به گزارش خبرنگار وسائل، حریم خصوصی از مباحث مهم و جدید حقوق بهشمار میآید. امروزه با تحول و توسعه روابط انسانی و پیشرفتهای فناوری، حریم خصوصی بیش از پیش در معرض آسیبها و مخاطرات قرار گرفته است. حریم خصوصی که گاه از آن به «حق خلوت» یاد میشود، یکی از حقوق اساسی بشر است، که وی را در مقابل تعرضهای دیگران به زندگی خصوصیاش و نیز مداخلات ناروای دولتها مورد حمایت قرار میدهد.
این حق که ارتباط تنگاتنگ و عمیقی با حفظ کرامت، حیثیت، شخصیت، توسعه ارتباطات شخصی، خودمختاری و استقلال فردی، توسعه الفت و صمیمیت بین افراد و دیگر ارزشهای مهم بشری دارد، امروزه جایگاه ویژهای در مباحثات حقوقی و سیاسی دنیا دارد؛ بهطوریکه در عصر کنونی همواره بهمنزلة یکی از نمودهای دموکراسی و حقوق بشر مطرح است.
در این میان، «امر به معروف و نهی از منکر» یا «حق نظارت عمومی»، یکی از مهمترین واجبات اسلامی است که شریعت اسلام برای آن اهمیت ویژهای قائل است.
مهمترین پرسش این است که آیا اجرای این دستور الهی، به معنای نادیده گرفتن حق حریم خصوصی افراد نیست؟ آیا اگر فردی، دیگری را به کار نیکی تشویق کند یا از عمل ممنوعی بازدارد، در حریم خصوصی وی دخالت نکرده است؟ بهطور کلی، چه نسبتی بین «امربهمعروف و نهیازمنکر» با «حریم خصوصی» وجود دارد؟
تعریف حریم خصوصی
درمجموع، میتوان حریم خصوصی را بدینصورت تعریف کرد: قلمروی از زندگی فرد که آن فرد، نوعاً یا عرفاً و یا با اعلان قبلی انتظار دارد دیگران بدون رضایت وی به اطلاعات راجع به آن قلمرو دسترسی نداشته باشند یا به آن قلمرو وارد نشود یا به آن قلمرو نگاه یا نظارت نکنند و یا به هر صورت دیگر، وی را در آن قلمرو مورد تعرض قرار ندهند؛ منازل و اماکن خصوصی، جسم افرد، اطلاعات شخصی و ارتباطات خصوصی از مهمترین مصادیق حریم خصوصی هستند.
مبانی حریم خصوصی در حقوق اسلام
الف. آزادی: آزادی یکی از آرمانهای بشری بهشمار میآید؛ بهگونهای که غالباً یکی از اهداف نهضتهای اجتماعی و انقلابهای سیاسی بوده است؛ اما آزادی پیش از آنکه یک پدیده اجتماعی و سیاسی و قراردادی بین ملت و دولت باشد، پدیدهای فطری و انسانی است. بهعبارت دیگر، آزادی حقی است که خداوند به هر انسانی داده است و نمیتوان این حق را سلب کرد یا در قراردادهای اجتماعی آن را نادیده انگاشت.
مکتب انسانساز اسلام انسان را موجودی شریف و نمونه میداند که خداوند ویژگیهایی به او بخشیده است که سایر موجودات از آن محروماند.
یکی از این امتیازها، آزادی اراده توأم با مسئولیت است که به موجب آن میتوانند سرنوشت خویش را رقم زنند و نتیجة کار خوب و بد خویش را ببینند: «مَن عَمِلَ صالحاً فَلِنَفسِهِ ومَن اَساءَ فَعَلَیها ثُمَّ اِلی رَبِّکُم تُرجَعونَ؛ هر که به شایستگی عمل کند، به سود خود و هر که بدی کند، به ضرر خویش عمل کرده است. آن گاه به پیشگاه پروردگارتان باز گردانده میشوید».
میتوان از قانونگذار انتظار داشت که با وضع قواعد رفتاری مشخص، ضمن تبیین جایگاه آزادی و حق اولیه شهروندان، در برخورداری از حریم خصوصی، استثناهای این حق را مشخص، و با پیش بینی ضمانت اجرای کیفری و مدنی، راه را بر دشمنان حریم خصوصی سد کند.
ب. امنیت. امنیت انتظار نخست انسانها از حکومتهاست، که امروزه ابعاد گسترده و متنوعی یافته است. تأثیرپذیری امنیت از اقتصاد، فرهنگ، صنعت، جمعیت و تأثیرگذاری آن بر همه شاخصههای توسعه و حیات انسانی، به آن نقش بنیادین داده، و همه فیلسوفان سیاسی را به تأمل در آن واداشته است.
