vasael.ir

کد خبر: ۱۲۲۳۸
تاریخ انتشار: ۰۸ آذر ۱۳۹۷ - ۱۱:۵۷ - 29 November 2018
عضو هیئت علمی موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره)/ بخش اول

گفت‌وگو| حزب به معنای غربی در بوته نقد اسلامی

وسائل- حجت الاسلام وحیدی‎منش با اشاره به ویژگی‌های حزب در دنیای مدرن گفت: اگر قدرت­ طلبی در حزب­‌گرایی مدرن یک اصل و یک ارزش است، در اندیشه اسلامی ضد ارزش است. پس اسلام با اصلِ سود­گرایی مدرن، سرمایه­ سالاری و قدرت­‌گرایی که در واقع حزب مبتنی بر آنهاست، ناسازگار است.

به گزارش خبرنگار وسائل، حزب به مفهوم نوین آن، دستاورد دموکراسی جدید غرب است و قبل از آن به شکل امروزی وجود نداشته است و با کار نشود /////////////////////////گفتگو| حزب به معنای غربی در بوته نقد اسلامیپیدایش نظام‌های دموکراتیک مطرح شد. تعریف‌های گوناگونی از حزب شده است که برخی ناظر به کارویژه حزب هستند و برخی هم به انگیزه شکل‎گیری حزب توجه نموده‌اند.

حجت الاسلام وحیدی‎منش، عضو هیئت علمی موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) در زمینه سوژه تحزب، خاستگاه، تعریف و جایگاه آن در اندیشه اسلامی و نظام ولایی به گفت‌وگو با وسائل پرداخت که در ادامه نظر خوانندگان گرامی را به بخش نخست این گفت‌وگو جلب می­‌کنیم:

 

وسائل ـ به عنوان اولین سوال بفرمایید که حزب به چه معنایی بوده و مولفه ­ها و ویژگی­ های آن چیست؟

حزب یک پدیده ای است که زادگاهش غرب بوده و عمر چندان طولانی ­ای هم ندارد که بگوییم سابقه دیرینی دارد و در یونان باستان و یا حتی در اوایل مدرنیته هم نیست. تقریبا در قرن 18 در غرب شروع به فعالیت می­ کند و در چارچوب عقلانیت غرب و مدرنیته به حیاتش ادامه داده و به بلوغ می‌رسد. به همین جهت حزب اساسا یک پدیده غربی است.

عنصر اساسی و کانونی در حزب، قدرت است. اساسا حزب تشکیل می‌شود برای تصاحب قدرت، برای حفظ قدرت و برای گسترش قدرت. در چارچوب عقلانیت مدرن قدرت خود یک هدف است. برای رسیدن به آن باید از ابزارهای مختلف بهره جست، یکی از مؤثرترین ابزارها که در عرصه قدرت سیاسی به کار می‌رود، حزب است.

باید اضافه کنم که هر چند حزب در درجه اول یک نهاد مدرن است، ولی در میان افکار و جریان‌های مدرن، لیبرالیسم بیشترین اهتمام را به حزب داشته است. لیبرالیسم بر پایه اصول فکری‌اش از جمله اصالت قدرت، اصالت سود و منفعت، اصالت سرمایه و مالکیت تلاش دارد تا از طریق احزاب، اصول مورد نظر خود را در جامعه حاکمیت ببخشد و از آن حراست نماید.

از آن­جایی که لیبرال­ ها حضور موثر مردم در عرصه سیاست و حکومت را برای اصول مورد نظر خود خطر جدی می‌بینند، و نسبت به حضور مردم در سیاست بدبین هستند، تلاش کرده­ اند، ضمن این­که حضور صوری مردم در عرصه سیاست را حفظ می‌کنند، از نقش‌آفرینی واقعی آن­ها در این عرصه جلوگیری نمایند و در این میان حزب یکی از اهرم­ های مهمی است که از این جهت به کار لیبرالیسم می آید. لیبرالیسم با توسل به حزب ضمن این که جلوه دموکراتیک و مردمی به نظام سیاسی خود می‌دهد، به کنترل نقش مردم در عرصه سیاست نیز می‌پردازد.

