به گزارش وسائل؛ نشست «مطالعات فرهنگی تشیع چیست» با حضور احمد پاکتچی، محسنحسام مظاهری و سیدمحمدهادی گرامی دوشنبه، ۱۷ دیماه، در دانشگاه امام صادق(ع) برگزار شد.
پاکتچی در ابتدا به بحث درباره تأثیر بستر فرهنگی بر خوانش متون شیعی پرداخت و اظهار کرد: وقتی میگوییم «خوانش فرهنگی» حداقل دو بستر پیش روی ما قرار میگیرد؛ نخست بستری که متن در آن تولید شده است. مثلاً شخصی از امام صادق(ع) سوال کرده است. مطمئناً در یک فضای فرهنگی این سؤال مطرح شده است یا مثلاً امام علی(ع) پس از جنگ جمل خطبهای بیان کرده است. بیان این خطبه تحت شرایط و فضای فرهنگی آن زمان بوده است. دومین بستری که پیش روی ما قرار دارد، بستر فرهنگی خوانش متن است. باید توجه کنیم که در سال ۹۷ در کشور ایران با تمام فضاها و امکانات فرهنگی عصر خودمان داریم با متن مواجه میشویم.
وی افزود: باید به این مسئله بیندیشیم که چگونه میان دو این دو بستر دیالوگ و گفتوگو برقرار کنیم. نه میتوانیم از بستر فرهنگی عصر خود جدا شویم و صد در صد خود را در فضای فرهنگی عصر صدور قرار دهیم و نه اینکه بستر فرهنگی آن زمان را نادیده بگیریم. به همین دلیل ضروری است که پل ارتباطی در این بین برقرار کنیم. نکته دیگر اینکه موضوع بحث به شکل جدی هرمنوتیکی است. هر متن تا حدی کشش دارد که فهمهای مختلفی از آن شود. وقتی از تفسیرپذیری متن و قابلیت آن برای تفسیرهای مختلف سخن میگوییم، مجالی برای تأثیرگذاری فرهنگ یافت میشود.
عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) در ادامه به نظریه ابعاد فرهنگی گیرت هافستد اشاره کرد و گفت: از نظر هافستد فرهنگ شش بُعد دارد که براساس آن میشود فرهنگ جوامع مختلف را مورد بررسی قرار دارد و حتی اندازهگیری کرد. این الگو به درد ما هم میخورد. هافستد به ابعاد متنوعی از فرهنگ میپردازد، ولی من فقط دو بعد را انتخاب کردم. بُعد اول نمایه فاصله قدرت است. از نظر ایشان مقصود از فاصله قدرت این است که اگر توزیع قدرت در جامعه نابرابر انجام شود، مردم آن را بپذیرند.
پاکتچی افزود: ایشان از منظر فاصله قدرت به بررسی جوامع مختلف میپردازد و در یک تقسیمبندی به جوامع مختلف نمره یک تا ده میدهد. جالب اینکه او جامعه ایران را هم بررسی کرده است. بُعد دیگری که میخواهم درباره آن صحبت کنم پرهیز از عدم اطمینان است. در بعضی از جوامع برای مردم مهم است که زندگی مطمئنی داشته باشند؛ یعنی بدانند فردایشان چگونه است و تا دوره کهنسالی چه وضعیتی خواهند داشت، اما در برخی جوامع مردم بادی به هر جهت زندگی میکنند و اطمینان از آینده برایشان اهمیت ندارد.
وی در ادامه به تبیین شاخص فاصله قدرت پرداخت و یادآور شد: شاخص فاصله قدرت در کشور ایران ۵ از ۱۰ است؛ یعنی در وضعیت وسط قرار داریم. شاخص عربستان و عراق ۱۰ از ۱۰ است؛ یعنی شاخص پذیرش فاصله قدرت در این جوامع در حد بالایی قرار دارد. از نظر شاخص عدم اطمینان هم ایران نمره ۳ از ۱۰ دارد؛ یعنی در شمار کشورهایی قرار داریم که وضعیت نامعلوم و مبهم آینده را تحمل میکنیم. این در حالی است که کشور عراق نمره ۹ از ۱۰ دارد. این اعداد و ارقام نشان میدهد در خصوص فاصله قدرت میان کشور ما که مرکز تشیع در عالم به شمار میرود و کشور عراق که همسایه ماست و تشیع در آن بالیده و شکل گرفته است و همچنین کشور عربستان که اسلام در آنجا ظهور کرده است، تفاوتها زیادی وجود دارد. این مقایسهها مهم است و جامعه مخاطبی که در این سه ناحیه وجود دارد میتواند درکهای متفاوتی داشته باشد.
