به گزارش خبرنگار وسائل، آیت الله محسن اراکی در جلسه شصت و سوم درس خارج فقه سیاسی که در مدرسه عالی دارالشفاء در سال 97 برگزار شد، مدیریت از نگاه اسلام را مورد بررسی قرار داد و گفت: از نگاه اسلام مدیریت، مسئولیت است و امتیاز نیست، اگر فردی مدیریتی را بر عهده گرفت و یا اگر مدیریتی را بر عهده کسی گذاشتند این یعنی او در برابر آنچه انجام میدهد و بقیه انجام میدهند مسئول است.
استاد درس خارج حوزه علیمه قم بیان داشت: هم مسئول خود است و هم مسئول زیردستان خود. این موضوع از بحثهای بسیار مهم است؛ یک مدیر مسئول خود و زیردستان خود است و در برابر زیرمجموعه خود مسئول است و نمیتواند بگوید که به من مربوط نیست.
دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی تصریح کرد: این موضوع را از آیات کریمه قرآن استفاده میکنیم، مخصوصاً از آیه کریمه «فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلين» میفرماید: هم از مردم و هم از رسل سؤال خواهیم کرد.
وی افزود: مؤید این مطلب آیات آخر سوره مائده است که فرمود «يَوْمَ يَجْمَعُ اللَّهُ الرُّسُلَ فَيَقُولُ ما ذا أُجِبْتُمْ قالُوا لا عِلْمَ لَنا إِنَّكَ أَنْتَ عَلاَّمُ الْغُيُوب» روز قیامت پروردگار رسولان را جمع میکند از آنها سؤال میکند که مردم چه پاسخ میدهند؛ یعنی پاسخ مردم را ابتدا از رسولان میپرسند، یعنی شما چه کردید که مردم چنان پاسخ دادند.
آیت الله اراکی در مورد اینکه هر مدیر نسبت به عملکرد مجموعه خود مسئول است گفت: رسالت به معنای مدیریت جامعه بشر است. از این موضوع استفاده میکنیم که مدیر مسئول کار زیردستان خود است. حال وقتی مدیر اعلی مسئول باشد دیگر مدیران ردههای پایینتر بهطریقاولی مسئول هستند.
عضو مجلس خبرگان رهبری بیان داشت: پس اینکه میفرماید مردم چنین پاسخ دادند برای این نیست که معلوم شود چه چیزی پاسخ دادند، بلکه مقدمه آن است که آیا دلیل اینکه مردم چنین پاسخ دادند نتیجه کوتاهی توست یا اینکه تو به مأموریت خود عمل کردی اما مردم رویگردان شدند
وی اظهار داشت:این مطلب را برای این بحث کردیم که بگوییم اصولاً مدیریتها به معنای بار هستند و نه امتیاز و آنچه منشأ امتیاز است تقواست که در آیه قبل با آن اشاره شد. صرف مسئولیت داشتن امتیاز نیست لذا اگر این بار را از دوش کسی برداشتند به آن معنا نیست که امتیازی را از او سلب کردند.
خلاصه جلسه گذشته
آیت الله اراکی در جلسه گذشته شرایط ولایت امر یعنی آن کسی که مسئولیت ولایت امر را بر عهده میگیرد را مورد بررسی قرار داد و گفت: یکی از شرایط ولی امر کفایت است، کفایت همان چیزی است که از آن در تعابیر رایج کنونی ـ چه در قانون اساسی و چه در تعابیر قانونی دیگر ـ به مدیر و مدبر تعبیر میشود. این تعبیر دقیق است و تعبیر بالمسامحه یا عرفی نیست. کفایت در حقیقت قدرت بر مدیریت و توانایی بر تدبیر است.
استاد درس خارج حوزه علمیه قم افزود: پس تعریف کلی مدیریت یعنی توانایی ایجاد انسجام برای مجموعهای از انسانها در راه تحقق هدف مطلوب؛ یعنی به حرکت درآوردن اینها در راه آن هدف. در خصوص ولایت امر وقتی بیان میکنیم مدیریت؛ یعنی ایجاد انسجام میان جامعه مؤمنان در مسیر تحقق اهداف اجتماعی مطلوب شرع اسلام.