به هر حال از آن­جایی که لیبرالی، اعتقاد واقعی به حاکمیت مردم و همواره نگاه بدبینانه نسبت به حضور مردم در عرصه سیاست داشته، و حاکمیت بدون کنترل مردم بر سیاست را خطری جدی برای لیبرالیبسم می‌داند، با نهادهایی هم­چون احزاب تلاش می‌کند از اصول لیبرالی مراقبت نماید.

لیبرال‌ها بر این اعتقادند که اصل بر فردگرایی و آزادی فردی است، دموکراسی بدون مکانیزم‌های کنترلی آزادی فردی را مختل می‌کند و به استبداد اکثریت می انجامد. و البته چنین استبدادی با نظام سرمایه‌داری تعارض کامل دارد. لیبرالیسم استبداد فردی را در تضاد با سرمایه‌داری نمی‌بیند به همین جهت در آغاز حیاتش دست اتحاد با سلاطین مستبد داده بود و امروز با مستبدین هم­سو همانند نظام سعودی، میانه کاملاً خوب، در حد استراتژیک دارد ولی استبداد اکثریتی را هرگز نمی‌پذیرد چراکه پذیرش آن مساوق با نابودی لیبرالیسم است. 

 

وسائل ـ یعنی می ­فرمایید خاستگاه حزب به مفهوم اصطلاحی­ اش غرب بوده است؟

بله خاستگاهش کاملا غرب بوده، در مفهوم مدرن اصطلاحی­ اش، حزب یعنی مجموعه‌اي از افراد هم‌فکر و هم‌سو که به دنبال تصاحب، بسط و تکثير قدرت هستند و در این فرايند توجه و التزام به اصول اخلاقی- انسانی هيچ اصالتي ندارد. اگر توجهي هم وجود دارد، در حد توجه ابزاري است.

رسیدن به قدرت بر اساس آموزه‌هاي ماکياولي و هابز و تأمين منافع بر اساس آموزه‌هاي بنتام و ميل هدف غايي و اصيل به شمار مي‌روند. و در اين ميان ثروت و مالکيت نقش ويژه‌اي دارد. با قدرت و ثروت وصول به ديگر ابعاد قدرت سهل‌تر مي‌شود، اين است که سرمايه‌داري در ميان اهرم‌هاي قدرت، توجه خاص‌تري به آن دارد. در نظام سرمایه ­داری رسیدن به ثروت و سرمایه مهم است، اساس آن هم سود­گرایی است.

بر اساس اصل سود­گرایی یکی از مهم­ترین منافع در کنار سرمایه، قدرت است. پس برای رسیدن به قدرت باید تلاش کرده و آن را تصاحب کرد یا اگر در اختیارت هست، آن را گسترش داد و تلاش کرد برای باقی ماندن در قدرت و حزب در واقع اهرمی است برای وصول به این نتیجه.

 

وسائل ـ فرمودید که خاستگاه مفهوم اصطلاحی حزب در غرب بوده، شاخصه ­های این حزب در اندیشه­ های سیاسی اسلام چیست؟ یعنی آیا حزب در مباحث اسلامی نیز جایگاهی دارد؟

اصل خاستگاه حزب در غرب بوده است، اما اینکه آیا حزب با اندیشه اسلامی و با عقلانیت اسلامی سازگار است یا نه، به دو شیوه می‌شود این را تعقیب کرد. یکی اینکه ببینیم آیا حزب در آموزه­ های اسلامی به کار رفته یا خیر، آیا در قرآن و روایات به کار رفته یا خیر و اگر به کار رفته به چه معناست و آیا آن معنایی که به کار رفته، با حزب در معنای مدرنش تطابق دارد یا تطابق ندارد؟

در قرآن حزب در معنای مفردش مکرر به کار رفته است و همین طور در صیغه جمع و در حالت تثنیه یک بار به کار رفته است. در معنای مفرد که به کار می ­رود، در برخی موارد معنای مثبت دارد؛ مثلا «حزب الله» به کار رفته است«و َمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ»[1] یا «ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصَى لِمَا لَبِثُوا أَمَدًا»[2] که این معنای تثنیه­ اش است.

