ارتباط یعنی انتقال پیام
هر وقت در انتقال پیام، پیام ارسالی عینا انتقال پیدا کنه می گوییم ” ارتباط موثر” بوده است. اما اگر پیام منتقل نشد (قطع ارتباط) و یا پیام با تحریف و کم و زیاد (سوء تفاهم) منتقل شد می گوییم ” ارتباط غیر موثر” است. بخش مهمی از مشکلات فردی، خانوادگی و اجتماعی انسان ها مربوط به همین ارتباط غیر موثر است.
هر چیزی که بتونه انتقال پیام رو قطع کند و یا باعث سوء تفاهم بشود به آن ” مانع ارتباط ” گفته می شود.
موانع ارتباطی از این جهت که نمی گذارند ارتباط موثر برقرار بشود ، آسیب های جدی به روابط وارد می کنند و باید برای حذفشان تلاش کرد.
موانع برقراری ارتباط موثر
در برقراری ارتباط موثر با دو مسئله رو به رو هستیم:
- توانایی برقراری ارتباط موثر
- آگاهی داشتن از اصول ارتباط موثر
گاهی انسان ها نحوه برقراری ارتباط را می دانند ولی توانایی برقراری ارتباط را ندارند. دلیل این موضوع وجود یک سری مشکلات شخصیتی است که توانایی ارتباط موثر را از انسان می گیرد که در ادامه توضیح داده می شود.
خلق افسرده: شخصی که افسرده است دچار انزوای اجتماعی می شود و کمیت و کیفیت رابطه هایش به طرز محسوسی کاهش پیدا می کند.
اضطراب: افرادی که اضطراب زیادی را تجربه می کنند، از روابط اجتناب می کنند یا بر عکس به دلیل اضطراب زیاد ممکن است وارد حریم خصوصی افراد شوند.
شخصیت پارانوئید یا شکاک: این افراد رابطه کارآگاهی دارند و دائما در حال کنترل دیگران هستند. مدام فکر می کنند که سایرین در حال نقشه کشیدن برای آنها هستند و قصد دارند به آن ها صدمه بزنند.
شخصیت خود شیفته: این افراد رابطه فرماندهی دارند، به حالت دستور و تحکم با دیگران ارتباط برقرار می کنند.
افراد وابسته: این افراد در رابطه بیش از حد دچار وابستگی می شوند و برای خود و دیگران مشکلاتی درست می کنند.
شخصیت اسکیزوئید: شخصیت اسکیزوئید به شخصیتی گفته می شود که کاملا انزوا گزین است. این افراد در واقع هیچ میلی به برقراری ارتباط با دیگران ندارند.
در مواردی که با مشکلات بالا روبه رو هستیم باید با مشاوره و روان درمانی این مسئله رو حل کنیم تا بتوانیم به سطح مناسبی از ارتباط موثر برسیم. اما گاهی انسان ها از سلامت روان برخوردار هستند ولی از چگونگی برقراری ارتباط موثر اگاه نیستند. یعنی توانایی دارند ولی آگاهی ندارند.
۱- امید دهیهای بیمورد
گاهی در ارتباطات مان تلاش می کنیم بارقه امید را در دل دیگران روشن کنیم بنابر این از جملاتی امید بخش استفاده می کنیم. ظاهر این کار کاملا عاقلانه به نظر می رسد اما جای یک سوال باقیست: امید دادن های بی مورد چه تاثیری بر فرد دارد؟
یکی از این دو احتمال وجود دارد: فرد حس می کند که داریم سرش را کلاه می گذاریم و مثل بچه ها او را بی جهت دلخوش می کنیم؛ دوم اینکه فرد حس می کند ما اصلا موضوع را درک نکرده ایم. در هر دو صورت رابطه ما غیر موثر و کم رنگ می شود.
بنابراین زمانی از عبارتهایی مثل «پایان شب سیه سپید است» استفاده کنیم که دلیل عاقلانه ای داشته باشیم.در این موارد، کار عاقلانه این است که شواهد محکمی را به کمک خود فرد جمع آوری کنیم که باور کنیم امیدی هست. پس: امید آفرینی بی مورد و بی دلیل باعث حل مشکلات نیست؛ بلکه عامل غیر موثر شدن رابطه است.
