به گزارش خبرنگار وسائل، کرسی علمی ـ ترویجی «توحید ربوبی و برونداده های آن در پاسخ به مسائل سیاسی» چهارشنبه 10 بهمن ماه 1397 در تالار فرهنگ پژوهشکده فرهنگ و اندیشه اسلامی به همّت گروه قرآنپژوهی پژوهشکده حکمت و دینپژوهی این پژوهشگاه برگزار شد.
در این نشست علمی حجتالاسلام دکتر محمد عابدی عضو هیات علمی گروه قرآنپژوهی پژوهشکده حکمت و دینپژوهی به عنوان ارائه دهنده و حججاسلام دکتر محمدعلی اسدی نسب و دکتر سیدکاظم سیدباقری به عنوان ناقد حضور داشتند. دبیری این جلسه به عهده حجتالاسلام دکتر سعید داودی بود.
گزارش بخش نخست این کرسی حاوی مطالب ارائه دهنده و نقدهای حجت الاسلام اسدی نسب بود؛ آنچه در ادامه میخوانید بخش دوم گزارش این جلسه است.
حجت الاسلام دکتر سیدباقری در بخش بعدی به ارائه نقدهای خود بر مقاله دکتر عابدی پرداخت و گفت: بنده در ابتداء به چند نکته روشی اشاره میکنم. ایشان در چکیده مقاله به این سؤال اصلی اشاره کردهاند که آیا اعتقاد به وحدانیت ربوبی موجب پاسخهای متفاوت است؟
مستحضرید که از لحاظ روش تحقیق ما سؤال تحقیق را با آیا شروع نمیکنیم و مرسوم و مقبول نیست. همچنین مباحثی را که ایشان در فرضیّه مطرح کردهاند، در واقع مفروض بحث ایشان است و فرضیه بحث شان چیز دیگری است.
نکته دیگر این است که ما باید ببینیم این مقاله در صدد حلّ چه مسئلهای است؛ آنچیزی که در برخی از موارد آمده است مثل عصیانی که شیطان در امر خدا کرده و یا عدم اطاعتی که بعضی از اوامر خدا داشتهاند، اینها ضرورتاً چسبیده به بحث استلزامات توحید ربوبی نیستند.
این مباحثی که به عنوان استلزامات در اینجا آمده است، استلزامات نزدیک به این بحث نیست بلکه ما باید استلزامات مطرح شده در مقاله را با چند واسطه به بحث اصلی این مقاله بچسبانیم.
ممکن است آقای عابدی به ما اینطور جواب بدهند که در محتوای قرآن اگر پذیرفته شود که خداوند ربّ است یک استلزاماتی دارد و لازم نیست که حتماً واژه رب در استلزامات مطرح شده باشد. خوب بر فرض که ما این را بپذیریم و معنای ربوبیّت را گسترش بدهیم و دنبال کلمه ربّ هم نباشیم باز میبینیم که استلزامات فاصله زیادی حتّی با این نگرش دارند.
مثلاً برخی از مواردی که ایشان آوردهاند مثل مورد هفتم که تشکیل حکومت و اجرای احکام الهی و تکلیف حکومت بر هموار کردن راه سعادت ملّت است، اینها نزدیک به استلزامات سیاسی و نزدیک به توحید ربوبی نیست.
بحث دیگری که اینجا مطرح است این است که دکتر عابدی در بحث توحید ربوبی نوشتهاند واگذاری همه ارادهها به خداوند در اندیشه قرآنی، به این معنا که تشریع در همه عرصهها منحصر به خداوند است.
احتمال دارد که یک کسی توحید ربوبی را بپذیرد، بعد بگوید که خداوند خودش گفته که به تو عقل دادم و تو بر اساس عقلت برو و تنظیم روابط سیاسی کن. خوب این مسئله واقعاً وجود دارد و لذا تشریع سیاسی در همه عرصهها منحصر به خداوند نیست.
نکته دیگری که بنده میخواهم به آن تأکید کنم این است که آقای عابدی در جایی از مقاله عنوان زدهاند به عدم تفویض اذن تصرفات تشریعی به عموم مردم، که به نظر بنده این از استلزامات دور این بحث است و بر فرض که بپذیریم ایشان با دو سه واسطه به این بحث رسیده که اگر اطاعت رسول و اولی الامر واجب شد، پس اطاعت منصوب اولی الامر نیز واجب است و ولی فقیه هم میشود منصوب امام زمان، پس او هم اطاعتش به طور قطع و یقین واجب است.
احتمال دارد که یک کسی اشکال کند که اگر پیامبر(ص) بر منطقهای والی میفرستد اطاعتش بر مردم واجب است. حالا پیامبر(ص) خالد را فرستاده است و گفته است که تو برو و دعوت به اسلام کن و هر آینه ممکن است که خلاف کند.
اینکه بگوییم حالا که شخصی منصوب پیامبر است پس در همه امور، مردم باید همه دستورات او را بدون چون و چرا اطاعت کنند، درست نیست و سؤال دیگر این است که آیا این اطاعت بدون چون و چرا از توحید ربوبی به دست میآید یا نه؟
نکته دیگر این است که آقای عابدی در این نوشته، نوآوری را باید مدّنظر قرار میدادند در حالیکه در این مقاله بیان جدید، تحلیل جدید، استلزام جدید و ... وجود ندارد.
حجت الاسلام عابدی بر اساس گزارش وسائل، ضمن تشکر از ناقدین جلسه به پاسخگویی از نقدها و دفاع از مقاله خود پرداخت و اظهار داشت: نکته اول این است که در عنوان مقاله واژه از منظر قرآن نیز وجود داشته که افتاده است.
