به گزارش خبرنگار وسائل، سومین همایش منشور حقوق و تکالیف شهرنشینی با عنوان «حقوق شهرنشینی، پنجرهای به شهر انسانی» با سخنرانی محمد رضا کلایی، شهردار مشهد و محمدهادی مهدی نیا، رئیس کمیسیون عمران و شهرسازی سازی شورای اسلامی شهر مشهد و دکتر سیدالحسینی، عضو هیأت علمی گروه شهر و شهرسازی دانشگاه آزاد مشهد و همراه با پنل تخصصی با حضور دکتر سید محسن حبیبی، شهرساز و استاد تمام دانشگاه تهران و دکتر ناصر فکوهی، انسان شناس و استاد تمام دانشگاه تهران به همت مرکز پژوهشهای اسلامی شورای شهر مشهد و پژوهشکده نوین شهر معنوی ثامن شامگاه سه شنبه ۶ آذر در سالن همایشهای هتل پردیسان مشهد برگزار شد.
در ابتدای پنل تخصصی دکتر سید محسن حبیبی با اشاره به نظریههای لوفور و هاروی درباره شهر مطلوب اظهارداشت: در واقع شهر مطلوب نه آرمانشهر، علی الاصول تعریف پذیر است و از طرفی شهر موجود از تعریف میگریزد در حالی که ما یک شهر مطلوب فرضی را در ذهن داشتیم و میخواهیم این شهر را بر پیکره موجود شهر بنشانیم که این امر یک انتزاع از وضع موجود است که حکایت مشهد الرضا میشود که از شهر مطلوب به فاجعه در شهر موجود رسیده است.
طرحی که به صورت انتزاعی دامن شهر را فراگرفته است در این طرح مردمان شهر سعی میکنند که این فضاهای شهری را با نیازهای خودشان منطبق کنند به طوری که از سلطه دموکراسی بگریزند و در عین حال منتظر مسؤولان و مدیران و نهادهای رسمی نیستند و در همین راستا سمنها به صورت گسترده در شهر شکل میگیرد تا بتواند فضای مقاومت را در برابر فضای انتزاعی ایجاد کند.
در واقع مشهد یک شهر نیست بلکه مرکب از شهرهای گوناگون است و نیاز است تا این کلان شهر به شهرهای گوناگون برگردانده شود تا بتوان با آن کار کرد و این موضوع اشکال دارد که ما میخواهیم همه چیز را به نظمی ببریم که نظم اجتماعی را مستقر کند در حالی که درباره نظم به صورت ذهنی صحبت میشود که با واقعیت شهر همخوانی ندارد.
جایگاه زائر مشهد الرضا را به گردشگر تقلیل دادهایم
از طرفی تماس ما با شهر قطع شده است و در جائی مانند مشهد الرضا، زائر را به گردشگر تقلیل داده ایم و همچنین ارتباطات زائر با فضا، مکان و مشهدیها به رابطه گردشگری تقلیل شده است و مکانها به گونهای طراحی میشوند که برای گردشگر است و زائر نادیده گرفته میشود.
هاروی در بحث نظری تعریف شهر از سلب مالکیت صحبت میکند و در عین حال ما مالکیت را سلب کرده ایم و سلب مالکیت از فضاهای خصوصی صورت گرفته است که فضاهای مالکیت از فضاهای عمومی سلب شده است. این فضاها در اختیار بخش خصوصی قرار گرفته است که برای منطق بر مالکیت نیاز است تا مستقلات بازتعریف شود.
آیا مدیریت شهری تصمیم گرفته است که از آمریت دست بردارد؟ آیا واقعا مدیریت شهری ما تصمیم گرفته است که در آن چیزی که تا به امروز انجام داده است تأمل کند و با مردم گفت وگو کند و در نهایت دیدگاههای آنان را بگیرد؟ در واقع حق بر شهر حقی جمعی است و فردی نیست.
تفاوتهای فضای دموکراتیک و غیر دموکراتیک شهر
دکتر ناصر فکوهی، انسان شناس و استاد تمام دانشگاه تهران در ادامه به بیان محورهای چندگانه در تعریف شهر در فضای اجتماعی و نوع دموکراتیک و غیر دموکراتیک اظهارداشت: در واقع فضای کالایی شدن به طرف فضای غیر کالایی باید برود که اگر فضا کالایی شود سبب غیر دموکراتیک شدن شهر است و برای شهر دموکراتیک باید به سمت شهر باز رفت که فضای بیرونی و محصور کننده را کاهش دهد.
از طرفی شهر موتوریزه بدترین شکل شهر غیر دموکراتیک است و برای دموکراتیکتر کردن باید شهر غیر موتوریزه شود که فضاهای غیر موتوریزه ایجاد شود و محور دیگر کلان فضا و خرد فضا است که هرچقدر در فضاهای کلان باشیم فضا غیرموکراتیک و برعکس میشود.
اگر هویت از بین برود میتوان هر کاری با شهر انجام داد
حسی یا غیر حسی بودن شهر در دموکراتیک و یا غیر دموکراتیک شدن شهر اثر دارد؛ هر چه غیر حسیتر باشد غیر دموکراتیکتر است به عنوان نمونه ما تنوع غذایی خودمان را از بین برده ایم و هرکدام از تجربههای حسی به شهر هویت میدهند که اگر هویت از بین برود میتوان هر کاری با شهر انجام داد.
محور دیگر درباره دموکراتیک یا غیر دموکراتیک بودن شهر موضوع هویت و تفاوتها است که به یکدیگر معنی میدهند و هیچکس تا به حال نتوانسته است تنوع هویتی را از بین ببرد که این خلاف است و طبیعت یکسان سازی را غیرممکن میکند چراکه سعی برای از بین بردن تفاوت سبب از بین رفتن هویت میشود که این محور از مهمترین مسائل اساسی است و امروز در شرایط غیر دموکراتیک هستیم به این دلیل که سعی شده است انسان یکسان بسازند.
بدن مسؤول از اخلاق در فضای مدنی تبعیت میکند
از جمله موضوعات دیگر حول این محور بدن آزاد است که به معنای بدن بی قید و شرط نیست بلکه به معنای بدن مسؤول است که این بدن مسؤول از اخلاق در فضای مدنی تبعیت میکند و بدن ولنگار بدن بی مسؤولیت است.
از طرفی جامعه دموکراتیک معترضترین جامعه است که اگر دنباله رو باشد غیر دموکراتیک است چراکه اعتراض نقد و تفکر است؛ کسی که میتواند اعتراض کند در واقع نقد دارد و میتواند در سیستم تغییر ایجاد کند، اما کسی که دنباله رو باشد منفعل است./503/0/ح
تهیه و تنظیم: فاطمه ترزفان