در مجموع، برای تحقق امنیت، وجود عوامل زیر ضروری است:
الف. اجرا و تعمیم عدالت و قانون بهطور یکسان و نفی هرگونه تبعیض در جامعه.
ب. مبارزه مداوم با عوامل تجاوزگر و زمینههای تعرض احتمالی و نیروهای فشار و وحشت و مهار کردن عواملی که زمینه تعرض دارند، و پیشگیریهای لازم برای خشکاندن ریشه تعدی و تعرض.
ج. آشنایی مردم با حقوق افراد و آگاهی لازم بهمنظور احترام به حقوق دیگران.
د. ضمانت اجرای نیرومند معنوی (ایمان و اخلاق).
ه. ضمانت اجرای قانونی برای کیفر دادن متجاوزین به حقوق مردم.
ج. کرامت. قرآن کریم، انسان را موجودی با کرامت معرفی میکند که در سایه انسانیت میتواند شایسته این کرامت الهی باشد. این کرامت همان جانشینی خداوند در زمین است. همه نژادها، رنگها، زبانها و استعدادها شایستگی حصول به این مقام بزرگ را دارایند، و این موهبت الهی و نعمت بزرگ، به صورت یکسان برای همه ابنای بشر در نظر گرفته شده است.
حریم خصوصی یا حق خلوت، ارتباطی تنگاتنگ با کرامت و شأن انسانی دارد. آزادی، استقلال، تعیین سرنوشت و نیز تکریم تمامیت مادی و معنوی انسان در سایه حریم خصوصی و فضایی مناسب برای رشد و تکامل شخصی افراد میسر است. ممنوعیت افشای اطلاعات محرمانه، استراق سمع، بازرسی، زیر کنترل و نفوذ دیگران بودن و نیز مصونیت مسکن به خاطر احترام به آزادی فردی و تکریم شأن انسانی است.
تفاوت حریم خصوصی در حقوق اسلام و غرب
حقوق بشر اسلامی هم خدامحور و هم انسانمحور است؛ زیرا اسلام در عین توجه به خداوند، از مقام والای انسان و جایگاه او در نظام خلقت غافل نشده است؛ حتی میتوان گفت توجه انسان معاصر به حقوق اساسی خود، از آثار آموزههای انبیاء و ادیان الهی است.
ولی دیدگاه «انسانمحوری» که امروزه در جهانبینی غرب مطرح است، کانون اصلی را انسان میداند. اعتقاد به معیار بودن انسان در همه چیز، اصلی است که ابتدا در فلسفه یونان باستان، به شکل اساطیری وجود داشت و سپس همه مکاتب فلسفی مغرب زمین را فرا گرفت. در این نگرش، خدا در خدمت انسان و برآوردن نیازهای او درآمده است.
قرار دادن این دو دیدگاه در دو قطب متقابل و مترتب نمودن آثار مثبت و منفی بر آنها، اکنون رواج کامل یافته است؛ ولی آیا واقعیت چنین است و این دو دیدگاه در برابر هم قرار گرفتهاند؟
بهنظر میرسد متقابل قرار دادن این دو دیدگاه ناشی از باور نداشتن به ادیان است یا اینکه لااقل این گروه در آن نقش داشتهاند، وگرنه چه در اندیشه یونان باستان و فرض خدایان متعدد و متنوع که در تدبیر این جهان نقش دارند، و چه در اندیشه جوامع توحیدی که انسان سرآمد آفرینش است، طرحی وجود ندارد که این دو را در دو قطب متقابل قرار دهد؛ بلکه با تأمل در هر یک از آن دو، امکان جمع، با کمی تعدیل، میسر به نظر میرسد؛ زیرا خدایان متعدد و متنوع یونان که هر یک (ربالنوع) مسئولیت تدبیر جانبی از جوانب جهان هستی را بر عهده دارد، همان صورت منحرف «فالمدبرات امرا» میباشند، که همگی فرمان بردار خدای جهاناند: «لایَعصونَ اللهَ ما اَمَرَهُم ویفعلون ما یؤمرونَ؛ هرگز از قوانین او سرباز نمیزنند».
اثر و نتیجه خدامحوری در شرایع آسمانی، بهویژه در اسلام این است که حقوق بشر استنباطشده از مبانی شریعت و در چارچوب اراده و فرمان الهی است و ناگزیر نمیتواند مطلق باشد و از همه اعتبارات و حیثیات صرفنظر کند.
