به گزارش خبرنگار وسائل، بیست و پنجمین پیشنشست علمی در راستای همایش ملّی نقش انقلاب اسلامی در تأسیس و توسعه علوم انسانی با موضوع «توسعه اقتصادی در نظام جمهوری اسلامی ایران»، دوشنبه یکم بهمنماه 1397 به همّت گروه کلام پژوهشکده حکمت و دینپژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در تالار فرهنگ این پژوهشگاه برگزار شد.
در این نشست علمی حجت الاسلام دکتر ناصر جهانیان، به ارائه مقاله خود با عنوان ارائه توسعه اقتصادی در نظام جمهوری اسلامی ایران پرداخت.
وی در قسمت پایانی بخش نخست این نشست در مورد وضعیت رشد اقتصادی کشور گفت: رشد اقتصادی همراه با تغییر ساختاری در اقتصاد ایران اتفاق افتاد و ساختار اقتصاد نسبت به قبل از انقلاب و نسبت به خیلی از کشورهای دیگر بهتر شده است.
حجت الاسلام ناصریان افزود: در ایران همانطور که میتوانیم هواپیمای هفتاد نفره بسازیم و همانطور که انرژی اتمی داریم و همانطور که در دانشگاه در حال توسعه اقتصاد دانشبنیان هستیم، الآن به جایی رسیدیم که میتوانیم این علوم را بازاری کنیم.
ادامه مطالب ارائه شده در این نشست به شرح ذیل است:
بحث دیگر ما در رابطه با مؤلفه رشد اشتغال است. ما اگر بزرگترین کارخانه دنیا را داشته باشیم ولی نیاز به کارگر نداشته باشد، این رشد سرمایهبر و غیراشتغالزا است پس بایستی ما به سمت رشدی برویم که بیکاری را هم کاهش دهد.
قانون «اکان» میگوید هر واحد افزایش رشد تولید و رشد اقتصادی دو واحد رشد بیکاری را کاهش میدهد و طبق تعریفی که سازمان بین الملی دارد، سطح رشد اشتغال نسبت به سطح تولید بسیار کمتر است، پس معلوم است که رشد مورد نظر سازمان بین المللی کار، رشد اشتغالزا نیست.
سؤال در این بخش این است که رشد اقتصادی در کشور آیا رشد اشتغالزاده بوده است یا نه؟ ما در پاسخ به این سؤال میانگین رشد اشتغال را حساب کردهایم و با رشد توسعه اقتصادی مقایسه کردهایم. خوب گفتیم که رشد تولید و اقتصاد 8.4 درصد بوده ولی رشد اشتغال 1.3 درصد است.
رشد اشتغال در سالهای اول برنامه اول توسعه رشد خوبی داشتیم و در سالهای برنامه دوم و سوم، نسبتاً خوب بوده ولی به آن ایدهآل دست نیافتیم.
در آماری که نسبت به اصطلاح جدید «خالص اشتغال» مطرح شده آوردهاند: خالص اشتغال در سال 68 چهارصد و هشت هزار نفر، در سال 69، یک میلیون و شصت هزار نفر، در سال 70 یک میلیون و دویست و نود هزار نفر، در سال 71 پانصد و نود هزار نفر؛ در سال 72 سیصد و نود و هشت، در سال 74 هفتصد و هفتاد و هفت هزار نفر، در سال 75 سیصد و سی هشت هزار نفر و این روند کاهش اشتغال ادامه داشت تا سال 81 که در این سال به یک میلیون و هفتاد و شش هزار نفر رسید ولی بعد این کاهش ادامه پیدا میکند تا سال 87 که منفی پانصد و نود و دو هزار نفر میرسد و این روند منفی تا سال 97 هم ادامه پیدا میکند.
ما در دوران آقای احمدینژاد رشد اشتغالزا نداشتیم و این باعث شد که میانگین رشد به 1.3 درصد رسید که این آمار هم نسبت به اشتغالزایی رژیم گذشته باز بهتر بوده است.