پس به معنای حزب الله آمده است، در کنارش به معنای حزب الشیطان آمده است: «اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطَانُ فَأَنْسَاهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ أُولَئِكَ حِزْبُ الشَّيْطَانِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُونَ»[3].

پس هم در معنای مثبت به کار رفته است به معنای حزب الله و هم در معنای منفی به کار رفته به معنای حزب الشیطان در معنای مفردش. اما حزب در معنای جمعش همیشه در معنای منفی به کار رفته است. حداقل بنده ندیدم که احزاب معنای مثبت داشته باشد.

مثلا در همین آیه شریفه 17 سوره هود: «أَفَمَنْ كَانَ عَلَی بَيِّنَهٍ مِنْ رَبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ وَمِنْ قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَهً  أُولِئكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَنْ يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ» در این جا احزاب در معنای منفی به کار رفته است. «وَالَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَفْرَحُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ و َمِنَ الْأَحْزَابِ مَن يُنكِرُ بَعْضَهُ قُلْ إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ وَلَا أُشْرِكَ بِهِ إِلَيْهِ أَدْعُو وَإِلَيْهِ مَآبِ»[4] یا «فاختلف الاحزاب من بینهم فویل للذین کفروا من مشهد یوم عظیم»[5].

پس احزاب در معنای جمعش همواره در معنای منفی به کار رفته است، این طور نیست که شما واژه­ای پیدا کنید که در آن احزاب بوده باشد و معنای مثبت داشته باشد.

در متون اسلامی حزب کاربرد اعتقادی و ایمانی دارد، نه کاربرد سیاسی. در ذیل اعتقاد به خدا «حزب الله» شکل می گیرد، در ذیل اعتقاد به شیطان، حزب الشیطان. حزب الله حزب واحد است هیچگاه جمع به کار نرفته است، نگفته احزاب الله، حزب الله فقط واحد است، حزب الله نمی ­تواند متعدد باشد اما حزب الشیطان متعدد هست، لذا احزاب به کار رفته است.

 

وسائل ـ یعنی به صورت مفردش در معنای منفی به کار نرفته است؟

حزب در صیغه مفرد هم در معنای مثبت، حزب الله، به کار رفته و هم در معنای منفی حزب الشیطان، اما جمعش انحصارا در معنای شیطانی و منفی استعمال شده است.

در روایتی از پیامبر مکرم(ص) داریم که می‌فرماید «حزبهم حزبی و حزبی حزب الله»، و  می فرماید: «من احب ان یرکب سفینه النجاه فلیوال علیا بعدی ولیعاده عدوه»، می فرماید که هر کس که می خواهد به کشتی نجات سوار بشود همراه با علی(ع) باشد و ولایت امیرالمومنین(ع) را بپذیرد و با دشمنان امیرالمومنین(ع) در دشمنی باشد.

بعد در ادامه می فرماید «حزبهم حزبی و حزبی حزب الله» یعنی گروه آنها گروه من است و حزب من هم حزب الله عزوجل است. «و حزب اعدائهم حزب الشیطان؛ و حزب دشمنان آنها حزب الشیطان است». پس یا حزب الله است که یعنی در ذیلش ولایت امیرالمومنین(ع) را می­ پذیرد و یا حزب الشیطان است یعنی کسانی که ولایت امیرالمومنین(ع) را قبول ندارند.

به این ترتیب، در مجموع، برداشت از آیات و روایات این است که حزب در صیغه مفرد در دو معنای مثبت و منفی به کار رفته، ولی در معنای جمع همیشه در معنای منفی به کار رفته، به معنای گروه هایی از مشرکان که در مقابل حق صف­ آرایی می کنند؛ مثل جنگ احزاب که در آن، یهودیان و بت­ پرستان با تمام اختلافاتی که با همدیگر داشتند در دشمنی با اسلام مشترک بودند و در برابر اسلامی جبهه واحد تشکیل داده بودند.

