به گزارش خبرنگار وسائل، نشست «اقتصاد مقاومتی تنها الگوی عملیاتی در فرآیند چهل سالگی انقلاب»، دوشنبه 24 دی ماه 1397 به همّت گروه اقتصاد اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در تالار فرهنگ این پژوهشگاه برگزار شد.
در این نشست علمی حجت الاسلام دکتر احمد علی یوسفی مدیر گروه اقتصاد اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، به عنوان ارائه دهنده و حجت الاسلام دکتر سید عباس موسویان عضو هیات علمی این پژوهشگاه به عنوان ناقد حضور داشتند.
چالشهای اقتصادی ایران پس از انقلاب
حجتالاسلام دکتر یوسفی در ابتدای این نشست به بررسی چالشهای اقتصادی جمهوری اسلامی ایران در سالهای پس از انقلاب پرداخت و گفت: دشمن از روز اول انقلاب فشارهای اقتصادیش را بر ما تشدید کرد و هر سال مشکلات ما بیشتر شد.
در انتخابات همیشه ما به سراغ کسی میرویم که وعده حلّ مشکلات اقتصادی را داده است و همیشه در انتهای دوره ریاست آن تفکر، از انتخاب خود پشیمان میشویم.
سؤال این است که ما باید چه کنیم که دچار این چالش نشویم؟ باید ببینیم که مشکل و ریشه آن از کجاست؟ ما چرا در طول چهل سالگی انقلاب روز به روز در مسئله اقتصاد در حال پسرفت هستیم و نتوانستهایم به تفکراتی که با انقلاب به دنبال آن بودیم برسیم؟
برای حل این مسئله باید ببینیم که اقتصاد مقاومتی بر چه اساسی مطرح شد؟ و با اینکه حلّ مشکلات در اجرای اقتصاد مقاومتی است چرا منویات رهبری در این زمینه عملی نشده و به طور جدّی مسئولین به دنبال اقتصاد مقاومتی نیستند؟
رهبری در سال 1396 تصریح داشتند که ما ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی داریم، همایش اجرا میکنیم و مقاله و نشریه ارائه میدهیم ولی با این حال پیشرفتی در اقتصاد مقاومتی نداریم. گره اقتصاد مقاومتی باید توسّط اندیشمندان گرهگشایی شود.
من میخواهم به این نکته برسم که اگر ما به دنبال اقتصاد مقاومتی نرویم روند مشکلات اقتصادی ما به همین شکل خواهد بود و بیشتر خواهد شد. بنده معتقدم ما در زمینی بازی میکنیم که مال ما نیست و تفکر فعلی ما را به جایی خواهد رساند که با نوشیدن جام زهر به سمت مذاکره و وابستگی به بیگانگان برویم.
رهبری هشدار دادند که سال آینده وضع دخالت بیگانگان بسیار بدتر خواهد بود و دلیلش این است که با پیشگیری این وضعیت اقتصادی و سیاستگذاری اشتباهی که در زمینه اقتصاد داریم، خودمان زمینه را برای دخالت بیگانگان فراهم کردهایم.
تفکر حاکم، تفکری نیست که در مقابل جنگ تمام عیار اقتصادی بتواند میدان بازی را طوری مدیریت کند که ما در زمین دشمن بازی نکنیم.
من در ابتدا دوران چهل سالگی انقلاب را به دو دوره پیش از جنگ و پس از جنگ تقسیم میکنم. سال 57 تا 68 دورهای بود که اقتصاد ایران تلاش برای دو امر تثبیت و برای برقراری عدالت داشت. هر دو امر در یک تفکر خاص و بر اساس یک تفسیر خاصّ از اصلهای 3، 43 و 44 قانون اساسی صورت گرفته است.
