به گزارش خبرنگار وسائل، چهارمین کرسی آزاداندیشی میزگرد علمی «سبک زندگی در گفتمان انقلاب اسلامی»، پنج شنبه 20 دی به همت پژوهشکده سبک زندگی اسلامی و کمیته کرسیهای آزاداندیشی حوزه علمیه استان قم در سالن اجتماعات پژوهشکده سبک زندگی اسلامی برگزار شد.
در این نشست حجت الاسلام حسین رضاپور عضو هیأت علمی دانشگاه سمنان و سیدحسین شرف الدین عضو هیأت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، امیر سیاهپوش عضو هیأت علمی مرکز پژوهشهای فرهنگی و اجتماعی صدرا و علی اخترشهر، معاون پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به عنوان ارائه دهندگان بحث و سیدامیر سخاوتیان به عنوان داور حضور داشتند.
گزارش بخش نخست این نشست پیشتر منتشر شد؛ بخش پایانی آن را در ادامه میخوانید:
سبک زندگی، مسألهای وارداتی است
آقای سیاهپوش به ارائه مباحث خود در حوزه سبک زندگی پرداخت و گفت: سبک زندگی مانند بسیاری از مسائل، وارداتی است، از این رو ادبیاتی که از آن بهره میگیریم، ادبیات اساتید غربی است و هرکدام رویکرد و تولیدات تحقیقات خود را دارند.
روانشناسان، به خصوص نحله خاصی از آنها معتقدند که سبک زندگی ناشی از احساس حقارت است، به این معنا که وقتی احساس کمبود در بخشی از زندگی داشته باشید، سبکی را در زندگی خود جلو میبرید تا آن حقارت را بپوشانید، بنابراین تنوع در سبکها ناشی از تنوع در منشأ حقارت است.
به همین جهت کسی که منعطفتر است، از شخصیت کاملتری برخوردار است، از این رو کسی که سبک زندگی خاصی را جلو نمی برد به معنای این است که عقده حقارت ندارد.
به عنوان مثال ناخنهای بلند ناشی از نگاه خاصی در غرب است، طبقات اشرافی ناخنهای خود را بلند میکردند تا میزان ثروت خود و عدم نیاز به کارکردن بانوان آن طبقات را نشان دهند، زیرا خانمی که به خاطر شرایط خانوادگی و بحران معیشتی نیازمند کار کردن و کسب درآمد است، نمیتواند ناخن خود را بلند کند.
حتی کفش پاشنه بلند نیز این گونه بوده و فقط طبقاتی از این نوع کفشها استفاده میکنند که نیازی به دویدن و تکاپو نداشته باشند و نوعی از کفش را میپوشند که متانت و وقار خود را به رخ دیگران بکشد.
بعضی از اندیشمندانی که رویکرد جامعه شناسی اقتصادی دارند، به نگاه دیگری معتقد هستند، به این صورت که سبک زندگی تابع معیشت فرد است.
سبک زندگی ناشی از نوع مبنای معرفت شناختی
عدهای دیگر هم گفتهاند که سبک زندگی ناشی از نوع مبنای معرفت شناختی است که شما اتخاذ میکنید، به این صورت که اگر شما در تبیین خود از معرفت به این نگاه برسید که هرکس میتواند تفسیر خاصی از زندگی و حیات داشته باشد، منجر به این میشود که قرائتهای مختلف از هر چیز اعم از زندگی، حجاب و خانواده را بپذیرید.
امروزه این امر بیش از سایر ساختارها و نگرشها در جامعه حاکمیت پیدا کرده است، به خصوص از زمانی که حلقه کیان و تیم آنها تفکر خود را سرایت دادند و قدم به قدم جلو آمدند. خیلی از سیاسیونی که مدعی جامعه مدنی بودند، همه پیرو این منطق پلورالیستی شدند و شاید یکی از عوامل اصلی گسترش سبک زندگی غربی همین منطق بود.