عضو مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی ادامه داد: یکی از اولین مصادیقی که فاصله قدرت در آن خود را نشان میدهد مسئله ارتباط انسان و خداوند است. ما میان خودمان و خدا یک فاصله حداکثری تعریف میکنیم. خدا در اوج قدرت است و ما در اوج ذلت قرار داریم. در مناسک دینی این موضوع خیلی بازتاب دارد. امام علی(ع) در خطبه ۱۰۹ نهجالبلاغه میفرمایند: «مَا أَصْغَرَ كُلَّ عَظِيمَةٍ فِي جَنْبِ قُدْرَتِكَ؛ چقدر حقیر است هر بزرگی در پیشگاه قدرت تو». این موضوع در نزد ما امری مسلم و روشن است که خداوند قدرت مطلق دارد، اما وقتی تورات را میخوانید میبینید که حضرت یعقوب با خداوند کشتی میگیرد و جالب اینکه خداوند را شکست میدهد. علاوه بر این، در کتاب تلمود هم همین باور وجود دارد. از این منظر فاصله قدرت بین انسان و خدا فاصله زیادی نیست. حتی میشود نشان داد مسلمانانی که در سراسر دنیا زندگی میکنند درباره فاصله خود با خدا دیدگاههای متفاوتی دارند. علتش این است که هر کدام از مسلمانان در بستر فرهنگی خودشان آموزههای دینی را درک میکنند.
وی در ادامه تصریح کرد: در آموزههای شیعی بحث فاصله قدرت درباره رابطه انسان با انسان نیز مطرح شده است. گاهی فاصله قدرت بین انسانها خیلی زیاد میشود. توجه دوستان را به قطعهای از نامه ۳۵ نهجالبلاغه جلب میکنم. البته قصد من تمسک به این روایات نیست. حضرت میفرمایند «وَ أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ، وَ لَا تَكُونَنَّ عَلَيْهِمْ سَبُعاً ضَارِياً تَغْتَنِمُ أَكْلَهُمْ، فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَكَ فِي الدِّينِ وَ إِمَّا نَظِيرٌ لَكَ فِي الْخَلْقِ؛ مهربانى به رعيت و دوست داشتن آنها و لطف در حق ايشان را شعار دل خود ساز. چونان حيوانى درنده مباش كه خوردنشان را غنيمت شمارى، زيرا آنان دو گروهند يا همكيشان تو هستند يا همانندان تو در آفرينش.» حضرت در این نامه از حاکمان میخواهد که با مردم مانند دوست رفتار کنند. شما با خواندن این عبارات احساس میکنید که توصیههای حضرت در جهت به حداقل رساندن فاصله قدرت بین حاکم و رعیت صادر شده است. باید توجه داشت فهمهایی که درباره این نوشته انجام گرفته و شرحهایی که در این خصوص تدوین شده براساس فرهنگهای مختلف متفاوت بوده و افراد تلقی واحدی از این فرمایش نداشتهاند.
مدیر گروه نشانهشناسی هنر فرهنگستان هنر جمهوری اسلامی ایران در ادامه تأکید کرد: در رابطه انسان با انسان جنبههای دیگری هم مطرح میشود. امیرالمؤمنین(ع) در بیانی در نهجالبلاغه میفرمایند «إِذَا قَدَرْتَ عَلَى عَدُوِّكَ فَاجْعَلِ الْعَفْوَ عَنْهُ شُكْراً لِلْقُدْرَةِ عَلَيْه؛ اگر بر دشمنت دست يافتى، بخشيدن او را شكرانه پيروزى قرار ده». کلمه «قدرت» دو مرتبه در این روایت تکرار شده است. طبیعتاً در نگاهی که فاصله قدرت زیاد است، افراد یا خود را قربانی و بیاختیار میدانند و یا در اوج قدرت تصور میکنند. فرمایشی که از امام علی(ع) نقل کردم به دنبال کاستن فاصله قدرت در جامعه است. نمونههای دیگری هم در این زمینه در اختیار داریم.