تفسیر خاصّی که در سالهای مذکور از قانون اساسی صورت گرفت ما را به شدّت به سمت اقتصاد دولتی و سرمایه سالاری دولتی برد. در اصل سوم آمده است که دولت جمهوري اسلامي ايران موظف است براي نيل به اهداف مذكور در اصل دوم، همه امكانات خود را براي امور زير به كار برد:
1ـ ايجاد محيط مساعد براي رشد فضايل اخلاقي براساس ايمان، تقوا و مبارزه با كليه مظاهر فساد و تباهي. 2ـ بالابردن سطح آگاهي هاي عمومي در همه زمينه ها با استفاده صحيح از مطبوعات و رسانه هاي گروهي و وسايل ديگر.
3ـ آموزش و پرورش و تربيت بدني رايگان براي همه، در تمام سطوح و تسهيل و تعميم آموزش عالي. 4ـ تقويت روح بررسي، تتبع و ابتكار در تمام زمينه هاي علمي، فني، فرهنگي و اسلامي از طريق تاسيس مراكز تحقيق و تشويق محققان.
پي ريزي اقتصاد صحيح و عادلانه برطبق ضوابط اسلامي جهت ايجاد رفاه، رفع فقر و برطرف ساختن هر نوع محروميت در زمينه هاي تغذيه، مسكن، كار، بهداشت و تعميم بيمه.
در اصل 43 هم آمده است که برای تامین استقلال اقتصادی جامعه، ریشه کن کردن فقر و محرومیت و برآوردن نیازهای انسان در جریان رشد، با حفظ آزادگی او، اقتصاد جمهوری اسلامی ایران بر اساس ضوابط زیر استوار می شود:
1ـ تامین نیازهای اساسی: مسکن، خوراک، پوشاک، بهداشت، درمان، آموزش و پرورش و امکانات لازم برای تشکیل خانواده برای همه.
2 - تامین شرایط و امکانات کار برای همه به منظور رسیدن به اشتغال کامل و قرار دادن وسائل کار در اختیار همه کسانی که قادر به کارند ولی وسائل کار ندارند، در شکل تعاونی، از راه وام بدون بهره یا هر راه مشروع دیگر که نه به تمرکز و تداول ثروت در دست افراد و گروه های خاص منتهی شود و نه دولت را به صورت یک کارفرمای بزرگ مطلق درآورد. این اقدام باید با رعایت ضرورت های حاکم بر برنامه ریزی عمومی اقتصاد کشور در هر یک از مراحل رشد صورت گیرد.
در اصل 44 هم آمده است: نظام اقتصادی جمهوری اسلامی ایران بر پایه سه بخش دولتی، تعاونی و خصوصی با برنامهریزی منظم و صحیح استوار است.
بخش دولتی شامل کلیه صنایع بزرگ، صنایع مادر، بازرگانی خارجی، معادن بزرگ، بانکداری، بیمه، تأمین نیرو، سدها و شبکههای بزرگ آبرسانی، رادیو و تلویزیون، پست و تلگراف و تلفن، هواپیمایی، کشتیرانی، راه و راهآهن و مانند اینها است که به صورت مالکیت عمومی و در اختیار دولت است.
بخش خصوصی شامل آن قسمت از کشاورزی، دامداری، صنعت، تجارت و خدمات میشود که مکمل فعالیت های اقتصادی دولتی و تعاونی است.
مالکیت در این سه بخش تا جایی که با اصول دیگر این فصل مطابق باشد و از محدوده قوانین اسلام خارج نشود و موجب رشد و توسعه اقتصادی کشور گردد و مایه زیان جامعه نشود مورد حمایت قانونی جمهوری اسلامی است. تفصیل ضوابط و قلمرو و شرایط هر سه بخش را قانون معین میکند.
متأسفانه تفسیر بدی که از این اصول قانون اساسی شد، نظام اقتصادی را به چالش کشید و رهبری نیز در جایی در سخنرانی که انجام دادند فرمودند «در آن سالهای دهه ۶۰ كه آقایان همین طور به سمت روز به روز غلیظ تر كردن اقتصاد دولتی می رفتند، من مثال می زدم و می گفتم فرض كنید یک موتوری است كه می تواند این بار سنگین را برساند و شما هم در كنار موتور راه می روید، یا خودتان پشت فرمان مینشینید و هدایتش می كنید.