خداوند در قرآن کریم فوقالعاده به انسان بها داده است؛ تا آنجا که او را «خلیفه» خود معرفی کرده است: «وَإذا قالَ رَبُّکَ لِلمَلائِکَهِ اِنّی جاعِلٌ فِی الارضِ خلیفةً؛ به خاطر بیاور هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: من در روی زمین نمایندهای قرار خواهم داد. آیا این خود نمیرساند که انسانمحور اصلی آفرینش و راز هستی است؟
اگر حیطه خصوصی را اعمالی بدانیم که ضرر آن بهطور مستقیم متوجه خود شخص میشود، بسیاری از اعمال همچون شرب خمر، روابط نامشروع جنسی، استعمال مواد مخدر، دیدن فیلمها و عکسهای مستهجن، رضایت به مرگ در قتل از روی ترحم، قماربازی و غیره در محدوده آن قرار میگیرد؛ درحالیکه اینگونه اعمال در اسلام مجازات دارد.
نتیجه اینکه، در اسلام نمیتوان بهطور دقیقه حیطهای را تعیین کرد که حکومت اسلامی بهطور مطلق از قانونگذاری در آن نهی شده باشد یا لااقل نمیتوان ادعا کرد مصادیق شناختهشده حیطه خصوصی در ادبیات حقوقی غرب، در اسلام نیز حیطه خصوصی تلقی میشود.
اما از سویی دیگر، بر اساس فقه اسلامی، همه رفتارهای شهروندان و زندگی خصوصی آنان نیز در معرض دخالت حکومت اسلامی نخواهد بود؛ یعنی نحوه برخورد حکومت اسلامی با آنچه که در غرب، حیطه خصوصی نامیده میشود، برخوردی ویژه است. البته باید یادآور شد که رعایت حیطه خصوصی شهروندان منحصر بدان نیست که حکومت هیچگونه قانونی در مورد آن وضع نکند؛ بلکه راههای دیگری نیز قابل تصور است.
«عدم وضع قانون»، حد اعلای آزادی شهروندان و رعایت کامل حیطه خصوصی است؛ ولی طرق دیگر رعایت حیطه خصوصی، اتخاذ روشهایی است که در عین جرمانگاری عمل، نتیجه نهایی، عدم تعقیب جرم مذکور یا عدم مجازات آن است و درواقع، شخص به گونهای دیگر در مقابل اقتدار حکومت، احساس امنیت خواهد کرد.
بهنظر میرسد بر اساس آموزههای اسلام، مصونیت حیطهی خصوصی، از دخالت حکومت، از راههای مختلفی امکانپذیر است که پرداختن بدانها مجال دیگری میطلبد.
امر به معروف و نهی از منکر
در جمهوری اسلامی ایران امربهمعروف و نهیازمنکر، وظیفهای همگانی است. با پیروزی انقلاب اسلامی، یکی از بنیانیترین و سازندهترین قوانین اسلامی، یعنی «امر بهمعروف و نهی از منکر» مورد توجه مسئولان قرار گرفت. با اینکه این یک قانون الهی است و تصویب و عدم تصویب افراد بشر در آن اثری ندارد، اما تصویب شدن این قانون در مجلس خبرگان، از رشد فکری افراد جامعه و بیداری آنان و دلسوزی و آگاهی خبرگان حکایت میکند که امید است با عمل کردن به همه قوانین اسلام، سعادت جامعه تضمین شود و امت ما الگوی واقعی انسان اسلامی در جهان باشد.
امر به معروف و نهی از منکر ضرورت همگانی
مایکل کوک، استاد تحقیقات خاور نزدیکِ دانشگاه پرینستون آمریکا و اسلامشناس متفکر در یکی از روزهای ماه سپتامبر ۱۹۸۸ در روزنامهای میخواند که در ایستگاه قطار شهری شیکاگو، در حضور جمعی از مردم، زنی مورد تجاوز جنسی قرار میگیرد.
زن از حاضران در صحنه کمک میخواهد، ولی فریادهای او بیپاسخ میماند. متجاوز به سادگی از صحنه میگریزد. پس از رسیدن قطار، همه با بیتفاوتی بر آن سوار میشوند و به راه خود ادامه میدهند. از میان ناظران در صحنه، تنها یک نفر برای دستگیری متجاوز فراری، با پلیس همکاری میکند.