سبک زندگی؛ نرم افزار تمدن نوین اسلامی
از نظر رهبر انقلاب، سبک زندگی بخش نرم افزاری تمدن نوین اسلامی است، اگر تمدن را دارای دو بخش سختافزاری و نرمافزاری بدانیم، بخش نرم افزاری تمدن نوین اسلامی سبک زندگی است که شامل فرهنگ رانندگی، آپارتمان نشینی، ازدواج، طراحی لباس و مانند آن میشود. این که شما در فرهنگ رانندگی بی نظم و تهاجمی هستید، متأثر از سبک زندگی شما بوده و نوع خلقیات شما را نمایش میدهد.
یکی از وجوه دیگر، تنبلی اجتماعی است که هم سبک زندگی تولید میکند و هم تابع آن است. این که در شهری خاص از کشور، ساعت 10 صبح از خواب بلند شده و دوباره ساعت 1 تا 5 عصر مغازهها تعطیل شود و بعد از آن تا 11 شب باز باشد، هیچ نسبتی با سبک زندگی غربی یا اسلامی ندارد، چراکه در اسلام مسأله سحرخیزی و نخوابیدن بعد از نماز صبح بسیار تأکید شده است.
سبک معماری تابع نگرش است
در فرهنگ معماری و آپارتمان نشینی نیز محققان متعدد اثبات کردهاند که سبک معماری تابع نگرش است و بعد از ساخت بنا به نگرش فرد اعم از بهداشت، سلامت، کیفیت و اخلاق خانوادگی فرد و همسایگی او شکل و قالب میدهد.
شرایط امروز ما در سبک معماری، شلخته و بدون قاعده و هنجار است که حتی غربی هم نیست، در تهران هیچ چیز قاعده ندارد، این بی قاعدگی به معنای بی منطقی در سبک زندگی و تفکر است.
در حال حاضر قم نیز تهرانیزه شده و یکی از بی هویت ترین شهرهای ایران است که به سرعت به سمت این منطق در حرکت است. آپارتمانهای آن به سبک پست مدرنی ساخته شده است، یعنی متوجه نمیشوید که از کجا وارد شده و از کجا خارج میشوید.
راجع به طلاق و ازدواج هم به همین صورت، سبک زندگی مؤثر بر آنها است، این که آمار طلاق به سرعت افزایش پیدا کرده است، البته اخیرا گزارشها تثبیت آن را روایت میکنند. در شمال تهران از هر 100 ازدواج، 60 عدد به طلاق منجر میشود و در هنرمندان هم همین بوده و روایت گر سبک زندگی آنها است که رفتن به سمت سگ، گربه و لاک پشت است، طبیعتا خروجی این خلقیات و منطق طلاق و تحقیر ازدواج و خانواده خواهد بود.
این که یک جوان خوش ظاهر در برنامه صداوسیما علت عدم ازدواج خود را، وقت و حال نداشتن یا کار داشتن عنوان میکند، بیانگر سبک زندگی او است، به طوری که گویی افراد متأهل بیکار و علاف هستند و فقط آنها کار دارند.
سبک، صورت و ظاهر و زندگی، معنا و باطن است
در ادامه نشست بر اساس گزارش وسائل، اخترشهر دیدگاههای خود را تبیین کرد و اظهار داشت: سبک صورت و ظاهر است، اما زندگی معنا و باطن، اما جالب است که این دو واژه باهم استعمال میشوند، همانند جمهوری اسلامی که جمهوری شکل و اسلامی معنا است.
حال چگونه سبک زندگی را تعریف کنیم؟ آیا سبک زندگی مانند فرهنگ تمدن است که فرهنگ نرم افزار و تمدن سخت افزار آن باشد، همان طور که تلفن همراه تمدن است و یک نرم افزار به همراه دارد، اگر سبک زندگی را مانند فرهنگ تمدن بدانیم، دارای یک بعد مادی و یک بعد معنوی خواهد بود.
در اسلام، خط کشی به نام خط کش ذهن داریم که دانشگاهها و مخصوصا دروس معارف بر اساس آن طراحی شدهاند، زاویهای به نام اندیشه و در کنار آن قانون، رفتار و ساختار وجود دارد، فردی که به لحاظ معرفتی مسلمان است در زاویه اندیشه قرار میگیرد که این مسلمان بر اساس قوانین اسلامی همچون واجب، حرام باید رفتار کند.
