به گزارش خبرنگار وسائل، نقش الگوها در جهتدهی به زندگی اجتماعی بر کسی پوشیده نیست. این روش از این جهت اهمیت دارد که موانع بزرگ را از فراروی انسان برمیدارد؛ زیرا در این صورت انسان میفهمد، وصول به هدف همچنان که برای افراد مورد قبول او هموار شده، برای او نیز ممکن خواهد بود و او از تردید و سرگردانی نجات مییابد.
اقتصاد مقاومتی
نظریه اقتصاد مقاومتی در طول تاریخ ایران اسلامی، با مواردی – هر چند ناقص – از این نظریه روبرو شده است. تبیین این الگوها میتواند به فرهنگسازی این اندیشه کمک کند. ارائه تصویری از موفقیت، پیشرفت و استقلال موفق، می تواند نقش زیادی در تشویق و ترغیب افراد داشته باشد.
به عنوان مثال در دوران تاریخ معاصر بسیاری از فقها و رهبران دینی تلاش کردند تا با استفاده از ظرفیتهای بالای دین اسلام، از نوعی الگوی مقاومسازی اقتصاد تبعیت کنند. در دوران قاجاریه اقتصاد ایران از وضعیت مطلوبی برخوردار نبود. اقتصاد ملی در رکود كمسابقه ای قرار داشت و سیل محصولات خارجی در بازار ایران روان بود. علماء و روحانیون با درک خطر از بین رفتن اقتصاد ملی و استقلال سیاسی کشور با کمک تجار و بازرگانان معتمد دست به اقدامات عملی زدند.
سیره فقیهان شیعه
نمونه این امر را میتوان در تلاش تعدادی از فقهای شیعه برای احیای تولید ملی در مقابله با استعمار انگلستان در دوران قاجار مشاهده کرد. آنان با درک خطر از بين رفتن اقتصاد ملي و استقلال سياسي کشور با کمک تجار و بازرگانان معتمد اقدام به تاسيس "شرکت اسلاميه" و همچنین فرهنگ سازی مصرف کالای داخلی نمودند. موسسان اهداف شرکت را در اساسنامه آن اينگونه تبيين کردند:
1. دسترسي به سود بيشتر اقتصادي از طريق راهاندازی شرکت
2. خروج از ذلت احتياج به امتعه خارجي
3. تثبيت و تقويت هرچه بيشتر تجارت داخله در برابر تجارت خارجه
4. جلوگيري از خروج ثروت داخلي به خارج از کشور در مقابل ورود کالاهاي مصرفي
5. جلوگيري از مهاجرت نسلهاي آينده به خارج از کشور براي مزدوري و کارگري نزد بيگانگان و ايجاد اشتغال براي جوانان ايراني
6. تسهيل در امر معيشت مردم به علت ارزانتر بودن منسوجات و مأکولات داخلي نسبت نوع خارجي آنها
7. ارائه الگويي تجاري براي آينده ملت و دولت
8. ايجاد يک شرکت براي حمايت از مشاغل داخلي
9. نظام بخشيدن به رشته گسيخته تجارت داخله ايران
10. آبادي وطن و شکوفايي و رونق صنايع
11. رهايي از مصرفگرايي و استفاده از کالاهاي خارجي
12. ايجاد راههاي شوسه و آهن براي سهولت در حمل و نقل
13. جلوگيري از احتکار و بازار سياه.
نمونه یک کارگاه اقتصادی
شرکت اسلامیه پس از قیام تنباکو و بروز فواید آن، توسط آقا نجفي اصفهاني، آقا نورالله و ميرزا ابوالقاسم زنجاني به همراهي جمعی از بازرگانان در سال 1316.ق/1898 م. با هدف تأمين منسوجات مورد نياز مردم ايران و مقابله با وابستگي به خارج در اصفهان تاسیس شد.
در ماده بيست و يک اساسنامه شرکت آمده بود: «اين شرکت به کلي از دادوستد متاع خارجه ممنوع است. فقط همّ خود را صرف ترقي متاع داخله و آوردن چرخ اسباب و کارخانه مفيده خواهد نمود و حمل متاع داخله را به خارجه بر حسب اقتضاء و به موقع خود در کشيدن راه شوسه و آهن اقدام خواهد کرد.» و همچنين در ماده بيست و چهارم آن آمدهاست که «تمام اجزاء از رييس و مرئوس و امناي شرکت حسبالشرط مجبورند لباس خود را از منسوجات و متاع داخله مصرف رسانند».
شعب این شرکت به سرعت در سایر شهرها و حتی در خارج ایران افتتاح شد. علما و مراجع بزرگ شیعه در تایید و تشویق این فعالیت فتاوی و اعلامیههای ترویجی بسیاری صادر نمودند.