نویسنده کتاب پس از خواندن این خبر با خود میاندیشد: «ما به نوعی وظیفه داریم دیگران را از ارتکاب کارهای ناپسند نسبت به همنوعان خود باز داریم»؛ اما به این نتیجه میرسد که در زندگی دنیای غرب نامی برای این وظیفه وجود ندارد و این فرهنگ به تدوین کلی مواردی که باید آن را به کار برد و شرایطی که میتوان این وظیفه را ترک کرد، نپرداخته است.
نویسنده که محققی اندیشمند است، اعتراف میکند که خود چیزی در این مورد نمیدانسته، تا اینکه در جریان پژوهشهای اسلامی خود، دریافته است که اسلام تعالیمی ویژه برای چنین وظیفهای دارد که نام آن «امربهمعروف و نهیازمنکر» است.
او با مراجعه به حدود دو هزار عنوان کتاب و نسخه خطی، که بیشتر آنها به زبانهای عربی، فارسی و ترکی است و صرف نزدیک به چهارده سال وقت به بررسی این وظیفه در دورانهای مختلف و مذاهب و فرقههای متفاوت و سرزمینهای گوناگون اسلامی میپردازد.
اهمیت امر به معروف و نهی از منکر در منابع اسلامی
خداوند متعال خطاب به مؤمنین میفرماید: «کُنتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِالله؛ شما بهترین امت برای مردم هستید که پدید آمده است، مادامی که امربهمعروف و نهیازمنکر میکنید و به خدا ایمان میآورید».
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «اذا امّتی تواکلت الأمر بالمعروف و النهی عن المنکر فلیأذنوا بوِقاعٍ منالله تعالی»؛ وقتی امت من امربهمعروف و نهیازمنکر را به یکدیگر واگذاشتند، پس آماده واقعهای از جانب خدا باشند.
نسبت امر به معروف و نهی از منکر با حریم خصوصی
میتوان گفت رفتارها و اعتقادات افراد سه صورت دارد: در مواردی، این باورها و رفتارها کاملاً شخصی است و به هیچوجه جنبه اجتماعی ندارد؛ مانند اینکه فرد در منزل شخصی، نوع خاصی غذا میخورد یا لباس میپوشد.
در این صورت راهی برای ورود به این ساحت وجود ندارد و هرگونه ورود، مصداق تجسس و در نتیجه تحقق نهی الهی (لا تجسسوا) خواهد بود؛ زیرا تنها راه فهمیدن این نوع مسائل، تجسس و تحسس است. صورت دیگر، رفتار یا باوری است که میتواند اثر اجتماعی داشته باشد، ولی فرد تلاش میکند رفتار یا باورش اثر اجتماعی نداشته باشد؛ از اینرو، مانع تسری آثار آن در جامعه میشود.
این مورد هم مصداق حریم خصوصی و متعلق به فرد است و ورود دیگران به آن و افشای آن، مصداق اشاعه فحشا خواهد بود. اگر شبهه یا پرسشی ایجاد شود که چرا این بخش، متعلق به حریم خصوصی شده است، پاسخ این خواهد بود که آیات قرآنی درباره عدم تجسس، عدم ورود به منزل و عدم تعدی به آبرو، عام است و تخصیص، دلیل میخواهد.
صورت سوم، مواردی را شامل میشود که عمل، کاملاً جنبه عمومی پیدا میکند. این صورت جای اجرای فریضة امربهمعروف و نهیازمنکر است؛ زیرا این حوزه، متعلق به حریم عمومی است. عمومیت یافتن عمل یا به دلیل آثار و نتایج آن است و یا به دلیل ذات عمل و ماهیت آن؛ چنانچه میتواند به اعتبار موقعیت و ویژگی خاص آن باشد.
در مفاهیمی چون خلاف شأن، موضوع اینگونه است. این سخن، بدان معنا نیست که فرد میتواند در غیر امور عمومی، هر رفتاری را انجام دهد و مرتکب هر گناهی شود؛ بلکه بدان معناست که هر فرد وظیفه دارد در هر حال، دستورهای الهی را رعایت کند؛ ولی آنگاه که از حدود الهی تجاوز کرد و در واقع حریم الهی را شکست و در نتیجه آن، حریم عمومی از بین رفت، وظیفه آن است که با ابزارهای دفاعی و منطقی تعبیه شده در دین، یعنی امربهمعروف و نهیازمنکر، با آن مقابله کرد. در این حالت، فرد نمیتواند ادعای حریم خصوصی داشته باشد.