وی افزود: در گام بعدی میخواهیم توجه شما را به حکمت دیگری از نهجالبلاغه جلب کنیم که همه با آن آشنا هستید. حضرت میفرمایند: «إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَغْبَةً فَتِلْک عِبَادَةُ التُّجَّارِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَهْبَةً فَتِلْک عِبَادَةُ الْعَبِیدِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ شُکراً فَتِلْک عِبَادَةُ الْأَحْرَار؛ گروهی خدا را برای چشمداشت میپرستند و این پرستش بازرگانان است. گروهی او را از روی ترس عبادت میکنند و این عبادت بردگان است و گروهی او را سپاسمندانه میپرستند و این پرستش آزادگان است». در این فرمایش حضرت عبادت را به عبادت تجار، عبادت عبید و عبادت احرار تقسیم میکند. میخواهم این تقسیمبندی را در ساحت اطاعت از ائمه(ع) مطرح کنم. در کتاب اصول کافی بابی درباره وجوب اطاعت از امامان وجود دارد. درک شیعه از وجوب اطاعت از امام در طول تاریخ متفاوت بوده است. برای مثال وقتی «حسن صباح» در قلعه الموت به کسی دستور میداد که خودت را از بالای قلعه به پایی بیاندازد، آن شخص بیآنکه فکر کند این دستور را انجام میداد و اصلاً به این نمیاندیشید که مرگ او چه نفعی به حال اسلام دارد.
پاکتچی تأکید کرد: با این توصیف سه نوع اطاعت از امام داریم؛ یک نوع، اطاعت از روی طمع است. مثلاً در ماه محرم عزاداری میکنیم تا از این طریق تجارت کنیم؛ یعنی با یک ماه عزاداری گناهان یک سالمان آمرزیده شود و به نعمات بهشتی برسیم. نوع دیگر، اطاعت خائفانه است. طبق این دیدگاه خودمان را در سر پل صراط تصور میکنیم و میدانیم اگر از امام اطاعت نکنیم در جهنم خواهیم افتاد. سومین نوع، اطاعت از روی مودت است؛ یعنی از امام تبعیت میکنم چون او را دوست دارم. این سه مدل اطاعت از امام رابطه مستقیمی با فاصله قدرت دارد. در مدلی که اطاعت از امام خائفانه است، شخص فاصله قدرت را زیاد میداند.
وی در پایان به وجه دیگری از تأثیر عامل فاصله قدرت بر فهم متون شیعی پرداخت و گفت: گاهی اوقات ائمه(ع) از طرف سلاطین زمان مورد تهدید قرار میگرفتند. در نظر پیروان نظریه فاصله قدرت، این موضوع با قدرت امام ناهمخوان بود. به همین جهت باید چارهجویی میکردند تا جایگاه امام در فاصله حداکثری تثبیت شود. به همین دلیل در کتاب «بصائر الدرجات» روایاتی وجود دارد مبنی براینکه اگر امام اراده میکرد میتوانست با سلاطین برخورد کند. همچنین مسئله مرگ ائمه(ع) نیز نگرانکننده بود. به همین دلیل در کتاب کافی روایاتی وجود دارد که میگوید ائمه(ع) به اختیار خودشان از دنیا میروند و قدرت فائقهای وجود ندارد که جانشان را بگیرد. مسئله دیگر، مسئله فضائل اهل بیت(ع) است. کسانی که در فرهنگی زندگی میکنند که در آن فاصله حداقلی قدرت حاکم است، ائمه(ع) را افرادی میدانند که فضائل بیشتری از سایر مردم دارند، اما افرادی که در فضایی زندگی آنان فاصله قدرت حداکثری مطرح است، امام را دارای جسم و روح متفاوت میدانند و معقتدند هدف خلقت ایشان باید با هدف آفرینش سایر موجودات متفاوت باشد. باید توجه داشت که هر دو برداشت در شیعه وجود دارد. 120/901/د
منبع: ایکنا