هشت تن از مراجع تقليد و علماي بزرگ به نام هاي آيتالله آخوند خراساني، آيتالله سيداسماعيل بن سيد صدرالدين عاملي، آيت الله حاج ميرزا حسين نوري، آيتالله حاج ميرزا خليل، آيت الله سيد محمدکاظم يزدي، آيتالله محمد غروي شربياني، آيت الله محمدحسين مامقاني و آيتالله شيخ الشريعه اصفهاني ، پشتيباني خود را از ايجاد اين شرکت اعلام کردند.
آخوند خراساني به حمايت از اين شرکت ميپردازد و در نامهاي به مظفرالدين شاه مي نويسد: «چه بسيار شايسته است که اعليحضرت شاهنشاه اسلاميانپناه، بذل مراحم ملوکانه در مشيت اين شرکت اسلاميه که خشنودي حضرت امام عصر ــ ارواحالعالمين له الفداء ــ و ترويج ملت بيضاء و تقويت دولت عظمي... است، خواهند فرمود، خود آن وجود اقدس در لبسالبسه مصنوعه اسلاميه مقدم و به صدور امر ملوکانه در مساعدت اين مطلب مهم وزراي عظام و اولياي فخام دولت ابدمدت را مفتخر فرمايند. و بر عموم رعايا و قاطبه مسلمين لازم است به مقتضاي الناس علي دين ملوکهم تأسي و متابعت نمايند و خلع لباس ذلت را از خود بلبس لباس عزت البسه اسلاميه صاحب شرع را خوشنود دارند (کهن جامه خويش پيراستن/ به از جامه عاريت خواستن».
در روزنامه ثريا آمده است که وقتي پارچههاي شرکت اسلاميه وارد نجف ميشود، مراجع و علما جمع ميشوند و لباس ساخت دست مسلمان ها را ميپوشند و ميگويند ما به اين لباس داخلي افتخار ميکنيم.
گستره فعالیت
میزان تولیدات این شرکت به قدری گسترش یافته بود که یکی از روزنامههای انگلیس، رشد آن را سکته منافع انگلیس در اصفهان و بلکه کل منطقه خلیج فارس اعلام نمود. وزيرمختار انگلستان در نامهاي به امينالسلطان حاکم اصفهان از دخالت علما در امور اقتصادی شکایت کرد و آن را مغایر با توسعه شرکتهاي خارجي در اين شهر دانست تاسیس این شرکت باعث اشتغال بیش از هزار نفر در شهر اصفهان گردید. این شرکت حتی در صدد حصول امتیاز ساختن راهآهن محوطه اصفهان برآمد.
تربیت نیرو
صاحبان شرکت اسلامیه توجه زیادی به مقوله تربیت نیروی کار ماهر، رعایت وجدان کاری و جلوگیری از خدعه و تقلب در محصولات داشتند. روزنامه حبل المتین در مقالهای این سیاست را این گونه تشریح میکند:
«قابل توجه اجزای محترم شرکت اسلامیه؛ خیرخواهی اخبار حبل المتین درباره شرکت اسلامیه محتاج به دلیل نیست چه اداره موصوفه خود را موسس این امر خیر تصور می کند. شاید اجزای شرکت اسلامیه نیز انکار این معنی را ننمایند در این صورت ما را است که آنچه لازمه خیرخواهی اجزای شرکت اسلامیه را مخاطب کرده، عرض می کنیم که با وجود این همه تقویت و همراهی علمای اعلام و تشویق اولیای دولت علیه ایران این امر خیر در اواسط درجه ترقی متوقف شده و آن طوری که باید و شاید ترقی نکرده، اگر چه تاکنون آن چه پیش آمده از نتایج سحر است و امیدواری ما به صبح صادق اوست.
ولی عمده موانع ترقی دو چیز است: یکی تقلّب نساجها و صباغها، دیگر عدم عضویت دانایان فنون صناعیه در این شرکت به عباره اخری عدم موجودگی عالمان فنون صنایع در یاران مسلم است کاری که شالوده آن از روی علم و اتفاق نباشد هنوز تا بنا نشده از بد حوادث منهدم و بر باد می شود. در این گونه شرکت های بزرگ، علم بلکه علوم در کار است.
به واسطه آن که لباس دادن یک ملت که تقریب چهل کرور ایران جمعیت آنان است فرع وجود کارخانجات می باشد و وجود کارخانجات در مملکتی مثل ایران فقط به همان خریدن از خارجه و آوردن به داخله نیست و نمی توان گفت علم محض وجود کارخانجات سالب احتیاج ماها خواهد بود.