بر اساس رفتار آن فرد مسلمان، مسجد میسازیم که میشود ساختار، در اینجا ساختار تمدن ما است، زیرا نماد و سخت افزار بوده و کاملا قابل مشاهده است، بنابراین مسلمان فکر کرده، قانون را رعایت میکند و در جامعه انجام می دهد و ساختار را میسازد.
تفکری به نام امنیت ضرورت نوشتن قانون راهنمایی و رانندگی را به ما میفهماند که قانون است، در رفتار نیز، شهروندان باید پشت چراغ قرمز متوقف شوند، بنابراین خود تابلوی چراغ قرمز تمدن و ساختار میشود. حال سؤال این است که سبک زندگی، کجای این خط کش وجود دارد؟
دختری که بدحجاب است به لحاظ معرفتی دینی مشکل دارد یعنی خدا را قبول ندارد یا به لحاظ رفتاری مشکل دارد؟ معلوم است که مشکل او در رفتار است، به همین خاطر بحثهای سبک زندگی در رفتار قرار میگیرد، اگر سبک زندگی ما خوب باشد، تمدن ساخته میشود، مانند ساخت مسجد و چراغ راهنمایی و رانندگی، البته در گفتمان هم مشکل داریم.
فرهنگ بسیج یعنی چه، غرب راحت واژه میسازد و مقالات فراوان راجع به آن مینویسد، اما متأسفانه ما در فرهنگ بسیج ماندهایم.
معنای درست گفتمان انقلاب اسلامی
آیا گفتمان انقلاب اسلامی همان گفتمان دیسکورس و بحثهای هرمنوتیک است که گادامر میگوید، یا بر اساس اندیشههای امام خمینی(ره)، رهبر معظم انقلاب، شهید مطهری و شهید بهشتی است.
در سبک زندگی سیاسی، باید به این مسأله برسیم که عمل سیاسی بر مبنای نوعی از تعالیم اسلامی باشد که منجر به رسیدن جامعه به استقلال، عدالت و پیشرفت شود، یعنی اگر جامعه به دنبال استقلال، برقراری عدالت و پیشرفت است، باید عمل سیاسی شکل بگیرد، بنابراین سبک زندگی درحوزه سیاسی عمل سیاسی است که هر شهروند را به استقلال، عدالت و پیشرفت برساند.
در عرصه فرهنگی نیز سبک زندگی فرهنگی عملی است که انسان را به حیات طیبه برساند که رهبر معظم انقلاب بر آن تأکید دارند، چراکه هدف متعالی فرهنگ جامعه رسیدن به حیات طیبه است، در اقتصاد نیز به همین صورت.
اگر شهروندان را در عرصه فردی مسئولیت پذیر، قانون پذیر و جامعه پذیر کنیم، به معنای این است که در عرصه فردی سبک زندگی موفق بودهایم. در عرصه اجتماعی نیز باید تشکلات سیاسی، احزاب، گروهها، مشارکتها و جریانات سیاسی را بر اساس تعالیم اسلامی شکل دهیم.
دو جریان پیشرفت و مقاومت
از زمان مشروطه تاکنون دو جریان وجود دارد که یک جریان پیشرفت را نزد غرب میداند و چون غرب پیش ما نمیآید، لزوما ما باید به آن امتیاز دهیم، جریان دیگر هم مقاومت است که در آن غرب کنار گذاشته شود و خود باید به پیشرفت برسیم، بنابراین سبک زندگی در عرصه بین الملل، اصول روابط بر اساس اولویت سازمانهای بینالمللی و شناخت قدرتهای سلطهگر است.
به گزارش خبرنگار وسائل، در پایان هرکدام از اساتید حاضر در این کرسی سبک زندگی اسلامی به جمع بندی پایانی مباحث خود پرداختند.