۲- انتقاد کردن
انتقاد در واقع یادآوری نقاط ضعف و کمبودهای فرد است و آدم ها دوست ندارند کسی از ضعیف بودن شان مطلع بشوند و یا اون ضعف رو یادآوری کنند. برای همین تمرکز روی نقد، ارتباط را غیر موثر و غیر مفید می کند. مناسب است به جای تمرکز روی نقد، از تقویت نقاط مثبت استفاده کنیم و با گسترش نقطه قوت فرد، ضعف ها رو کم رنگ کنیم.
۳- ذهن خوانی
بسیاری از مردم، دلشان می خواهد با یک نگاه به فرد مقابل، افکارش را بخوانند و از اینکه در دل او چی می گذرد آگاه شوند. این تلاش برای ذهن خوانی یک مانع مهم برای ارتباط می شود. وقتی داریم ذهن خوانی می کنیم در واقع دیگه به حرف ها و ارتباط غیر کلامی طرف توجه نمی کنیم و در نتیجه به درستی متوجه پیام هاش نمی شویم چون تمرکزمان به ذهن خوانی طرف مقابل است و از برقرای ارتباط موثر غافل هستیم برای همین ارتباط مان غیر موثر شده و با قطع ارتباط یا سوء تفاهم مواجه می شویم.
۴- ناهماهنگی بین پیامهای کلامی و غیر کلامی
ما از دو طریق به دیگران پیام می دهیم؛ کلامی و غیر کلامی. هرچقدر این دو مسیر با هم هماهنگ تر باشند پیام موثرتر می شود و درصورت ناهماهنگی پیام غیر موثر خواهد خواهد شد.مثال های ساده برای این مورد: خانم در استقبال از شوهرش اظهار خوشحالی می کند (خوش اومدی. خوشحال شدم …) اما چهره اش گرفته و بی حال است و در آهنگ کلامش هیچ نشانه ای از شادی نیست. آقا در حالی که چهره ای برافروخته پیدا کرده و نفس هایش کوتاه شده، ادعا می کند عصبانی نیست و ….
۵- نصیحت کردن
نصیحت به معنای خیرخواهی است. بر اساس روایات نصیحت از وظایف مومنین نسبت به یکدیگر است. البته یادمان باشد که نصیحت در دو صورت مانعی برای ارتباط خواهد بود؛ اول اینکه: مکان و زمان مناسب برای نصیحت رعایت نشود. دوم اینکه: نصیحت مفهوم ” من می فهمم و تو نمی فهمی ” پیدا کند.
بنابر این اقایان در زندگی باید حواس شان باشد که در هنگام پذیرایی از مهمان اگر احساس کردی چیزی متفاوت با خواسته شماست، همان جا و در حضور مهمانان شروع به نصیحت خانم نکنند.
خانم ها باید توجه داشته باشند در حضور افرادی که برای آقای شما مهم هستند تذکر و نصیحت به آقا می تواند در حضور افرادی که برای آقای شما مهم هستند تذکر و نصیحت به آقا می تواند دلخوری و ناراحتی به دنبال داشته باشد.
والدین گرامی توجه داشته باشیم که بچه ای که خسته است یا تمام ذهنش به یک برنامه جذاب تلویزیونی معطوف شده، توان شنیدن نصیحت را ندارد.
۶- انکار
انکار به معنای نفی یک فکر یا یک احساس است. هر وقت شما وجود چیزی یا درستی آن را منکر شدی رابطه را با چالش مواجه کردی.اگر بخواهیم خیلی ساده به این موضوع بپردازیم باید بگوییم که: آدم ها افکار و احساسات مختلفی دارند که ممکن است با آنچه می نظر ما هست متفاوت باشد. اگر این تفاوت را نپذیریم و بخواهیم فکر و احساس خودمان را به طرف مقابل تحمیل کنیم رابطه قطع شده یا سوء تفاهم پیش میاد.
۷- پیش داوری
پیش داوری به این معناست که ما قبل از مواجه شدن با یک فرد یا یک اتفاق، در مورد آن قضاوت داشته باشیم.
مثلا: وقتی من می گویم: پیرزن. پیرمرد. اصفهانی. شیرازی…. شما با شنیدن این کلمات چه فکری به ذهنتان می آید؟ به این فکرها پیش داوری می گوییم. پیش داوری ها مانع آن می شوند که ما بتوانیم ارتباط موثر برقرار کنیم.
