت غربیها به دلیل تمدن لابراتواری است نه تمدن بلواری؛ اینگونه نیست که بلوارهای ما هم اگر شبیه غربیها شود نماد پیشرفت و تمدن نیست و غرب با لابراتورها و تمدن علمی خود پیشرفت کرده است.
غرب با سازههای اجتماعی و مبانی که در نظم اجتماعی درست کرد پیشرفت کرده است و مبتنی بر سازههای عمیق علمی جلو رفته است نه مبتنی بر ظواهر ظاهری؛ متأسفانه ما در آن دوران مقلدین طوطی وار شدیم و رضاشاه این الگو را پیاده میکند که ایرانی نیست.
مسیر تاریخی کشف حجاب
مشکل اصلی که از غرب برای ما به وجود آمد فقط حجاب نبود و در حال حاضر نسل ما سبک دیگری از زندگی را میبیند و همه رفتارهای او تحت تأثیر قرار میگیرد که فقط منوط به حجاب نیست. مسیری که رضاشاه شروع کرد از آنجا که با خشونت و سرنیزه بود جواب نداد و پروژه او موفق نشد.
محمد رضاشاه مسیر را عوض کرد و مسیر فرهنگی را انتخاب کرد؛ فشارهای اجتماعی مثل استخدام و امثال اینها را به میدان آورد و داستان کشف حجاب در این دوره از بعد فرهنگی تبلیغ شد و نتیجه این شد وقتی که شاه در سال ۵۷ سقوط میکند ایران در مقابل سیاستهای فرهنگی انقلاب کرد و قسمتی از افراد تحت تأثیر آن فرهنگ قرار گرفتند. ما صدها هزار خانواده را میشناسیم که با رفتن شاه از الگوی او خارج نشده اند.
علل کشف حجاب امروزی
آنچه که امروز به عنوان بی حجابی دیده میشود درباره آمار آن نباید اغراق کرد بخشی از کسانی که امروز بی حجاب هستند و بی حجابی خودشان را به رخ میکشند در واقع به دلیل سر و صدای تبلیغاتی است و حقیقی و واقعی نیست و دیگر اینکه گروهی که به سمت بی حجابی و بدحجابی پیدا کردند در حال حاضر تحت تأثیر تقلید از فرهنگ غرب این کار را انجام میدهند.
زمینه بی سابقهای که برای بی بند و باری و عیاشی و شهوت رانی و بی عفتی در تاریخ کره زمین و ایران در چند دهه اخیر در ایران فراهم شده است در تاریخ بشر بی سابقه بوده است و این از عواملی است که نرخ بی حجابی را افزایش داده است.
در عین حال حتی تاریخ آمریکا و اروپا تا به امروز این نرخ بالای بی عفتی و فسادهای جنسی را تجربه نکرده بوده است. از علل دیگر میتوان به فریب خوردن این طیف نسبت به فضای شبهات و مغالطاتی است که به سرعت در حال تکثیر و نشر است.
عامل دیگر در کشف حجاب امروزی کم کاری فرهنگی جبهه حق است که در صدا سیما در ایام ماه مبارک رمضان زن با حجاب را بیسواد و زن بی حجاب را باسواد و با کلاس و تحصیلکرده معرفی میکند که این الگوی صدا و سیما است که باید این کم کاریها را اصلاح کرد.
لجبازی سیاسی
از طرفی بدحجابی و بی حجابی به عنوان یک ابزار مبارزه توسط ضد انقلاب استفاده میشود که قسمتی از این قضیه نوعی لجبازی سیاسی است و با استفاده از کلمه سلاح بدن برای مبارزه وارد شده اند و عامل دیگر افراط و تفریط هائی است که در مبارزه و مخالفت با بی حجابی و بدحجابی صورت میگیرد و البته همه طیفها مقصر هستند و گروههای مخالف حجاب از طرفی متوجه شدند که درباره حجاب در جمهوری اسلامی یک گفتمان واحد وجود.
پیامدهای استفاده از تاکتیکهای نادرست برای مبارزه با بیحجابی
خانم حاج حسینی، محقق مطالعات استراتژیک زنان در ادامه این نشست بیان داشت: از پیامدهای مبارزه با بی حجابی استفاده از تاکتیکها و روشهای نادرست در پرداختن به مسأله بوده است چراکه در واقع تشخیص بیماری اساس درمان بیماری است که اگر ریشه بیماری به درستی تشخیص داده شود تجویز دارو برای درمان کار سختی نیست، اما وقتی که تشخیص دچار اشتباه شود مشکلاتی ایجاد میشود که در حوزه مسائل فرهنگی و اجتماعی نیز این امر پیش میآید.