اما نسبت به اینکه فرمودند آیاتی را بیاور که استلزامات از اینها کشف بشود لازم میدانم که بگویم ما یک قاعده کلّی داریم و آن اینکه اصلاً در الزامات لازم نیست به سراغ قرآن برویم؛ ما در اصل مبنا سراغ قرآن میرویم.
ما میگوییم مبنای توحید ربوبی بر اساس آیات است ولی اینکه چه استلزاماتی دارد جایی باید سراغ آیات برویم که یک مسئله سیاسی در زمان نزول بوده است و قرآن متوجّه آن مسئله شده و ربوبیّت را در آنجا بروز داده است ولی اگر یک مسئله به نام انتخابات، جهانیسازی، اعتراضهای مدنی و حقوق زن نبوده، لازم نیست که سراغ آیات برویم.
اصلاً وظیفه مفسّر این است که مسائل جدید سیاسی مثل رفاه، عدالت اجتماعی و امنیت را بر مبانی بر گرفته شده از آیات منطبق کند.
برخی از دانشمندان علوم سیاسی بر سر این مطلب بحث میکنند که آیا دولت نسبت به مردم رسالتمند است یا نه؟ ما رسالتمندی دولت نسبت به هدایت و کمال مردم را یکی از استلزامات توحید ربوبی میدانیم و این مسئله را به اثبات رسانیدهایم.
نکته سوم این است که هر دو ناقد محترم به این مسئله اشاره داشتند که برخی از استلزامات با یکدیگر تداخل دارند. در اینجا خلط بین تداخل و ترتّب صورت گرفته است و نکته مهم ترتّب هریک از استلزامات نسبت به دیگری است.
به نظر بنده اینها هیچگونه تداخل ندارند بلکه هفت مسئله است که چهار مسئله از یک برونداد بیرون میآید و دو تا هم از برونداد دیگر به وجود میآید.
اولین برونداد ما این است که ربوبیت سیاسی از آن خداست و همه نهادهای قانونگذاری تحت سیاست توحید ربوبی باید قانونگذاری کنند و قانون باید مطابق قرآن باشد یا مخالف قرآن نباشد. این یک برونداد بسیار مهم از ربوبیّت است.
همین برونداد اول به ما چهار زیرشاخه میدهد اولین برونداد مترتّب بر آن این است که بشر دیگر حقّ ربوبیّت سیاسی ندارد و نوآوری مقاله این است که این ترتّب در آن لحاظ شده است.
نکته دیگر این است که ما قرار نیست هر گزارهای که در این مقاله مطرح شده است را با قرآن اثبات کنیم ما فقط مبانی را از قرآن اثبات میکنیم.
مثلا در رابطه با حکومت همه میدانند که وجود حکومت ضروری است امّا ما به قرآن مراجعه میکنیم و میبینیم که شأن حکومت مخصوص خداوند است و وقتی این شأن را کنار آن ضرورت قرار میدهیم میگوییم تشریعات سیاسی باید بر اساس اراده الهی شکل بگیرد.
ما در این مقاله هیچگاه ادعا نکردیم که ضرورت حکومت از بروندادهای ما است بلکه گفتیم برونداد مقاله ما این است که ضروری است که حکمت مبتنی بر تشریع سیاسی الهی شکل بگیرد.
یا یکی دیگر از مباحث مطرح شده در این مقاله بحث التزام سیاسی است و در ذیل عنوان برونداد التزام سیاسی ما لزوم تبعیّت از نظام ارزشی الهی در حوزه سیاست را نتیجه گرفتهایم.
مسئله دیگری که ما در این مقاله به عنوان برونداد از آن نام بردهایم نتیجه دو مقدمه است. مقدمه اول این است که قرآن به سمت کمال هدایت میکند، اگر این مقدمه را کنار مقدمه خودمان بگذاریم که خداوند باید ربوبیت کند، نتیجه این میشود که دولت در هدایت شهروندان رسالت دارد.
ما این چند مقدمه را کنار هم گذاشتهایم که مبانی آن از قرآن اخذ شده است و لزومی ندارد که من همه مقدّمات را از قرآن بگیرم چون نسبت به همه مسائل به خصوص مسائل روزآمد که آیهای از قرآن وجود ندارد.
دومین بروندادی که ما از آن در استخراج دو برونداد دیگر استفاده کردهایم این است که بشر تشریع استقلالی ندارد و از آن استفاده کردهایم که آنچه خداوند به عنوان تشریع به انسان واگذار کرده است، نامش تدبیر است و او باید بر اساس تشریعات الهی جامعه را تدبیر کند و به پیامبر(ص) هم به موارد خاصّی این تدبیر داده شده است و بر اساس نظر آقای مصباح ولی فقیه هم شامل این قضیه میشود.
اشکال دیگری که گفتند عبارات دقیق نیست، بله این را قبول دارم و نکات روشی هم که دکتر سیدباقری فرمودند حتماً اعمال میشود و اینکه گفتند استلزامات باواسطه هستند بنده این را هم قبول دارم و امکان ندارد که همه استلزامات را مستقیم ما از قرآن استخراج کنیم.
اما اشکال دیگری که دکتر سیدباقری کردند و بازگشت به این داشت که وظیفه مردم در رابطه با حاکمی که منصوب من الله است ولی مخالف تشریع الهی عمل میکند، مسئلهای است که از موضوع و مسائل مقاله بنده خارج است و حتماً یک مقاله خاصّی میخواهد.
و اینکه گفتند مقاله بنده نوآوری ندارد بنده میگویم شما همینکه بتوانید ربوبیّت الهی را بکشید به حوزه سیاسی و در حوزه سیاسی در چهار پنج مسئله اصلی سیاسی توحید ربوبی را جریان بدهید، یک کار نویی است که تا به حال انجام نشده است./504/422/ح
تهیه و تنظیم: محرم آتش افروز