تذکر: اگر پیش داوری ها بر اساس دلایل محکم شکل گرفته، مثلا : بر اساس اطلاعات موثق ما خبر دار شده ایم که فلان گروه دارای فلان صفت هستند، در برخورد با یکی از افراد آن گروه باید به این پیش داوری توجه کنیم و غافل نشویم (تاکید می کنم که بر اساس دلایل موثق و محکم به پیش داوری رسیده ایم). اما یادمان باشد باز هم باید یادمان باشد که در دریافت و ارسال پیام ها دقت کنیم که پیش داوری اثر غیر واقعی بر ما نگذارد.
۸- عقلی سازی امور عاطفی
اشتباه گرفتن جایگاه امور عقلی و عاطفی یکی از رایج ترین موانع ارتباط است.
۹- سوال های زیاد، بی ارتباط و نابهجا
پرسیدن کلید فهم است. اما اگر در یک ارتباط تعداد سوالات زیاد باشد، فرد با دو مشکل مواجه می شود: اولا احساس می کند در حال بازجویی شدن است. دوما سررشته کلام از دستش می رود و احساس می کند آنچه دوست داشت بگوید را نگفته است.
حالا اگر این سوالات بی ارتباط با موضوع صحبت و ارتباط باشد مشکل را افزایش می دهدزمان پرسیدن هم مهم است. اگر زمانی سوال کنیم که فرد در اوج کلام است تمرکزش در صحبت کردن کم شده و نمی تواند منظورش را به خوبی بیان کند.پس: اگر سوالات زیاد، بی ارتباط و نابجا مطرح کنیم، ارتباط رو غیر موثر می کنیم.
۱۰- مقایسه غیر منطقی
آدم ها از مقایسه شدن معمولا حس خوبی ندارند. وقتی در ارتباط های مان کسی را مقایسه می کنیم (حتی درمواردی که می خواهیم به او الگو بدهیم و او را هدایت کنیم) به احتمال زیاد احساس بدی ایجاد می شود. بنابر این تا حد امکان افراد را مقایسه نکنیم و اگر خواستیم مقایسه کنیم ، خود فرد را با خودش مقایسه کنیم مثلا بگوییم قبلا فعال تر بودی….
۱۱- تشخیص گذاری
برخی آدمها خیلی دلشان می خواهد مثل روانشناسان زبردست یا پزشکان خبره، با یک نگاه و یا شنیدن فقط چند جمله، تشخیصی دقیق و عمیق روی افراد بگذارند و همه گذشته و آینده آنها را برایشان بیان کنند.
این آدمها از دو نکته غافلند؛ اولا: تشخیص گذاری های این چنینی، کار هر کس نیست و کمتر کسی این طور توانمندی ها را دارد. دوما: آدمها همان طور که به تشخیص نیاز دارند، به تخلیه شدن هم نیازمندند.پس اجازه بدهیم افراد حرفشان را بزنند. و ما خوب گوش کنیم تا: آنها را بهتر بشناسیم و دوما احساس راحتی و تخلیه شدن پیدا کنند.
۱۲- مزاحمتهای محیطی
هر چیزی که بتواند حواس ما را پرت کند یا تمرکز ما را در هنگام ارتباط به هم بزند، به عنوان مانع ارتباط به حساب می آید. سر و صدا، ارتباط همزمان با دو یا چند نفر، برنامه تلویزیونی، زنگ خوردن موبایل و تلفن و …. همگی جزو مزاحمت های محیطی هستند و مانع ارتباط به حساب می آیند. ارتباطی موثر و دلنشین است که از مزاحمتهای محیطی در امان باشد.
اصول برقراری ارتباط موثر
برقراری ارتباط موثر و کارآمد شامل ۳ اصل اساسی می باشد. شما علاوه بر شناسایی موانع برقراری ارتباط موثر باید این اصول را به خوبی بدانید و در ارتباطات خود به صورت عملی از آنها استفاده کنید. این سه اصل شامل:
اصل اول: برای برقراری رابطه پیشگام شوید.
برای برقراری یک ارتباط باید یاد بگیریم پیشگام شویم و یا به اصطلاح خودمان سر صحبت را باز کنیم یا مواقعی پیشنهاد دوستی بدهیم. اما گاهی موانعی وجود دارد که مانع از این کار می شود. گاهی همین موارد مانع از پیشگام شدن ما می شود. این افکار مواردی از این دست هستند:
ممکن است مرا تحویل نگیرند.
شاید دوست نداشته باشد با من رابطه داشته باشد.
چرا من اول باید رابطه برقرار کنم.
دلیلی برای شروع رابطه ندارم.