در دهههای گذشته و پس از پیروزی انقلاب اسلامی و بعد از جنگ تحمیلی فرصتی برای کار فرهنگی بهتر فراهم شد؛ به ویژه این زمینه پس از دوره سازندگی به خوبی فراهم شد. اگر توجه کنید هر وقت مسأله عفاف و حجاب را در وسط میز کالبد شکافی قرار دادیم و خواستیم که این امر را به عنوان یک عارضه و مسألهای که هویت فرهنگی ما را از جنبه سلبی مورد هدف قرار دهد، این تحلیلها شکل گرفت.
فزآیندگی بی حجابی و بدحجابی
از طرفی مردم آگاهیهای کافی ندارند و به دلیل اینکه ریشه مشکل ناآگاهی است تمام دستگاههای فرهنگی که برای رفع مشکل برنامه ریزی هائی از سیاستگذاری تا اقدام و عمل داشته اند حول آگاهی افزائی شکل گرفته است؛ اگر این شناخت و تشخیص مسأله درست بود، با بودجهها و برنامههای کثیر و قابل توجهی که برای این یک موضوع در کشور انجام میشود بالاخره ما حداقل باید به یک نقطه ایستایی میرسیدیم بدان معنا که اگر وضعیت حجاب بهتر نمیشد بدتر هم نشود.
اما بر این موضوع شاهد هستیم که ما در موضوع عفاف و حجاب دچار یک عارضه رو به پیش با سرعت فزآینده تصاعدی و با ورود به لایههای عمیقتر و گستردهتر مواجه هستیم؛ آمارها در دستگاههای فرهنگی و در دستگاههایی که با موضوع امنیتی مسأله را رصد میکنند حکایت از فزآیندگی قضیه دارد و باید برگردیم و ببینیم که این ریشه شناسی و تشخیص علل و عوامل به چه صورت بوده است.
ما حول این مسأله کرسیهای آزاد اندیشی و نو اندیشی برپا کردیم و مناظرات در سطح جامعه نخبگانی شکل گرفته است و برنامههایی در این راستا تولید شده است، اما چرا در این حوزه توفیقی که باید دست جریان انقلابی را بگیرد حاصل نمیشود؟ ریشه باید درست کشف شود و برای آن راه حلی ارائه شود.
در آموزههای دینی ریشه این موضوع کجا است و ما در هندسههای ناب اسلامی با این موضوع مواجه هستیم که از جمله قضایائی که حراست میکند و به منزله حصن حصینی انسان را حفاظت میکند از آسیبهای اخلاقی مرتبط در واقع عنصر غیرت است که در نص صریح روایت ما با شدت و حدت مطرح میشود و از ساحت آن دفاع میشود.
آنچه که درباه غیرت وجود دارد این است که جزو فضائل مردانه است نه اینکه زنان در این صفت بی بهره بوده و سهیم نباشند، اما بار اصلی این قضیه بر دوش مردها است و این امر نشان میدهد که تضعیف این زمینه به معنای کم رنگ شدن و شیوع عنصر بدحجابی و بی حجابی به این موضوع وابسته است که غیرت در ساحت مردان جامعه کمرنگ شده است.
تبیین یک اشکال کلان با مصداق غیرت
در آموزههای اسلامی آمده است که غیرت عنصر بازدارنده است و عنصر حافظ و حفیظ برای انسان است؛ این در جایگاه و کارکرد ویژه مردانه وجود دارد که در آیه شریفه قرآن می فرماید«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَیْهَا مَلَائِکَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا یَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَیَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ» آیه ۶ سوره تحریم که خطاب آیه به مردانه است که خود و خانواده و اهل خودتان را از این آتش حفاظت کنید.
پس این وضعیت رو به پیش در ضد فرهنگ بی حجابی و بدحجابی که ادعای گسترش معنادار آن وجود دارد به دلیل کمرنگ شدن عنصر غیرت است این امر را روایات اثبات میکند؛ اینجا این پرسش مطرح میشود که چه چیزی این عنصر غیرت را در مردان جامعه تضعیف و یا کم میکند؟
موسیقی غیرت را زایل میکند
از برآیند حوزه روایات این به دست میآید که دو مسأله اساسی این ساحت را به شدت مخدوش میکند تا سر به نیستی تعقیب میکند، یکی گسترش موسیقی در جامعه است و موسیقی غیرت را زایل میکند و در روایات ما به صورت مفصل به این امر پرداخته شده است. ما در جامعه با این امر روبرو هستیم که جریان غرب گرا و جریانی که در حوزه دینی حرکت نمیکند و بار فرهنگی خاص را به دنبال دارند.