نتیجهگیری
الف. «حریم اشخاص» یا «حریم خصوصی» و یا «حق خلوت»، از مباحث مهم و جدید حقوق بهشمار میآید؛ بهطوری که همواره بهمنزلة یکی از نمودهای دموکراسی و حقوق بشر در عصر حاضر مطرح بوده و هست.
ب. در برخی قوانین جمهوری اسلامی ایران، مانند قانون اساسی، قانون مدنی و قانون مجازات اسلامی، بهصورت پراکنده ابعاد مختلفی از حریم خصوصی به رسمیت شناخته شده است؛ مانند اصول ۲۲، ۲۳، ۲۵، ۳۹، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران؛
مواد ۵۸۰ و۵۸۲ قانون مجازات اسلامی در مورد ورود غیرقانونی مستخدمان و مأموران قضایی و غیرقضایی دولت به منزل اشخاص، و برای مفتوح، توقیف، معدوم، بازرسی، ضبط، باز کردن مراسلات، استراق سمع مخابرات و مکالمات تلفنی اشخاص مجازات تعیین کرده است.
افزون بر این، فصل سوم قانون آیین دادرسی کیفری با عنوان «تفتیش و بازرسی منازل، اماکن و کشف آلات و ادوات جرم»، مقرراتی را در مورد حریم خصوصی منازل و اماکن و اشخاص پیشبینی کرده است.
ج. افزون بر ضرورت تدوین و تصویب «قانون حمایت از حریم خصوصی»، اطلاعرسانی و تبیین مصادیق و محدوده حریم خصوصی، از ضرورتهای دیگر این پژوهش است؛ زیرا صرف تدوین قانون در این زمینه، بدون ارائه آگاهیهای لازم به قشرها جامعه، اجرای درست قانون را با مشکل مواجه میسازد. در مرحله اول، مراکز علمی دانشگاهی و حوزوی، باید به تبیین این مسئله مهم اقبال نشان دهند و آنگاه دیگر قشرها جامعه، بهویژه ضابطان و مجریان قانون، باید به ابعاد مختلف حریم خصوصی واقف باشند.
د. حفظ حریم خصوصی افراد از مهمترین نیازهای بشری است که دولتها موظفاند با تصویب قوانین و حقوق مناسب در این زمینه، پاسخگوی این نیاز اجتماعی باشند؛ زیرا شهروندان در صورتی احساس امنیت و آرامش میکنند که زندگی شخصی خویش را از هرگونه تعرض و تجاوزی مصون بدانند.
بنابراین، حفظ حریم خصوصی افراد بهمنظور حمایت از آزادیهای اجتماعی، سیاسی و آزادیهای بیان و عقیده صورت میگیرد تا شهروندان با احساس امنیت بتوانند در جامعه به راحتی زندگی کنند و از ابراز عقیده و بیان خویش نهراسند. در اینصورت، بیشک زمینه مشارکت و همکاری مردم با مسئولان بهتر فراهم میشود و از بروز هرگونه هرج و مرج و ناامنی در جامعه جلوگیری میشود.
ه. حکومت و دولت مجاز به مداخله و ایجاد محدودیت در جرایم خصوصی و خلوت شهروندان نیست؛ مگر اینکه این اقدام برای حفظ نظم اجتماعی ضرورت داشته باشد، و این ضرورت حقیقی و واقعی است، نه صوری و خیالی.
و. در تعارض بین رعایت «حریم خصوصی» با «منافع عمومی»، رعایت حریم خصوصی با استثناء مواجه است. محدودیتها و استثناهای این اصل به وسیله شارع و قانونگذار معین میشود.
ز. بین اصل رعایت حریم خصوصی افراد و امربهمعروف و نهیازمنکر تعارضی وجود ندارد.
ح. حکومت اسلامی و حاکمان آن در برابر تعلیم و تربیت، جوانان و نوجوانان و عامۀ مردم مسئولاند و از نظر شرعی و قانونی مجاز نیستند اسباب و علل کمرنگ شدن دین و اخلاق جامعه را فراهم آورند و باید در مسیر حفظ سلامت روح و روان جامعه و تعالی اخلاق و کرامتهای انسانی تلاش کنند.
مقاله «حریم خصوصی در اسلام و نسبت آن با امر به معروف و نهی از منکر» توسط حجت الاسلام محمد مهدی کریمی نیا نگارش یافته و در فصلنامه «پويشی در علوم انسانی» سال دوم، شماره سوم، پياپی هفتم، بهار و تابستان 1394چاپ شده است.
اصل مقاله را از اینجا مشاهده کنید./204/241/ح