محوریت فردگرایی در سبک زندگی
ابتدا آقای شرف الدین به ارائه مطالب خود پرداخت و اظهار داشت: در حوزه سبک زندگی یک دنیا بحث داریم، بهتر بود تعریف سبک زندگی در گفتمان انقلاب اسلامی را موضوع قرار میدادید تا راجع به تعریف، محورها، تاریخچه، دیدگاهها، مشربهای فکری و مسائل سبک زندگی بحث شود.
الان کدام یک از این امور قرار است در جلسه 10 دقیقهای بحث شود؟ البته مؤسسه آقای فعالی مدت ها است که این مسأله را بررسی میکند و ما در ابتدای کار نیستیم، تلقی بنده این بود که موضوع خصوصیت دارد، وگرنه از هر دری در حوزه سبک زندگی میتوان صحبت کرد.
به نظر از این جلسات نتیجهای حاصل نشود، چراکه حوزه علوم انسانی و اجتماعی بسیار پردامنه و گسترده است و همه چیز میتوان در آن مطرح کرد، به طوری که در صورت نداشتن خط راهنمایی در آن با انبوهی از اطلاعات متنوع مواجه خواهیم شد و در نهایت هم معلوم نیست که بتوانیم راه برون رفتی پیدا کنیم.
به هر جهت، ساحت سبک زندگی به دنیای روزمره مربوط است، در سبک زندگی فردیت محوریت دارد و سلایق مهم است، انسانها افق بازتری داشته و فرد گرایی در آنها محوریت بیشتری دارد، اما نه فردگرایی خودخواهانه، بلکه فردگرایی که در چارچوب مأذونات اجتماعی دست به گزینش بزند و هیچ جامعهای اجازه نمیدهد که افراد هر سازی در جامعه بزنند.
در انقلاب اسلامی هم قاعدتا به اعتبار این که تحول بنیادین را رقم زدیم، این تحول بنیادین بایستی خود را در عرصه زیست انسانها در جهان روزمره نشان دهد و اگر انقلاب اسلامی سبک زندگی انسان ها را نتواند تغییر دهد، عملا گویا هیچ کاری نکرده است، چراکه فقط تغییر ساختارهای کلان مهم نیست، بلکه تغییرات باید در سطوح پایین و جهان زیست انسانها جریان پیدا کند.
جهان زیست انسانها همان است که با آن زندگی و در آن تنفس کرده، میخورند، میخوابند، تفکر و اندیشه میکنند؛ این همان دنیایی است که باید در بخشهای آن بروید.
حیات طیبه دینی، مطالبه واقعی انقلابیون و خانوادههای شهدا
نکته دیگر، مطالبه آشکار و پنهان تودههای عاشق و مؤمن است، خواست اصلی کسانی که برای این انقلاب شهید داده و خون دادهاند، استقرار حیات طیبه دینی بوده است، مردم متوجه بودند که جریان عرفی شدن و سکولاریزم جهان را درمینوردد و ما هم از این قضیه نگران بودیم و اساسا انقلاب اسلامی پاتکی به روند رو به رشد و شتابان سکولاریزاسیون بود.
قاعدتا اگر بخواهد اقدامی را صورت بدهد، باید در همان عرصههایی که سکولاریسم عمیقا در آن چنگ انداخته است، ورود کند و یکی از عرصههایی که جولانگاه سکولاریزاسیون بوده، بحث سبک زندگی است و انقلاب اسلامی هم باید در همین عرصه وارد شود.
مقایسهای میان سبک زندگی مبتنی بر انقلاب اسلامی و تفکر مدرنیته
همچنین حجت الاسلام رضاپور بر اساس گزارش وسائل، نیز به جمع بندی پایانی مطالب خود پرداخت و اظهار داشت: در این بخش صرفا مقایسه بین سبک زندگی مبتنی بر انقلاب اسلامی و سبک زندگی مبتنی بر تفکر مدرنیته میکنم که مورد پذیرش متفکران غربی هم است.