در مجموع در روند توسعه، میزان هدفگذاری، 394 هزار نفر بود ولی عملکرد 374 هزار شد، در برنامه دوم توسعه هدفگذاری، 440 هزار نفر بود ولی عملکرد 414 هزار شد، در برنامه سوم توسعه هدفگذاری، 765 هزار نفر بود ولی عملکرد 580 هزار شد، در برنامه چهارم توسعه هدفگذاری، 366 هزار نفر بود ولی عملکرد 330 هزار شد.
در این میان مشکل ما این است که بین سالهای 75 تا 84 رشد بیش از پنج میلیون نفری و هجوم به بازار کار داشتیم ولی عملاً در این مدّت فقط 700 هزار شغل ایجاد شد که مشکلاتی را برای کشور ایجاد کرد.
اشتغالزایی خیلی جدّی است و با استفاده از بنگاههای کوچک و متوسّط باید به آن توجه ویژه شود و روی این مسئله هم کار بیشتری شود. ما در برنامهای که تدوین کرده بودیم نسبت به رشد عدالتمحور و در رابطه با رشد موافق فقراء یک پکیج کامل آماده کرده بودیم که متأسفانه کسی به آن توجه نکرد.
شاخص نابرابری هم همان ضریب جینی است که نسبت دهک اول با دهک آخر را مشخص میکند. ضریب جینی در قبل از انقلاب به 0.5 رسیده بود ولی بعد از انقلاب 0.375 رسید. پس ضریب جینی کاهش پیدا کرد ولی در سال 97 به دلیل مشکلاتی که در دولت وجود دارد، دوباره به 0.4 رسیده است.
نسبت دهک اول به دهه آخر قبل از انقلاب به سی برابر رسیده بود ولی پس از انقلاب از در سال 68 به 17.6 دهم رسید و در سال 90 به 2.12 رسیده بود. هرچند این آمار هم در شأن نظام جمهوری اسلام نیست ولی نابرابری یک چسبندگی دارد که با نهادهای قدرت ارتباط مستقیم دارد و آنها نمیگذارند که این فاصله کاهش پیدا کند.
طبق آمارهای بین المللی شاخص فقر نیز پس از انقلاب سیستم فقر مطلق به شدّت پایین آمده است. طبق آمار ایران در 1990 شمار افراد فوق العاده فقیر 6.1 درصد بوده و در 1994 نیم درصد و در 1998 به 0.3 درصد کاهش یافت و در 2004 به 0.61 رسید که این آمار نسبت به قبل از انقلاب بسیار عالی است.
اما توسعه انسانی که یک نوع شاخص عدالت و شاخص رفع فقر و رفع محرومیت در جامعه است. این شاخص در سال 1990 اول برنامه آقای رفسنجانی 0.572 بوده است که یک آمار متوسّط است. قبل از انقلاب این شاخص 0.3 بوده و در سال 57 هم به نیم درصد رسیده بود.
بعد از جنگ ما پیشرفت داشتیم و به توسعه انسانی متوسّط رسیدیم. در سال 2000 به 0.666 رسید و در سال 2010 به 0.745 رسیدیم و در 2015 به 0.774 رسیدیم.
در شاخص توسعه انسانی از 0.8 تا 1 توسعه انسانی بالا است که مربوط به کشورهای توسعه یافته است و از 0.7 تا 0.8 شاخص توسعه انسانی بالا است و از 0.57 تا 0.7 شاخص متوسّط است و از 0.57 به پایین که دیگر شاخص توسعه انسانی پایین است. امروز ایران در توسعه انسانی بالایی قرار دارد.
در رابطه با آمار فوق جالب این است که در دهه بین سالهای 1990 تا 2000 میانگین رشد سالانه HDI 57.1 بود که بعد از چین قرار گرفتیم و رتبه دوم را کسب کردیم و ترکیه با 26.1 سوم شد.