مشاهده میشود که ما چند صباحی است که در حوزه موسیقی در جامعه با نرم آهنگ سریع در حال حرکت هستیم و از آنجا که غرب گرایان جریان اجرائی کشور را به دست میگیرند شما توسعه فضای موسیقی و کنسرتها را بیشتر مشاهده میکنید و متناظر این بحثهای ضد فرهنگی مثل کم حجابی و بدحجاب شدن از جهت کمی و کیفی بیشتر با آن مواجه میشوید.
سبک زندگی و تغذیه
مطلب دوم که این عاملیت را سبب میشود حوزه سبک زندگی است که در این موضوع پیشانی این کار سبک تغذیه است که امروز در دستگاههای امنیتی کشور پروندههای متعددی در بحث خوراک و تغذیه باز شده است که با نگاه دشمن شناسی و رصد حرکتهای دشمن است که در این صحنه چه اتفاقاتی را رقم میزند؛ حوزه فضای تغذیه و تغییر سبک مزاج و طبع از جمله مسائل حکمی است که در کتابهای اخلاق به آنها پرداخته شده است.
دستکاری ژنتیکی ترفند جدید دشمن با تغییر سبک زندگی و تغذیه
برای حذف نظام هائی مانند نظام جمهوری اسلامی از طراحی جنگهای نرم و سخت از سوی طراحان غربی پرهیز داده شده است و آنها معتقدند که با تغییر الگوی زندگی مردم در سبک تغذیه و دخالت هائی که در بحث ژنتیکی به صورت نامحسوس انجام داده اند کاری انجام داده اند که در چند دهه دیگر در ایران مردم جزو شهروندان مطلوب جریان قدرت آمریکائی هستند و لزومی به طراحی جنگهای نرم و سخت در این راستا نیست.
در هر کدام از دو عرصهای که در موسیقی و سبک زندگی و سبک تغذیه مطالب بسیار علمی وجود دارد. در واقع اگر بخواهیم دنبال مقصر بگردیم این مقصر طبقات مختلف دارد و برخی از مسائل پایه مطرح میشود که بدانیم به عنوان عناصر فرهنگی علاقه مند به حوزه اسلامیت و انقلابیت در کدام زمین میخواهیم حرکت کنیم. برای اینکه به این مسأله واقف شویم و یاس ما را فرا نگیرد باید زمین بازی را شناخت که ما متوجه شویم نسبت به اصل مسأله کاری در خور انجام نشده است.
عادی سازی ارتباط نامشروع با محارم که نقطه آغاز حجاب زدائی بود
در فتنه ۸۸ یکی از گروه هائی که در لابه لای این شلوغیها بازداشت شدند گروهی بود که از یازده سال قبل استارت کاری خود را زده بودند؛ برنامه آنها در فاز اول اخلاق زدائی و در فاز دوم دین زدائی و فاز سوم نظام زدائی بود؛ برای آن دو فاز مقدماتی طراحی شد که به توفیق حداکثری در گام نظام زدائی دست پیدا کند.
در فاز اخلاق زدائی سقف برنامه ریزی و عملکرد آنان این بود که ارتباط نامشروع با محارم عادی سازی شود که کف این فضا و نقطه آغاز حجاب زدائی بود و با یک جریان برنامهای و پرهزینه منسجم به دنبال این هدف بودند در فاز دوم که دین زدائی بود افرادی که از حصار عفت خارج شده بودند و مزین به عنصر عفت از زن و مرد نبودند برای این فاز مناسب بودند.
در حوزه اعتقادات برای آنها شبهات سنگین ارائه کردند؛ در نهادینه شدن شبهه موفق شد. حمله کردن به نقاط اساسی اعتقادی مردم یک پیش زمینه حیا زدائی میخواهد؛ افرادی که عنصر حیا و عفت و اعتقادت را از دست داده اند برای این کار مناسبی هستند که علیه نظام اسلامی و برای براندازی نظام اسلام آنها را بازمهندسی کردند.
جریان غرب و استکبار جهانی در کلان مطلب برنامه دارد و با برنامه ریزی حرکت کرده است؛ متناسب با این قضیه هر وقت جریان غرب گراتر ارکان قدرت را از حوزه قوه اجرائیه و قوه مقننه به دست میگیرد شما با مجموعهای از اقدامها و عدم اقدامها مواجه میشوید؛ این افراد در شعارهای انتخاباتی از مولفههای دنیاگرایی به مردم بسیار استفاده میکنند.
برآیند حرکت دولت غرب گرا به سمت شعارها و جریانهای فمنیستی است
آنان بحث آزادیهای اجتماعی و تشکیل تشکلهای غرب گرا مثل وزارت زنان را در صدر شعارهای خود قرار میدهد؛ این جریانی است که میخواهد قدرت را به دست بگیرد و به شدت در حوزه فمنیستی تأکید میکردند؛وزارت زنان یک مولفه فمنیستی است، اما وقتی بر سرکار آمدند با توجه به اینکه فقط این سخنان شعار بود و در صحنه عمل یک اتفاق دیگری افتاد و این دولت پستهای مشاور زنان در دستگاهها را حذف کرد و فقط برای برخی دستگاهها این پست را لحاظ کرد و از انتصاب این پست پرهیز کردند.