شما این موتور را كنار گذاشتید و همه باری را كه توی این وانت است، خودتان روی دوش گرفتید، هِن و هِن دارید جلو می روید؛ هم نمی رسید، هم خسته می شوید، هم همه بار حمل نمی شود، هم این موتور اینجا بیكار می ماند. این موتور، بخش خصوصی است. این را آن زمان به آنها می گفتیم، اثر هم نمی كرد.
امام(ره) هم هرچه می گفتند به مردم بدهید، اینها می گفتند مراد از مردم، بخش خصوصی نیست ـ مراد نظر امام(ره) را توجیه می كردند! ـ مردم یعنی توده مردم. به توده مردم چه جوری می شود كمک كرد؟ دولت اقتصاد را در دست بگیرد، به توده مردم كمک كند. فرمایش امام(ره) را اینجوری معنا می كردند! خوب، این توجیه، غلط بود».
این همان سوسیالیست دولتی است که رهبری در کلامشان به آن اشاره داشتهاند. بر اساس این تفکر نهادهایی مثل کمیته امام خمینی(ره)، سازمان بهزیستی و جریاناتی مثل سوادآموزی، آموزش عالی و بهداشت رایگان برای افزایش رفاه مردم صورت گرفت و این جریان ادامه داشت تا اینکه به مردم کوپن دادند و آخرین کوپن در سال 86 در قالب 10 قلم کالای اساسی بین مردم توزیع شد.
یکی از مسائل مهم دیگر در طول این سالها وابستگی شدید اقتصاد ایران به نفت بود که این هم مشکلات فراوانی داشت به طوری که قبل از انقلاب 40 درصد درآمد کشور ما از ناحیه نفت بود و این روند پس از انقلاب نیز ادامه داشت ولی ما دیدیدیم که نتوانستند اهداف اقتصادی با این نوع از اقتصاد حلّ شود.
سالهای 68 تا 76 دوره سازندگی نامیده شد. در این دوره با پایان یافتن جنگ برخی از افرادی که در دوران جنگ حضورشان در ایران سخت بود و از خانوادههای متموّل هم بودند و در دوره جنگ راهی دانشگاههای خارجی شده بودند، با تحصیلاتی که داشتند بعد از جنگ زمینه فراهم شد و برگشتند.
این افراد در دوره سازندگی تبدیل به سیاستگذاران اقتصادی و مشاوران رده بالای کشور شدند و در واقع با اندیشه اقتصاد سرمایهداری بر مسند کرسیهای سیاستگذاری نشستند و جریان اقتصاد کشور را واگذار به بازار آزاد اقتصادی کردند.
بر اساس آن بازار، غالباً سعی کردند که از سیاستهای تعدیل اقتصادی و کوچکسازی دولت و آزاد سازی قیمتها استفاده کنند و در ایران پیگیری کردند.
این جریان باعث شد رشد اقتصادی ما در سالهای پس از جنگ حتی به 14 درصد هم برسد ولی چون رشد اقتصادی درونزا نبود از سال 1373 رشد منفی شروع شد و از مثبت 14 درصد به منفی 0/9 درصد رسیدیم.
افزون بر این مشکلات اقتصادی، عدم توجه به جهتگیریهای انقلابی، عدم توجه به عدالت، نفوذ فساد در ساختار اقتصادی، اشرافیگری و اموری از این قبیل از ویژگیهای این دوره بود و رهبری در سال 68 که حکم آقای هاشمی را تنفیذ کردند این هشدار را دادند که علاج مشکلات ما در این است که سازندگی کشور را در کنار تأمین روحیه انقلابی در مردم و حفظ همان صلابت و چهره باعظمت و هیبت انقلاب ببینیم.
اگر به رفاه عمومی نیندیشیم و به سازندگی کشور فکر نکنیم، مطمئناً نظام جمهوری اسلامی نخواهد توانست الگو و تجربه مطلوب را به دنیا ارائه بدهد.