عضو مجلس خبرگان رهبری بیان داشت: ولایت و ریاست بدون کفایت منجر به فساد میشود و فساد هم عقلاً قبیح است. حال برای جلوگیری از فساد باید آن کسی که مقام ولایت امر را بر عهده میگیرد باکفایت باشد، یعنی تدبیر و قدرت بر مدیریت داشته باشد. این اجمال دلیل عقلی است.
آیت الله اراکی در مورد دلیل عقلی در شرایط ولی امر اظهار داشت: در طول تاریخ بشر عُقلا وقتی میخواستند برای جامعه خود شخصی را انتخاب کنند که بتواند از عهده مدیریت جامعه خود بربیاید و مصالح آنها را تأمین کند به دنبال مدیر و مدبر میگشتند.
وی در مورد نصوص و ادله شرایط ولی امر با اشاره به آیات سوره نحل گفت: در این آیه نفی «استواء» شده است. این نفی بین کسانی که من لا یقدر است و بین کسانی که من یقدر است وجود دارد. این من یقدر را آیه توصیف کرده است که نشاندهنده توانایی و تدبیر است.
دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی تصریح کرد: در آیه دوم میفرماید: «هَلْ يَسْتَوي هُوَ وَ مَنْ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ هُوَ عَلى صِراطٍ مُسْتَقيم» این نفی استواء بین من لا یقدر و من یقدر همان چیزی است که ما از آن به کفایت تعبیر میکنیم. کفایت به معنای توانایی مدیریت جامعه در مسیر اهداف مطلوب جامعه است. لذا از نفی استواء که قدر متیقن نفی استواء در تصدی ولایت امر است [مشخص میشود که ولایت امر نیاز به مدیریت و تدبیر دارد].
مشروح مطالب مطرح شده در این جلسه به شرح زیر است:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ الصَّلَاةُ عَلی سَیدِنَا مُحَمَّدٍ وَ عَلَی أَهْلِ بَیتِهِ الطَّیبِینَ الطّاهِرِینَ
تساوی ارزشی زن و مرد در اسلام
آیه اولی که در این مبحث به آن میپردازیم، آیه: «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ» است. یعنی نه زن بودن موجب کرامت بیشتر میشود و نه مرد بودن این چنین است و تنها آنچه موجب کرامت بیشتر عندالله است تقواست.
این آیه ظهور روشنی دارد در اینکه میزان در کرامت عندالله زنی و مردی نیست بلکه میزان تقوانی الهی است. معنای «مِن» در قسمت «إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى» هم دو احتمال دارد؛ هم میتوان «مِن» را نسبیت گرفت به این معنا که إنا خلقناکم از دو اصل و از دو ریشه؛ زیرا ریشه بشر از زن و مرد است. احتمال دیگر هم این است که «من» به معنای بیانی برای ضمیر «کم» باشد؛ ما شما را آفریدیم و شما دو جنس هستید؛ ذکر و انثی. اگر به معنای بیانی گرفتیم باز هم تأکید بیشتری بر معنای مساوات بین زن و مرد دارد.
آیه دوم که آنهم دلالت بر یکسانی زن و مرد ازنظر ارزش در شریعت اسلام دارد آیه کریمه «فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لا أُضيعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَالَّذينَ هاجَرُوا وَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ وَ أُوذُوا في سَبيلي وَ قاتَلُوا وَ قُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ لَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ ثَواباً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّواب» است. آیات قبل از این آیه، آیات مربوط به «إِنَّ في خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ لَآياتٍ لِأُولِي الْأَلْبابِ * الَّذينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ في خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ * رَبَّنا إِنَّكَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ وَ ما لِلظَّالِمينَ مِنْ أَنْصارٍ * رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِياً يُنادي لِلْإيمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ كَفِّرْ عَنَّا سَيِّئاتِنا وَ تَوَفَّنا مَعَ الْأَبْرارِ * رَبَّنا وَ آتِنا ما وَعَدْتَنا عَلى رُسُلِكَ وَ لا تُخْزِنا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّكَ لا تُخْلِفُ الْميعادَ» است.