اگر این قسم بودی می باید کارخانه بلور سازی و شمع ریزی و قندسازی تهران به یک اندازه ما را مستغنی از خارجه کرده باشند و حال آن که کارخانه بلورسازی و شمع ریزی از خارجه، داخل خاک ایران شد، ولی به واسطه عدم(محافظ) یعنی علم کم کم از میان رفت و آلات و اجزای آن زیر خاک پوسید.
فرضا کارخانه ریسمان سازی و چلوار بافی با هزاران زحمت از خارجه آوردیم، لابد اجزاء و عمله آن هم باید خارجی باشند که کارخانه چند روز کار کرد آن گاه ناخوش شد باید کارخانه هم ناخوش شده بخوابد. یا باید موقتا هم بمیرد تا آن گاه که دیگری از فرنگستان بیاید و کارخانه را احیا کند؛ یا اینکه چرخ یا یک مهره ای از کارخانه بشکند باید آن کارخانه معطل بماند تا این چرخ یا مهره از فرنگستان باز بیاید. مثلا هرگاه نمره مهره غلط واقع شد و مشتبه گردید، معلوم است حال آن کارخانه چه خواهد بود. متصل می باید از خارجه طبیب آورد که این مریض را معالجه کند.
پس باید اول روح کارخانجات را ساخت؛ یعنی کارخانه واقعی که دارالعلوم است قائم نمود و آن ممکن نیست مگر به افتتاح مکاتب ابتدائیه و حرکت دادن اطفال مستعده به ژاپون در تحصیل علوم صناعیه و مراجعت دادن آنها را به وطن و تشکیل دادن کارخانجات، کرورها معادن در جبال و اتلال ما خوابیده به واسطه بیعلمی باید از آنها غمض عین نماییم و به جهت یک آلت مختصر که از دستگاه آتش خانه قندریزی طهران شکسته، می باید به دولت بلجیک متوسل شده، دست فقر و مذلّت دراز کنیم و یا مبالغ گزاف بخریم و با زحمات زیاد بیاوریم.
لهذا می توانیم عرض نمود اول تکلیف شرکت مبارکه اسلامیه آن است که چند نفر جوانان مستعد که مقدمات زبان و بعضی علوم را دانستهاند مشاهره به قدر کفاف داده به جهت تحصیل این قبیل علوم به خارجه بفرستند تا علم معادن، علم حدادی، انجین سازی و سایر علوم لازمه را بیاموزند….
در این صورت می توان یقین حاصل کرد که شرکت اسلامیه را بنایی محکم حاصل شده آن وقت اهالی وطن خودمان از کوهها و اراضی خود استخراج آهن میکنند و به ترتیب درست از روی علم از همان آهن تاسیس کارخانجات می شود….
مقصود از نگارش این عنوان آن نیست که اجزای شرکت اسلامیه دست از اقدامات خیریه حالیه بردارند بلکه لازم است روز افزون بر اقدامات خویش بیفزایند و در ضمن نیز اصول معروضه را اختیار کنند تا شالوده این بنای مقدس مستحکم شود….خلاصه کلام رفع احتیاج ما از خارجه وقتی خواهد شد که علم هر فنی را نوعی که باید بیاموزیم ورنه هزار مثل این شرکت اسلامیه رفع احتیاجات ما را نخواهد کرد…»
مواجهه آخوند خراسانی
آخوند خراسانی در سال 1315 ق به دعوت تنی چند از علمای ایران، همراه گروهی دیگر از مراجع تقلید فتواهایی در تحریم کالاهای خارجی و حمایت از کالاهای داخلی و به منظور رفع نیاز کشور به بیگانگان صادر نمود. وی در حمایت از منسوجات داخلی نوشت: « بر مسلمان لازم است که لباس ذلت [ تولید خارج ] را از تن بیرون کنند و لباس عزت [ ساخت داخل ] را بپوشند». ایشان در نامه ای به مظفرالدین شاه نیز او را به حمایت از شرکت اسلامیه تشویق کرد.
همچنین تعدادی از علما در حدود 150 سال پیش در سال 1241 شمسی با امضای سندی تاریخی سعی در ترویج مصرف کالاهای داخلی نمودند. در میان امضا کنندگان این سند اسلامی علمای سرشناسی همچون آقا نجفي اصفهاني،حاج آقا نورالله، حسين بن جعفر فشاركي، ميرزا محمدتقي مدرس به چشم میخورد. آنان با امضای این سند متعهد شدند که لباس خارجی نپوشند، بر مردگانی که با پارچه خارجی کفن شده باشند، نماز نخوانند، از کاغذ ایرانی استفاده کنند، در مهمانیهایی با بیش از یک غذا و یک نوشیندنی از مهمانان پذیرایی نکنند و دخانیات مصرف نکنند.
در این سند آمده است: این خدام شریعت مطهره با همراهی جناب رکنالملک، متعهد و ملتزم شرعی شدهایم که مهما امکن بعد ذلک تخلف ننماییم، که فعلا ۵فقرهاست.