اگر در مسائل رفاه زندگی عمومی و ایجاد تسهیلات و رفع مشکلات غرق شویم، به طوری که جهتگیریهای انقلابی را به دست غفلت بسپریم، به ابهت و هیبت انقلاب ضربه زدهایم و جاذبه آن را در دنیا مخدوش کردهایم و این، مطمئناً به کارایی ما ضربه خواهد زد. بنابراین، این دو در کنار هم مطرحاند.
همچنین در دوره دوم هم فرمودند اساس در نظام اسلامی، عبارت است از رفاه عمومی و عدالت اجتماعی. فرق عمده ما با نظام های سرمایهداری همین است. در نظامهای سرمایهداری، اساس، رشد اقتصادی و شکوفایی اقتصادی و ازدیاد و تولید ثروت است. هر که بیشتر و بهتر تولید ثروت کند، او مقدم است.
در جای دیگری از همین حکم بحث فساد را مطرح کردند و فرمودند در این کار، فساد که نمیگوید «من فسادم»! فرد مفسدی که دیگران را به وادی فساد میکشاند فساد مالی، فساد کاری، قرارهای نامشروع و ناموجه در زمینههای مسائل کاری کسی که انسان را تشویق میکند و میلغزاند به این سمت، از اول نمیگوید «من آمدم که شما را فاسد کنم.» اول با یک عنوان موجه؛ با یک چیز کوچک وارد میدان میشود. انسان است و آسیبپذیری شدید. انسان، به شدت آسیبپذیر است. لذا، خیلی باید مراقب بود.
نهادینه شدین تفکرات نظام سرمایهداری در مجامع علمی، وابستگی اقتصادی، فساد اقتصادی، وابستگی به کالاهای اقتصادی خارجی موجب شد تا اقتصاد ایران بسیاری از توان خود در مقابل تکانها را از دست بدهد و در این شرائط بود که دشمن هم هر روز فشارش را بیشتر میکرد.
در این اوضاع رهبری تعبیر به جنگ تمام عیار اقتصادی علیه جمهوری اسلامی ایران کردند و دو تفکر موجود قبل از جنگ و پس از جنگ در نهایت به تلفیقی از بخش خصوصی سرمایهداری دولتی رسیدند.
متأسفانه بخش خصوصی در ایران به معنای متداول آن در دنیا تفسیر شده نه به معنای بخش مردمی و کراراً در فرمایشات امام(ره) و رهبری وقتی که از بخش مردمی نام میبرند تفسیر میکنند که منظور ما از بخش خصوصی این است که همه مردم باید در اقتصاد نقش داشته باشند نه اینکه فقط نقششان تحمّل مشکلات اقتصادی باشد.
تعبیرهای رهبری نسبت به جنگ اقتصادی این است که ریلهای اقتصادی باید به گونهای باشد که همانگونه که مردم در اصل انقلاب دخالت داشتند، و در جنگ دخالت داشتند در بازار و اقتصاد نیز دخالت مستقیم داشته باشند نه اینکه فقط سختی مشکلات اقتصادی بر دوش آنها باشد.
ایشان در جای دیگر گفتهاند دولت باید مدلهای اقتصادی که همه اقشار مردم بتوانند در اقتصاد نقش داشته باشند را طراحی کند.
بسیار بعید است که با تفکر حاکم بر نظام اقتصادی مشکلات اقتصادی حل شود. متأسفانه امروز اقتصاد مقاومتی در چنگ حاکمیتی است که تفسیر غلطی از برخی از مفاد قانون اساسی دارد.
من فقط یک نمونه عرض کنم و آن اینکه دکتر نوبخت یکی از اعضای مهم تیم اقتصادی دولت و رئیس سازمان برنامه و بودجه کشور، قرائت جدید دولت در رابطه با اقتصاد مقاومتی و الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت را رونمایی کرد؛ این تفسیر مشکلات جدّی برای تحقّق نظام اقتصادی اسلامی و اقتصاد مقاومتی به وجود آورده است.