در این آیات خداوند زبان حال اولوالألباب را بیان میکند؛ میفرماید صاحبان دانش و صاحبان خرد وقتی با آیات الهی روبهرو میشوند در برابر آیات الهی سر خم کرده و به آنها ایمان میآورند: «رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِياً يُنادي لِلْإيمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ». بعد وقتی در برابر آیات الهی خضوع و فروتنی کرده و سرخم کردند، ایمان آوردند و آنگاه از خداوند چنین میخواهد: «رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ كَفِّرْ عَنَّا سَيِّئاتِنا وَ تَوَفَّنا مَعَ الْأَبْرارِ» این خواسته آنهاست «رَبَّنا وَ آتِنا ما وَعَدْتَنا عَلى رُسُلِكَ وَ لا تُخْزِنا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّكَ لا تُخْلِفُ الْميعادَ». بعد هم میگویند «فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لا أُضيعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى».
از اینکه میفرماید: «أَنِّي لا أُضيعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْكُمْ» یعنی میزان عمل است حال چه عمل، عمل انثی و چه عمل ذکر باشد نزد خداوند یکسان است و خداوند هم به عمل ذکر و انثی پاداش خواهد داد. حال پاداش انثی به ماهو انثی کمتر از پاداش ذکر به ما هو ذکر نیست زیرا از آیه چنین برداشت میشود و «لا أُضيعُ» این مطلب را میرساند. زیرا اگر پاداش ذکر بیش از انثی بود با «أَنِّي لا أُضيعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْكُمْ» سازگار نبود و نوعی از تضییع عرفی به شما میآمد. «أَنِّي لا أُضيعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْكُمْ» یعنی عمل هیچیک از ما را ضایع نمیکند حال چه ذکر باشیم یا چه انثی.
پس معنی آیه این است که پاداش انثی کمتر از پاداش ذکر نیست؛ به دلیل اینکه اگر چنین بود نوعی از عداوت بشمار میآمد اما میفرماید «أَنِّي لا أُضيعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْكُمْ». بعد هم میفرماید: «بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ» شما از یک بافت هستید و این به معنای مساوات از لحاظ ارزش نزد خداوند متعال است. این مطلب اول بود؛ بیان شد که ما در شرط مرد بودن ولی امر، ابتدا مقدمهای را در تشریح جایگاه زن در شریعت اسلام بیان میکنیم. این بحث را در چهار مقدمه مطرح میکنم که زن و مرد ازنظر ارزش در شرع اسلام یکسان هستند.
آیه سوم آیه «وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلى بَعْضٍ لِلرِّجالِ نَصيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَليما» است که باز هم در این آیه عبارت «لِلنِّساءِ نَصيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ» اشعار دارد در اینکه زن و مرد نزد خداوند ازنظر ارزش یکسان هستند و همه مردان و همه زنان ازآنچه کسب میکنند نصیبی میبرند و هر یک از اندازه کار خود نصیب دارد.
مدیریت مسئولیت است نه امتیاز
مقدمه دوم؛ از نگاه اسلام مدیریت، مسئولیت است و نه امتیاز. اگر فردی مدیریتی را بر عهده گرفت و یا اگر مدیریتی را بر عهده کسی گذاشتند این یعنی او در برابر آنچه انجام میدهد و بقیه انجام میدهند مسئول است؛ هم مسئول خود است و هم مسئول زیردستان خود. این موضوع از بحثهای بسیار مهم است؛ یک مدیر مسئول خود و زیردستان خود است و در برابر زیرمجموعه خود مسئول است و نمیتواند بگوید که به من مربوط نیست.