مهمترین بخشی که سبک زندگی میسازد، بحثهای معرفتشناسی و اندیشهای است که سبب تمییز سبک زندگی اسلامی از غربی یا گفتمان انقلاب اسلامی از مدرنیته میشود.
دیگری بحث جهانبینی است، جهانبینی مطرح در گفتمان انقلاب اسلامی یک جهانبینی کاملا الهی است و اصالت در آن معنویت است که بر اساس هدف خلقت انسان طرح ریزی شده و حال آن که در بحث سبک زندگی مدرنیته، جهان بینی کاملا مادی است.
جالب این جا است که دنیاگرایی یکی از شاخصههای اصلی تفکرات مدرنیته است، از این رو گرایش بسیاری افراد به سمت دنیا، ناشی از همان بحث دنیاگرایی است که در تفکرات خود دارند.
مورد بعد در گفتمان انقلاب اسلامی بحث خدا محوری است، یعنی انسان وسیلهای بیش نیست، زمانی که حضرت امام(ره) میفرمایند خداوند خرمشهر را آزاد کرد، تعارف نکردهاند و واقعا اعتقاد به این وجود دارد که تمام اعمال خوب ناشی از الطاف الهی است نه اینکه خود ما واقعا و به صورت مستقل کاری را انجام دهیم.
در حالی که در تفکرات غربی و مدرنیته، بحث انسان محوری و انسان گرایی بوده و انسان اصیل محسوب میشود و اساسا اعتقادی به قضا و قدر وجود ندارد به اینکه انسان بدون توجه به خداوند نمیتواند کاری انجام دهد، یا فقر و پیشرفته بودن یک کشور ربطی به خداوند ندارد و تمام پیشرفتهای انسان ناشی از خود فرد است و کاملا به بحث الحاد نزدیک شدهاند.
ضرورت توجه به جامعه در سبک زندگی مبتنی بر گفتمان انقلاب
در بحث سبک زندگی در گفتمان انقلاب اسلامی مبتنی بر جمعگرایی یا صله رحم باید به جامعه نگاه شود، به گونهای که بحث اقتصادی باید مبتنی بر زیست اقتصادی جامعه باشد و نباید فراتر از آن حرکت کرد، اما در غربگرایی و تفکر مدرنیته عکس این مسأله یعنی فردگرایی را مطرح میکنند.
متفکران غربگرای ما خود بحث فردگرایی را به صورت درست و صحیح متوجه نشده و صرفا یک خودخواهی از آن برداشت کردهاند، اما خود فردگرایی بحث از اصالت فرد است، یعنی به جمع کاری نداشته باش، به همین خاطر خانواده در غرب و تفکر مدرنیته خیلی جا ندارد.
از این رو در غرب به فرزندان خود بعد از هجده سالگی، میگویند برو زندگی مستقل تشکیل بده؛ همچنین اینکه جامعه فقیر باشد یا خیر، ربطی به فرد ندارد، بلکه سروسامان دادن به زندگی خود مطرح است.
بحث بعدی در سبک زندگی اسلامی بحث تقرب الهی و آرامش در جامعه است، در فرهنگ و گفتمان انقلاب اسلامی، هر قدر انسان به خداوند نزدیکتر باشد، آرامش بیشتری در جامعه ایجاد میشود، در حالی که در تفکر مدرنیته، بحث آسایش، به عنوان بحث اصیل مطرح میشود.
فرهنگ ازدواج به شدت متأثر از سبک زندگی است
به گزارش وسائل، در ادامه این نشست، آقای سیاهپوش با اشاره به نکاتی در رابطه با مفاهیم سبک زندگی اظهار داشت: در تعاریف اساتید حاضر در جلسه تعارضی مشاهده نمیشود و خط و هدف یکی است، بنابراین نیازی نیست که در حوزه تعریف مفاهیم متوقف بمانیم، چراکه آنقدر دستاورد و داده داریم که میتوانیم جلو برویم.
مستحضر هستید، چندسال است که رهبر معظم انقلاب آسیبهای اجتماعی را محور بحث قرار دادهاند و مهمترین آسیبها مانند طلاق، اعتیاد، فساد و فحشا و حاشیه نشینی تماما به بحث سبک زندگی مربوط میشود.