برآیند حرکت دولت غرب گرا به سمت شعارها و جریانهای فمنیستی است و در آغاز رسمی کشف حجاب به جریانی میتوان اشاره کرد که این تاریخ در صحنه جهانی متناظر با قضایائی است؛ طبق سخنان رهبر معظم انقلاب غرب در صد سال اخیر به سمت کسب امپراطوری جهانی ورود پیدا کرده است و تبدیل یک جهان به دهکده است که ارباب آن آمریکا و رعیت و بدنه آن همه جامعه جهانی است و این بحث جهانی سازی و جهانی شدن به دنبال هدف مهمتری است.
تغییر کارکردهای زنانه و استحاله زنانگی
فرضیهای در عرصه استراتژیک وجود دارد که آن بحث قلب جهان است. آنها می گویند در کره زمین ارتباط مغز و قلب را باید پیدا کرد؛ با استدلالهای سیاسی اثبات می کنند که مغز جهان آمریکائیها هستند که باید راهبری و فرماندهی کند و بقیه تابعیت داشته باشند، قلب حکم حیات بخشی به همه این پیکره وجودی را دارد.
در هر برههای یک قلب برای دنیا تعریف میکند، اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی او قلب جهان را یک سرزمین گفتمان ساز و فرهنگ ساز معرفی میکند و نوع مدل سوم حکومت داری را که در جهان تزریق میکند که سلطه گر و سلطه پذیر نیست و در عین حال مستقل است؛ پیرو آن بیداریهای منطقه اتفاق میافتد و این جایگاه قلب جدید جهان است که باید تغییر داد و یک مکان دیگر قلب جهان شود که در اختیار مغز باشد نه اینکه پشت به مسائل مغز حرکت کند.
خانواده زدائی با محوریت زن دائی هدف است
در عین حال آمریکا که همان مغز است حکومت و امپراطور و دهکده جهانی میخواهد و مهار قلب که ایران است هدف است و در این مهار قلب در خدمت مغز مجبورند یک راهبرد واسطه و کم هزینه و میانبر طراحی کنند؛ برای مهار انقلاب اسلامی ستون را که واحد اصلی و سازنده در جامعه خانواده است، هدف قرار دادند.
زن ستون خیمه است که اگر ستون از خیمه جدا شود دیگر خیمهای باقی نخواهد ماند و تغییر کارکردهای زنانه و استحاله زنانگی را در واقع در دستور کار خودشان قرار میدهند و خانواده زدائی با محوریت زن دائی هدف است.
زن مادامی بر کارکردهای زنانه خودش باقی است که عنصر عفت را در اختیار دارد
تغییر این کارکردها برای رسیدن به این هدف است و نقطه گرانیگاه کارکردهای زن را در این هیمنه عظیمی که تعریف میکنند بحث عفت است؛ حجاب یکی از مسائل این حوزه است که برای این امر برنامه ریزی کلان میشود. برای مهار حکومت تغییر ماهیت و ساختار به نفع ساختار غرب برای تشکیل دهکده جهانی است چراکه زن مادامی بر کارکردهای زنانه خودش باقی است که عنصر عفت را در اختیار دارد.
اهلاک زن و نسل / در اهلاک زن نقطه گرانیگاه عفت است
در واقع این موضوع همان حکایت سنت الهی است سوره بقره آیه ۲۰۴ و ۲۰۵ است که درباره یک جور قدرت سلطه طلب صحبت میکند و در آیه ۲۰۵ میفرماید این طایفه شیطان گرا وقتی قدرت را به دست میگیرد و به مولفههای قدرت میرسند میکوشند در زمین فساد و تباهی به وجود آورند و اینها در جهت اهلاک زن و نسل حرکت میکنند که در مقابل خواسته خداوند است؛ این مطلب در ۱۴۰۰ سال قبل بیان میشود.
این سیاق واحد دشمنان است و اهلاک زن و نسل از مولفههای دشمن است؛ سیاق ثابت جریان سیاسی مقابل تشکیلات الهی است و در اهلاک زن نقطه گرانیگاه عفت است و زن مادامی بر کارکردهای زنانه خودش باقی است که عنصر عفت را در اختیار دارد و وقتی در اختیار دارد زن و جامعه مردان از آن بهره میبرند پس برای راهبرد میانه دنبال حذف خانواده اسلامی و حذف عنصر زن با تغییر کارکردهای زنانه و کلید رمز عفت است./502/241/ح
تهیه و تنظیم: فاطمه ترزفان