این موضوع را از آیات کریمه قرآن استفاده میکنیم، مخصوصاً از آیه کریمه «فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلين» میفرماید: هم از مردم و هم از رسل سؤال خواهیم کرد. سؤالی هم که از رسل میشود تنها این نیست که شما چه کردید، بلکه از این هم سؤال خواهد شد که آنها که از شما پیروی میکردند چرا چنین میکردند.
یعنی سؤال تنها از رفتار رسل نیست بلکه سؤال از رفتار امتها هم است که این سؤال را از رسل میپرسند. مؤید این مطلب آیات آخر سوره مائده است که فرمود: «يَوْمَ يَجْمَعُ اللَّهُ الرُّسُلَ فَيَقُولُ ما ذا أُجِبْتُمْ قالُوا لا عِلْمَ لَنا إِنَّكَ أَنْتَ عَلاَّمُ الْغُيُوب» روز قیامت پروردگار رسولان را جمع میکند از آنها سؤال میکند که مردم چه پاسخ میدهند؛ یعنی پاسخ مردم را ابتدا از رسولان میپرسند، یعنی شما چه کردید که مردم چنان پاسخ دادند.
بعد در ادامه خداوند متعال از عیسی علیه السلام سؤال میکند؛ «وَ إِذْ قالَ اللَّهُ يا عيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أَ أَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُوني وَ أُمِّيَ إِلهَيْنِ مِنْ دُونِ اللَّه» ای عیسی آیا تو به مردم و پیروانت گفتی که من و مادرم را خدا بشمارید؟! این سؤال را از عیسی علیه السلام میپرسد که چرا امت پیروی تو چنین پنداشتهاند و چنین کردهاند.
رفتار امت را از عیسی علیه السلام سؤال میکند؛ آیا تا در انجام مأموریت کوتاهی کردی که آنها چنین کردهاند و چنین گفتند؟ آنگاه حضرت عیسی علیه السلام در پاسخ چنین عرضه میدارد: «قالَ سُبْحانَكَ ما يَكُونُ لي أَنْ أَقُولَ ما لَيْسَ لي بِحَقٍّ إِنْ كُنْتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ ما في نَفْسي وَ لا أَعْلَمُ ما في نَفْسِكَ إِنَّكَ أَنْتَ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ * ما قُلْتُ لَهُمْ إِلاَّ ما أَمَرْتَني بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَ رَبَّكُم» من در انجام مسئولیت خطا و کوتاهی نکردهام، «كُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهيداً ما دُمْتُ فيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَني كُنْتَ أَنْتَ الرَّقيبَ عَلَيْهِم» مادامی که بین آنها بودم من شاهد بر آنها بودم و وقتی من را از بین آنها بردی دیگر تو شاهد بر آنها بودی. بههرحال آیه نشاندهنده آن است که مسئله رسالت به معنای مسئولیتِ مدیریت جامعه بشر است.
هر مدیر نسبت به عملکرد مجموعه خود مسئول است
ما در مباحث خود در گذشته بیان کردهایم که رسالت به معنای مدیریت جامعه بشر است. از این موضوع استفاده میکنیم که مدیر مسئول کار زیردستان خود است. حال وقتی مدیر اعلی مسئول باشد دیگر مدیران ردههای پایینتر بهطریقاولی مسئول هستند.
پس اینکه میفرماید مردم چنین پاسخ دادند برای این نیست که معلوم شود چه چیزی پاسخ دادند، بلکه مقدمه آن است که آیا دلیل اینکه مردم چنین پاسخ دادند نتیجه کوتاهی توست یا اینکه تو به مأموریت خود عمل کردی اما مردم رویگردان شدند؟ این نشاندهنده آن است که او مسئول است لذا در آیه کریمه میفرماید: «فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ» و بعد «وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلين» یعنی سؤال از همان رفتاری که «الَّذينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ» است یعنی از خود مرسلین سؤال میکنیم که مردمانی که ما شما را به سوی آنها فرستادیم چنین کردن. حال چرا چنین کردند!