اولاً: قبالجات و احکام شرعیه از شنبه به بعد روی کاغذ ایرانی بدون آهار نوشته شود. اگر بر کاغذهای دیگر نویسند، مهر ننموده و اعتراف نمینویسیم. قباله و حکمی هم که روی کاغذ دیگر نوشته بیاورند و تاریخ آن بعد از این قرارداد باشد، امضا نمینماییم. حرام نیست کاغذ غیر ایرانی و کسی را مانع نمیشویم؛ ماها به این روش متعهدیم.
ثانیا: کفن اموات، اگر غیر از کرباس و پارچه اردستانی یا پارچههای دیگر ایرانی باشد، متعهد شدهایم برآن میت، ماها نماز نخوانیم. دیگری را برای اقامه صلوه بر آن میت بخواهند ماها را معاف دارند.
ثالثا: ملبوس مردانه جدید، که از این تاریخ به بعد دوخته و پوشیده میشود، قرار دادیم مهما امکن، هر چه بدلی در ایران یافت میشود، لباس خودمان را از آن منسوخ نماییم و منسوخ غیرایرانی را نپوشیم و احتیاط نمیکنیم و حرام نمیدانیم لباسهای غیرایرانی را، اما ماها ملتزم شدهایم حتیالمقدور بعد از این تاریخ ملبوس خود را از منسوج ایرانی بنماییم. تابعین ماها نیز کذلک و متخلف توقع احترام از ماها نداشته باشد. آنچه از سابق پوشیده و داریم و دوخته، ممنوع نیست استعمال آن.
رابعا: مهمانیها بعد ذلک ولو اعیانی باشد، چه عامه، چه خاصه، باید مختصر باشد یک پلو و یک خورش و یک افشره. اگر زاید بر این کسی تکلف دهد، ماها را به محضر خود وعده نگیرد. خودمان نیز به همین روش مهمانی مینماییم. هر چه کمتر و مختصرتر از این تکلف کردند، موجب مزید امتنان ماها خواهد بود.
خامسا: وافوری اهل وافور را احترام نمیکنیم و به منزل او نمیرویم زیرا که آیات باهره:«إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کَانُوا إِخْوَانَ الشَّیَاطِینِ» «وَلا تُسْرِفُوا اِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ» «وَلا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَی التَّهْلُکَه» و حدیث «لاضرر و لاضرار» ضرر مالی و جانی و عمری و نسلی و دینی و عرضی و شغلی آن محسوس و مسری است و خانوادهها و ممالک را به باد داده. بعد از این هر که را فهمیدیم وافوری، بهنظر توهین و خفت مینگریم. امضا کنندگان:
آقا نجفي اصفهاني، حاج آقا نورالله، حسين بن جعفر فشاركي، شيخ مرتضي ريزي، جناب ركنالملك، ميرزا محمدتقي مدرس، حاجي سيد محمدباقر بروجردي، حاجي ميرزا محمدمهدي جويبارهاي، سيد ابوالقاسم دهكردي، حاجي سيد ابوالقاسم زنجاني، و آقامحمد جواد قزويني.
ملی شدن صنعت استراتژیک
در نهضت ملی شدن صنعت نفت نیز رگههایی از تفکر اقتصاد مقاومتی به چشم میخورد 1. هر چند که متاسفانه سیاسی و غیر مذهبی شدن نهضت ملی شدن نفت و قطع رابطه مصدق با علما باعث تضعیف پشتوانه مردمی آن و در نهایت شکست این نهضت شد.
براین اساس علماء و روحانیون با درک خطر از بین رفتن اقتصاد ملی و استقلال سیاسی کشور با کمک تجار و بازرگانان معتمد دست به اقدامات عملی در حمایت از تولید ملی زدند./241/ح
امیدایزانلو، دانشجوی دکترای اقتصاد موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)
پی نوشت:
[1]. محمد مصدق؛ خاطرات و تألمات دكتر محمد مصدق؛ ص 235- 236.
منابع:
فولادیوندا، محمد (1393)، اصول اخلاقی حاکم بر رسانه ملی از دیگاه اسلام، قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)
نجفی، موسی، اندیشه تحریم و خودباوری؛ ص 128-129.
رهبری، پیمان، شرکت اسلامیه، نماد اقتصاد مقاومتی.
روزنامه حبل المتین، س 7، ش 20، ص 16.
محمد حسن رجبی، علمای مجاهد، ص 3.
روزنامه حبل المتین کلکته؛ سال ۱۴ ش۲؛ ۱۹جمادی الثانی ۱۳۲۴.
محمد مصدق؛ خاطرات و تألمات دكتر محمد مصدق؛ ص 235- 236.