اگر پشیمان شدم چه طور قطع رابطه کنم.
حتما طرف مقابل دوست ندارد، رابطه شروع شود.
چه طوری شروع کنم؟ ممکنه این بار هم شکست بخورم.
ممکنه فکر کنه دارم چابلوسی می کنم.
این افکار در روابط ما اختلال ایجاد می کنند.
اصل دوم: بشناسید و اجازه دهید شناخته شوید
منظور از شناخت، شناخت دنیای روانی انسان ها است. این شناخت لایه لایه است و باید اجازه دهیم تدریجی اتفاق بیفتد. ابتدا از لایه های سطحی تر تا کم کم به لایههای عمیق تر برسیم. این فرایند هم در مورد خودمون باید اتفاق بیافتد و هم در مورد دیگران. ابتدا باید نقاط ضعف و قوت خودمان را بشناسیم و سپس نقاط ضعف و قوت دیگران را. در برقراری یک ارتباط موثر بسیار مهم است که ویژگی های طرف مقابل را بشناسیم و با استفاده از همین ویژگی ها روابط خود را مدیریت کنیم.
اصل سوم: بکوشید از رابطه خود محافظت کنید
وقتی نهالی را می کاریم خیلی حساس است. با هر بادی ممکن است آسیب ببیند. روابط ما هم همانند یک نهال به مراقبت احتیاج دارد. این مراقبت همیشگی است. حفاظت از رابطه به توانایی و آگاهی احتیاج دارد. هر دو این عوامل در حفاظت از رابطه مهم است. در ادامه به برخی از مواردی که به حفاظت از رابطه کمک می کند اشاره می شود.
محبت کردن: محبت کردن به برقراری یک ارتباط موثر کمک می کند. البته نوع این محبت باید متناسب باشد. نکته دیگر این است که همه انسان ها تعریف یکسانی از محبت ندارند. به همین دلیل گفته شد که باید شناخت صحیحی از یکدیگر داشته باشیم و بدونیم تعریف طرف مقابل از محبت چیست. گاهی از دید یک خانم گل خریدن همسرش برایش معنی محبت کردن می دهد و گاهی یک دوست انتظار دارد بدون قضاوت فقط به حرف هایش گوش کنیم.
پس یادمان باشد که قبل از محبت کردن ابتدا بدانیم از دید طرف مقابل محبت یعنی چی.
- حفظ احترام در روابط: اهمیت این موضوع بر هیچ کس پوشیده نیست. علت توهین احساس منفی متراکم شده است. یعنی نتوانسته ایم احساسات منفی را به طرز صحیحی ابراز کنیم. یکی از عوامل موثر در کنترل خشم ابراز صحیح احساسات است که در ادامه توضیح داده می شود.
- سرمایه گذاری در روابط: وقتی به دنبال روابط صمیمی هستیم، باید برای آن سرمایه گذاری کنیم. یک راه سرمایه گذایخلق تجربه های لذت بخش و مشترک است. مثلا مادری که به دنبال صمیمیت با فرزند نوجوان خود است می تواند زمانی را به یک فعالیت لذت بخش که مورد علاقه پسرش است اختصاص دهد. مثل تماشای فوتبال. یا ورزش کردن یک پدر با فرزند. این تجربیات مشترک در صمیمی شدن روابط بسیار بسیار موثر هستند./702/422/ح
محرم آتش افروز
به گزارش خبرنگار وسائل، سال ها پیش یکی از روانشناسان برای شبیه سازی ارتباط موثر از یک مثال استفاده کرد. او روابط انسان ها را به زندگی جوجه تیغی ها تشبیه کرد. جوجه تیغی ها در فصل زمستان برای اینکه از سرما در امان بمانند باید تا حد ممکن به هم نزدیک شوند، این کار باعث می شود تا گرمای مناسبی تولید شود و سرما آن ها را اذیت نکند ولی باعث آسیب رساندن به بدنشان هم می شود چرا که تیغ ها باعث زخمی شدن پوست آن ها می شود. روابط ما هم همین طور هستند. همان قدر که به داشتن رابطه نیازمندیم، گاهی همین رابطه برای ما دردسر ساز می شود.
منظور از ارتباط موثر در واقع مدیریت کردن همین مشکلات است. اینکه بتوانیم احساس خود را به طرز صحیحی به طرف مقابل ابراز کنیم و یا مثلا مشکلات خود با دیگران را به شیوه برد – برد حل کنیم.