روایات «أعینونی» هم به همین معناست؛ این روایات از امیرالمؤمنین و بقیه ائمه علیهم السلام در این رابطه وارد شده است؛ برای مثال امیرالؤمنین علیه السلام در آن نامه به عثمان میفرماید «أَلَا وَ إِنَّ لِكُلِّ مَأْمُومٍ إِمَاماً يَقْتَدِي بِهِ وَ يَسْتَضِيءُ بِنُورِ عِلْمِهِ أَلَا وَ إِنَّ إِمَامَكُمْ قَدِ اكْتَفَى مِنْ دُنْيَاهُ بِطِمْرَيْهِ وَ مِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَيْهِ أَلَا وَ إِنَّكُمْ لَا تَقْدِرُونَ عَلَى ذَلِكَ وَ لَكِنْ أَعِينُونِي بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَاد وَ عِفَّةٍ وَ سَدَاد» این أعینونی هم به همین معناست. یا در روایات متعدد دیگر وجود دارد که با این لحن آمده است: «أَعِينُونَا بِالْوَرَع» یعنی ما را یاری کنید. حال این أعینونی چه دخلی در رفتار امام دارد؟ دخل آن این است که از امام سؤال میشود و لذا اگر ما رفتار خوبی داشته باشیم [نتیجه کار امام است].
این مطلب را برای این بحث کردیم که بگوییم اصولاً مدیریتها به معنای بار هستند و نه امتیاز و آنچه منشأ امتیاز است تقواست که در آیه قبل با آن اشاره شد. صرف مسئولیت داشتن امتیاز نیست لذا اگر این بار را از دوش کسی برداشتند به آن معنا نیست که امتیازی را از او سلب کردند.
حضرت در روایت فرمود: «أَعِينُونِي بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَاد» اگر امام در برابر ورع و اجتهاد ما مسئول نبود اعانه او در برابر مسئولیت ما صدق نمیکرد؛ اما به دلیل اینکه مسئول دارد اعانه میشود. سؤال میشود که چرا شیعیان شما چنین کردهاند؟ آیا شما در برابر مسئولیت کوتاهی کردهاید؟ باید پاسخگو باشیم. اگر این چنین نبود معنایی نداشت که بفرماید «أعینونی و أعینونا». اگر میفرمود «أعینو أنفسکم» به این معنا بود که خود را با ورع و اجتهاد کمک کنید. اما در اینجا «أعینونی» آمده است یعنی من را یاری کنید. این نشاندهنده مسئولیت امام در برابر مردم است.
مسئول است اما نه به معنایی که در برابر کوتاهی مردم او را مؤاخذه کنند. او مسئولیت خود را به درستی انجام داده است و مردم خود گوش نکردهاند. در برابر خداوند متعال باید پاسخ دهند همانطور که حضرت عیسی علیهالسلام در آیات پایانی سوره مائده پاسخ میدهد. بنابراین از رسل در برابر رفتار امت سؤال میشود و بعد پاسخ او این است: «سُبْحانَكَ ما يَكُونُ لي أَنْ أَقُولَ ما لَيْسَ لي بِحَق» من آنچه را که فرمودی انجام دادم و به مسئولیت خود عمل کرده و کوتاهی نکردم. در زیارات ائمه اطهار علیهمالسلام این مضمون زیاد وارد شده است که شما به آنچه وظیفه خود بود عمل کردید؛ «أَشْهَدُ أَنَّكُمْ... أَمَرْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتُمْ عَنِ الْمُنْكَر وَ جَاهَدْتُمْ فِي اللَّهِ حَقَّ جِهادِه» گواهی میدهیم که شما مسئولیت خود را انجام دادید و اگر کوتاهی است از دیگران بوده است.
تأکید بر مطلبی که در مقدمه دوم گفتیم آیه کریمهای است که در گذشته بحث شد: «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى أَهْلِها وَ إِذا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كانَ سَميعاً بَصيرا» مسئولیتها امانت هستند و این امانت باید به اهل خود سپرده شود و چنین نیست که امتیاز باشند.