محمدباقر نوبخت در این خصوص در سال 1395 اظهار داشته است «التفات دارید که اجرای اقتصاد مقاومتی و سیاست های آن در یک یا دو سال میسر نمیشود. اصلاً از این پس اقتصاد ما باید با این مبانی نظری ـ که با مبانی نظری دولت هماهنگی دارد ـ صورت گیرد.
من عزیزانمان را به کتاب «امنیت ملی و نظام اقتصادیِ جمهوری اسلامی» ـ که آقای دکتر روحانی آن را در سال 1387 یا 1388 (قبل از فرمان اقتصاد مقاومتی) تقریر فرمودند و پس از آن نیز حدود 8 بار تجدید چاپ شد ـ ارجاع میدهم.
شما در این کتاب، تمام اقتصاد مقاومتی و سیاستهای آن و مدل الگوی اسلامی ایرانیای که مورد نظر ما بود را مییابید؛ یعنی اینها برای ما بحث جدیدی نبوده است. بنابراین ضمن اینکه ما برنامه ششم را آماده کردهایم، باید مقداری از آن را نیز برای سال 95 در نظر بگیریم. کما اینکه در سال 93 و 94 نیز ضمن برنامهریزی، اقدام نمودیم».
متأسفانه این تفسیر است که ما را به اینجا رسانده است؛ تفکر تلفیقی سرمایهسالاری و بخش خصوصیِ دولتی وقتی که با مؤلفهها اقتصاد مقاومتی مواجه شدند تلاش کردند که اقتصاد مقاومتی را با آن وفق دهند که این تلفیق نامیمون امروز کار را به این بحران رسانده است. این نگاه مانع است که تفسیر درستی از اقتصاد مقاومتی اسلامی بر اساس آموزههای اقتصاد اسلامی صورت بگیرد.
پس از فرمان اقتصاد مقاومتی توسّط رهبری تا حالا ندیدم که هیچیک از نهادهای انقلابی، دولتی، سپاهی و بسیجی به فکر گرهگشایی از روند کند اجرای اقتصاد مقاومتی باشند.
به نظر بنده دو مانع وجود دارد که اجرای اقتصاد مقاومتی را با مشکل روبهرو کرده است؛ مانع اول این است که آنها حاکمیّت را در دست داشتند خودشان با تفسیر خودشان، اقتصاد مقاومتی را معنا کردند و بر اساس آن جلو رفتند و این مشکلات و بحرانهای اقتصادی را به بار آوردند. پس گره اول این است که اقتصاد مقاومتی بر اساس اندیشههای مقام معظم رهبری تفسیر نشده است.
مانع دوم هم این است که اگر تفسیر درست از اقتصاد مقاومتی بر اساس مردمبنیانی، رویکرد جهادی، دانشبنیانی و انعطافپذیری، درونزایی و ... داشته باشیم، یقین پیدا میکنیم که ریلهای موجود اقتصادی هرگز نمیتوان این تفاسیر را تحمّل کند و به هیچ عنوان این مبانی را بر نمیتابد و در اینصورت بنده معتقدم که امکان تحقّق اقتصاد مقاومتی اسلامی وجود ندارد.
پس اولا باید یک تفسیر درست از اقتصاد مقاومتی بر اساس اندیشههای رهبر معظم انقلاب داشته باشیم. ایشان فرمودهاند «اقتصاد مقاومتی بر آمده از فرهنگ انقلابی و اسلامی و الگوی الهام بخش از نظام اقتصادی اسلام است».
اقتصاد مقاومتی در بیان مختصر اقتصادی است درون زا، برون نگر، عدالت پایه، مردم محور و دانش بنیان که نسبت به تهدیدها، تغییرات و مخاطرات مقاوم بوده و نه تنها از جریان های ناخواسته و منفی کم ترین اثر را می پذیرد بلکه می تواند به جریان سازی مثبت و مطابق با منافع ملی اثر بگذارد.