بعد از سال 2000 رشد توسعه انسانی ما کم شد و به 12.1 رسید و از سال 2010 تا 2012 به 0.78 کاهش یافت.
در مجموع 25 سال 1990 تا 2015 رشد ما به 22.1 رسید که در دنیا نسبت به میانگین رشد سالانه، در این 25 سال دوم جهان هستیم و اگر تحریمهای ظالمانه و جنگ را نداشتیم رشد بسیار بهتری داشتیم.
آنچه که در سالهای 2013 به بعد رشد توسعه انسانی ما را کاهش داد این بود که سالهای انتظار و امید به تحصیل و درآمد سرانه و قدرت خرید کاهش یافت، ولی امید به زندگی و میانگین سالهای تحصیل ما افزایش داشت و این باعث شد که رشد داشته باشیم.
بر خلاف ساختار نظام پهلوی که به سمت نابودی کشاورزی پیش میرفت، در جمهوری اسلامی ساختار نظام اقتصادی عوض شد و رشد پیدا کرد و مهمتر از آن اینکه پایداری رشد هم به وجود آمد.
ما الآن میتوانیم به راحتی بگوییم که آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند به این دلیل که ما ساختار را پس از انقلاب تغییر دادیم به طوریکه اگر در برخی از صنایع یا خدمات، مثل کشاورزی و ... یک مقدار تغییر دیگر صورت دهیم 100 در صد خودکفا خواهیم شد.
امروز اگر آمریکا شب یک تشر به ژاپن بزند، صبح که از خواب بیدار میشوند نظامشان دگرگون شده است ولی ساختاری که نظام اسلامی برای ایران تدوین کرد در مقابل تحریمها بسیار خوب واکنش نشان میدهد.
نکته دیگر این است که ما وقتی از شاخص توسعه انسانی صحبت میکنیم، یک رشد کُند و مداوم مدّ نظرمان هست به این معنا که متغیّرهایی که اجزاء سازه توسعه اقتصادی را تشکیل میدهند به سمت اهداف پیشرفت و توسعه اقتصادی به آرامی در حرکت هستند.
نکته دیگر هم این است که توسعه اقتصادی افزایش رشد و رفاه را مدّ نظر قرار میدهد که بسترش امنیت است و لذا نباید بین هدف، ابزار و بستر خلط شود؛ اگر بنده در ارائه خودم تمرکز بر اصل توسعه اقتصادی داشتم و حرفی از اهداف و بستر نزدم به این دلیل بود که آنها مباحثی مجزّا و علی حده هستند و جای خود بحث خواهند شد.
نکته دیگر تأثیر دانشی جمهوری اسلامی بر نظام اقتصادی است و باید بدانیم که خود توسعه اقتصادی یک دانش است و بر خلاف بسیاری از تفکّرات که معتقدند نظام اقتصادی اسلامی بویی از اسلام نبرده است، در جمهوری اسلامی در این زمینه نیز رشد خوبی داشته است و هم در زمینه ساختار و هم در زمینه شاخصها پیشرفتهای قابل توجهی حاصل شده که در کلام رهبری نیز این روند رو به رشد مورد تصریح قرار گرفته است.
امروز شاهد آن هستیم که برخی میخواهند به جامعه اینطور القاء کنند که ما از حیث اقتصادی پس از انقلاب پیشرفتی نداشتهایم که با بررسی شخصیّت آنها میبینیم که این افراد صلاحیّت اظهار نظر در چنین مواردی را ندارند چون علم کافی به پیرامون سخنانی که میزنند ندارند.
اکثر مقالات که قائل به عدم رشد توسعه اقتصادی پس از انقلاب هستند، چندین تعریف از توسعه اقتصادی مطرح میکنند و بر روی تعریفی کار میکنند که کارآمدی کمتری را برای نظام اقتصادی جمهوری اسلامی تصویر کند. اینها نمیتوانند تحلیل صحیحی ارائه دهند./200/422/ح
تهیه و تنظیم: محرم آتش افروز