تفاوت مرد و زن در مسئله توزیع ثروت
مقدمه سوم که مقدمهای بسیار مهم است این است که اصولاً مسئله توزیع ثروت در اسلام با مسئله قوانین کسبوکار فرق میکند؛ قوانین کسبوکار جزء فقه خرد است برای مثال اگر میخواهی چیزی را بخری با چه شرایطی این معامله مباح میشود با چه شرایطی این معامله مباح نمیشود، چه چیزی را بخری و چه چیزی را نخری، چگونه بخری و عقد به چه شکل باشد. اما توزیع ثروت در فقه کلان بحث میشود به دلیل اینکه ثروت اجتماعی مربوط به جامعه است؛ هر جامعهای ثروتی دارد که این ثروت محدود نیست، لذا توزیع ثروت اجتماعی باید بر مبنای اصول عادلانه باشد.
آنوقت احکام مربوط به ارث و دیه، درآمد ناشی از کسبوکار محسوب نمیشود؛ یعنی دیه زن و مرد و حقی که از ناحیه دیه به زن و یا مرد داده میشود، این حق از باب کسبوکار نیست. زیرا کاری نکرده است که بخواهد از این باب پول دیه را بگیرد. همچنین ارث هم از باب کسبوکار نیست؛ این موارد از نمونههای توزیع ثروت است. یک ثروت اجتماعی وجود دارد که این ثروت اجتماعی باید توزیع شود، حال اینکه یا از طریق ارث توزیع میشود یا از طریق دیات. این توزیع قواعد خاص خود را دارد و مبنای آن نیاز و استحقاق است.
این مطلب را ما در بحث فقه اقتصادی مفصلاً بحث کردیم؛ یعنی ثروت جامعهای که به کسی داده میشود یا به دلیل استحقاق است که از طریق کار و تلاش صورت میگیرد و ثروت را از طریق کار به دست آورده است و یا از طریق نیاز است؛ یعنی در اینجا کاری نکرده است که استحقاقی در کار باشد، پس بر مبنای نیاز است. حال وقتی میخواهند بر مبنای نیاز توزیع کنند به دلیل اینکه مرد مسئولیت تأمین معاش زن را بر عهده دارد لذا خواهوناخواه سهم بیشتری از این توزیع خواهد برد. به دلیل اینکه در اینجا نیاز مرد از نیاز زن بیشتر است. در نظام اجتماعی مسئولیت تأمین معاش بر عهده زن نیست؛ تأمین معاش و تأمین نفقه بر عهده زن نیست.
میفرماید: «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِم» در انفقوا من اموالهم مسئله این است که مسئولیت انفاق در خانواده بر عهده مرد است و زن مسئولیتی ندارد و معاش و مؤونه زن باید از طریق مرد صورت گیرد. تا وقتیکه یک زن ازدواج نکرده است مسئولیت تأمین او بر عهده پدرش است و وقتیکه ازدواج میکند مسئولیت تأمین او بر عهده همسرش خواهد بود.
در نظام اجتماعی اسلام زن چه قبل و چه بعد از ازدواج مسئولیت تأمین معاش ندارد. البته در شرایط استثنایی عهدهدار خواهد شد؛ برای مثال اگر یکوقتی زنی بیسرپرست شد حال در این صورت چارهای ندارد زیرا مردی را برای این کار ندارد. منعی از کسبوکار زن وجود ندارد اما کسبوکار زن حالت استثنایی دارد و مربوط به شرایط اضطرار است. در اصل مسئولیت تأمین معاش و کسب درآمد بر عهده زن نیست و لذا دیه مرد دو برابر زن است.
البته این موضوع مربوط به همهجا نیست و ارث هم به همین شکل است؛ در ارث همیشه و همهجا سهم مرد دو برابر نیست و مثلاً برادر دو برابر خواهر از ارث پدری بیشتر میبرد. در برخی از موارد هم زن بیشتر میگیرد که این خود نشاندهنده این است که بحث برتری ارزش مرد بر زن نیست. این هم مقدمه سوم بود./905/422/ح
تهیه و تنظیم: محرم آتش افروز