گروه اقتصاد اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تلاش کرد که تفسیری بر اساس مبانی اسلامی و بر اساس اندیشههای رهبری و بیاناتی که در رابطه با هر یک از اینها داشتهاند مثل سخنرانیهای رهبری در رابطه با درون زایی، برون نگری، عدالت پایهای و مردم محور بودن، ارائه دهد.
در همین راستا کتابی را آقای میرمعزّی نوشتند تحت عنوان مبانی نظام اقتصاد مقاومتی و به دنبال این تألیفات مدلهایی طراحی شد و حدود 20 مدل ریز نیز طراحی شد که ذیل یک مدل مادر بتواند ویژگی مردمبنیانی، عدالتمحوری و رویکرد جهادی و ... را تحقّق ببخشد.
بر اساس تفسیری که از این مؤلفهها شد شاخصهای اقتصاد مقاومتی را تألیف کردیم. امروزه نهادهایی که شاخص برای اقتصاد مقاومتی ارائه میدهند در صددند که میزان پیشرفت خود در این عرصه را گزارش دهند و لذا این شاخصها را بر اساس تفسیر خود ارائه میدهند که بر اساس نظام سرمایهسالاری و بخش خصوصی دولتی است.
مرکز ما تلاش کرد که این شاخصها را بر اساس تفسیر رهبری تصحیح کند تا اگر لازم شد ارزیابی از پیشرفت اقتصاد مقاومتی در کشور صورت گیرد بر اساس این شاخصها باشد.
در این راستا یک تفاهمنامهای بین حوزه و تشکلهای مردمبنیان و نهادهای انقلابی و ستاد سیاستگذاری ائمه جمعه منعقد شده و حضور ما در این تفاهمنامه به این معناست که مراجع، اساتید، شورای عالی حوزه و ... در این کار نقش دارند.
آیت الله استادی به عنوان مسئول شورای عالی حوزه به قلم خودشان نوشتند که این تفاهمنامه سهجانبه مورد تأیید است و دستور اقدام عملی را صادر کردند و آیت الله اعرافی نیز ما را بر این کار تشویق کردند.
ما در اقدام عملی که انجام دادیم به مدلهایی رسیدیم که بر اساس آن میتوان مشکلات اقتصادی نظیر، بیکاری، رکود، تورّم، فساد، قاچاق و ... را کنترل کرد.
ما در 6 دی هم تلاش کردیم که تشکلهای مردمی که دارای ظرفیّت در سطح ملّی هستند را پای کار آوردیم و از تشکلهایی مثل همیاران انقلاب اسلامی، سنگرسازان بی سنگر و چهل تشکل دیگر را در مرکز مدیریت قم جمع کردیم و یک نشست بینظیری تشکیل شد که از ساعت 8 صبح تا 5 بعد از ظهر به طول انجامید و هدف از این نشست، تشکیل جبهه مردمی اقتصاد مقاومتی بود، برای به پای کار آوردن ظرفیتهای مردمی اقتصاد مقاومتی.
یکی از اقدامات ما در نشست بعدی این است که قرار است تشکلهای استانی، مدیر حوزههای استان، فرماندهان بسیج استان و تعدادی از مسئولین تشکلهای مردم بنیان را دعوت کنیم و نشستی تشکیل دهیم و نشست قبلی را تکمیل و تقویت کنیم.
برخی فکر میکنند که لازمه اجرایی شدن اقتصاد مقاومتی این است که باید نظام اقتصادی به کلی دگرگون شود و از پایه شروع به ساخت اقتصاد مقاومتی کنیم در حالی که این مدل اشتباه است.
مدل صحیح کاری بود که امام(ره) با ارتش کردند؛ منافقین شعار میدادند که ارتش باید منحل شود ولی امام(ره) فرمودند که ارتش باید حفظ شود و ریلگذاری جدید ارتش را به نحوی انجام دادند که ارتش به سمت انقلابی شدن پیش رود. در اقتصاد مقاومتی نیز باید با حفظ نظام موجود طوری ریلگذاری شود که اقتصاد به سمت مقاومتی شدن و اسلامی شدن پیش رود.