ما همین موضوعات را میتوانیم با پیشنهاداتی محور بحث قرار دهیم، فرهنگ ازدواج و خانواده را جزء مهمترین اولویتهای اصلی قرار دهیم و محققان و مدیران این حوزه را نیز دعوت کنیم، این حوزه بسیار مهم است، زیرا تمام مفاسد مرتبط با این موضوع است و هیچ حوزهای به این اندازه متأثر از سبک زندگی نبوده است.
موضوع مهم دیگر، مسأله امنیت، فساد و فحشا و اعتیاد است که مرتبط با موضوع اول است، اما به هر حال در صدر آسیبهای اجتماعی قرار دارد.
فرهنگ کار و تولید، مورد تأکید رهبر انقلاب
موضوع بعدی فرهنگ کار و تولید است که مکرر مورد تأکید رهبر انقلاب قرار داشته است، این موضوع منشأ بسیاری از معضلات ما حتی بیکاریهای اجتماعی است، همچنین مسأله انضباط در رانندگی و فرهنگ معماری و شهرسازی که با اعضای شهرداری میتوان مورد بررسی قرار گیرد، از دیگر مسائل مهمی است که باید جزء اولویتها قرار گیرد.
در سبک زندگی عوامل مختلفی از جمله اراده فردی و ساختارها مؤثر هستند، وقتی ساختارها ایجاد شد، به باورها رنگ خواهند داد، به عنوان مثال در سبک زندگی معماری اسلامی، برای رفتن به دستشویی اگر از ابتدا به قواعد خاص آن توجه نشود، از آن به بعد مشکل آن حل نخواهد شد، چراکه ساختار آن چیده شده است.
امروزه منشأ بسیاری از فوبیاهای جامعه، ساختار معماری در جامعه است. طبق تحقیقاتی که در آمریکا و غرب صورت گرفته است، میزان جرم در ساختمانهایی با طبقات زیاد بیشتر است و باید به این امور پرداخته شود. اگر از ابتدا به ساختارها توجه نکردید در ادامه نمیتوان تغییر داد، بسیاری از فوبیای منفی در جامعه ما متأثر از سبک زندگی است.
ایران یکی از هشت کشوری که در دنیا صاحب تمدن است
در پایان آقای اختر شهر نیز بیان داشت: در جهان 193 تا 195 کشور داریم که همه فرهنگ دارند، اما چند کشور متمدن داریم؟ هانتینگتون قائل است که 7 تا 8 کشور صاحب تمدن وجود دارد که ایران هم جزء این 8 کشور است، بنابراین معلوم است که ما درخت داریم، اما میوه نمیدهد.
ما در گفتمان انقلاب اسلامی به دنبال درختی هستیم که میوه و ثمره دهد، یعنی فرهنگ منجر به خلق تمدن شود. در حال حاضر ما تمدن کم داریم، خود صندوق صدقات یک تمدن و حاصل یک فکر است، شما ببینید انقلاب اسلامی در 40 سالگی چند مورد از این تمدنها ساخته است، بنابراین تمام تلاشها باید در جهت خلق این تمدنها باشد، اگر سبک زندگی ما را به خلق تمدن نرساند که فایده ای ندارد!
نکته دیگر این است که کشور متمدن بایستی سه پارامتر ساختار یعنی حکومت و سیاست، معماری و هنر و علم و دانش را داشته باشد، در این صورت پیشرفته و متمدن خواهد بود.
دانش باید متوازن با سبک زندگی اسلامی باشد، امروزه در شمال کشور، ساختمانهایی به سبک چینی ساخته میشود که نشان میدهد دانش من معماری سبک اسلامی را نمیسازد.
در حالی که در معماری اسلامی عمارت، طهارت، عبادت باید باهم وجود داشته باشند، خلاصه بحث این است که چه کنیم چیزهایی مانند صندوق صدقات را که نماد تمدن است، خلق کنیم./200/241/ح
تهیه و تنظیم: مهدی شاهی