بنده معتقدم که در اقتصاد هیچ انقلابی صورت نگرفت و متأسفانه ریلهای موجود اقتصادی همان ریلهای قبل از انقلاب است هر چند انقلاب اسلامی خدمت زیادی به بخشهای مستضعف جامعه کرد ولی ریلهای موجود ذاتاً فقرزا هستند و به خاطر این خصیصه ذاتی نمیتوانیم فقر را در جامعه ریشهکن کنیم.
حجت الاسلام دکتر موسویان بر اساس گزارش وسائل در بخش دیگر این نشست به عنوان ناقد به تبیین نقد خود پیرامون پرهیز از نادیده انگاشتن خدمات انقلاب پرداخت و عنوان داشت: مباحثی که آقای یوسفی ارائه کردند را در بخش تئوریک و مفهومی قبول دارم.
ما نتوانستهایم تا کنون مدلهایی برای ارائه با جامعه علمی کشور تدوین کنیم و این را من هم قبول دارم ولی دو نکته است که باید تبیین کنم.
نکته اول این است که درست است که کشور ما مشکلات اقتصادی زیادی دارد، در این مطلب بحثی نیست ولی جهشهای اقتصادی فوقالعادهای هم پس از انقلاب به وجود آمده که منصفانه نیست ما آنها را نادیده بگیریم. امروز بحث شاخصهای رفاه واقعاً قابل انکار نیست.
شما شاخصهای رفاه را اگر در بخش موادّ غذایی در نظر بگیرید یا در بحث پوشاک، بهداشت، درمان، امید به زندگی، بحث تحصیل و مسافرتهای سیاحتی اصلا قابل مقایسه با قبل از انقلاب نیست. همچنین ما در بحث صنایع هم قابل مقایسه با قبل نیستیم.
البته من هم معتقدم که اگر ریلگذاریها اصلاح شود روند رشد سریعتر خواهد شد ولی عرضم این است که نباید خدمات پس از انقلاب نادیده گرفته شود و به دست خودمان این احساس را در مردم به وجود بیاوریم که از جهت اقتصادی هیچ کاری نشده است.
نکته دوم را هم که لازم میدانم به آن اشاره کنم این است که ما نباید تک عاملی به اقتصاد ایران نگاه کنیم. جهتگیری صحیح حتماً باید انجام شود ولی اینکه فشارهایی که روی اقتصاد ایران است واقعاً فوق العاده است.
در سال 97 و 98 بر اقتصاد ایران فشارهایی آمده و خواهد آمد که اقتصاد هر مدلی که باشد با چالش مواجه خواهد شد. بله عمق مشکل ممکن است کم و زیاد شود و اگر اقتصاد مقاومتی اجرا میشد مشکل کمتر میشد نه اینکه به کلّ مشکلی به وجود نمیآمد.
به گزارش خبرنگار وسائل، حجت الاسلام یوسفی در پاسخ به نقد حجت الاسلام موسویان گفت: بنده همه حرفهای آقای موسویان را قبول دارم ولی بحث ما این است که چرا تفکر حاکم چشم امید به خارجیها دارد و دست به سمت آنها دراز کرده است. تا زمانی که فرمول رهبری را درست نفهمیم راه به جایی نخواهیم برد.
ما اگر راه را درست پیدا نکنیم دائم در این مشکلات باقی خواهیم ماند. به رغم همه این خدماتی که تا کنون انجام شده است ما چند مشکل اساسی در اقتصاد داریم که هر سال دارد بدتر میشود ما باید گره این مسائل را پیدا کنیم.
اگر تفسیر درست از اقتصاد مقاومتی داشته باشیم و ریلگذاری ما بر اساس آن تفسیر باشد مشکلات بسیار کمتر خواهد شد و با مشکلات تکراری روبهرو نخواهیم بود./502/422/ح
تهیه و تنظیم: محرم آتش افروز