نتیجه این که حزب در ادبیات قرآنی و روایی یک مفهوم سیاسی نیست، بلکه یک مفهوم اعتقادی و ایمانی است. اما آیا ما می‌توانیم بر اساس آموزه‌های اسلامی، احزاب سیاسی داشته باشیم، صرف‌نظر از اینکه کلمه حزب چه کاربردی در متون دینی داشته است، یا نه؟

برخی از نویسندگان جهان اسلام با استناد به آیات شریفه گفته ­اند که بله ما در اسلام حزب داریم، حزب این طور نیست که انحصارا از مدرنیته باشد؛ در اسلام هست، بلکه به قول معروف خوبش را هم داریم و حتی سوره ­ای به اسم احزاب داریم یا آیات متعدد در مورد احزاب داریم. اما واقعش این است که هیچ یک از استعمالات یاد شده، معنای اصطلاحی حزب را ندارند.

 

وسائل ـ یعنی در نظام سیاسی اسلام یک معنای جدیدی را باید برای مفهوم حزب باز­تعریف کنیم؟

حزب به معناي تشکل قدرت‌محور، با مذاق اسلام سازگار نيست. اگر مردود نباشد، تأييدي هم از اسلام نمي‌توانيم براي آن بيابيم.

 

وسائل ـ به چه دلیل؟

به دليل اينکه پايه‌هاي شکل‌گيري حزب، اهدافي که دنبال مي‌کند، روش­هايي که به آن­ها متوسل مي‌شود، با اسلام ناسازگار هستند. احزاب مدرن بر پايه‌هاي و اصول مدرنيستي، همانند سودگرايي، قدرت‌طلبي، شهرت‌طلبي، سرمايه‌داري بنا شده‌اند. تمام اين پايه‌ها با اسلام ناسازگارند.

براي حزب رسيدن به قدرت خود هدف است و اصالت دارد و براي رسيدن به آن به هر ابزار ممکن متوسل مي‌شود و اين البته که از نظر اسلام مردود است. در اسلام قدرت­ طلبي به شدت مذمت شده است. در اسلام حتي براي رسيدن به هدف مقدس نمي‌توانيم به ابزار نامقدس متوسل شويم، تا چه رسد به اين که هدف هم نامقدس باشد.

ما در آموزه ­های اسلامی فراوان می ­بینیم که ریاست طلبی و قدرت طلبی منع شده است. مثلا روایت شریف امام صادق(ع) است که می‌فرماید «ملعون من ترأّس ملعون من همّ بها ملعون من حدث نفسه بها».[6] از آن­جايي که امام معصوم است، تمام کلماتش حساب شده است، از روي احساس سخني نمي‌گويد، با اين وجود شخص رياست طلب را لعن کرده، معلوم مي ­شود که رياست طلبي تا چه ميزان با آموزه‌هاي اسلامي در تضاد است.

اتفاقاً کاري که احزاب مي‌کنند، درست در جهت عکس اين روايت است. احزاب رسما رياست طلب هستند و براي رسيدن به این هدف چه بسا احکام و قواعد اخلاقي و شرعي را نيز ناديده بگيرند. براي رسيدن به قدرت به دروغ، تهمت، غيبت، وعده‌هاي دروغين متوسل مي‌شوند و در بهترين شرايط کاري که مي‌کنند اين است که تهمت نزنند، دروغ نگويند، ولي ضمن آگاهي از فضايل رقيب و برتري او نسبت به خود، آن را ابراز نکند، و در اثر اين کتمان به دنبال اين باشد که مردم رأي شان را به او بدهند. در روايتي ديگر مي‌فرمايد: «من اراد الرئاسه هلک؛ کسی که ریاست طلب باشد هلاک می­ شود».

یا در روایت شریفی است که می­ فرماید «مَا ذِئْبَانِ ضَارِيَانِ فِي غَنَمٍ قَدْ غَابَ عَنْهَا رِعَاؤُهَا بِأَضَرَّ فِي دِينِ الْمُسْلِمِ مِنْ حُبِّ الرِّئَاسَه» یعنی ریاست‌طلبي همانند گرگ درنده‌اي است که دين انسان را نابود مي‌کند. بنابراين رياست‌طلبي بسيار مهلک و ويران است، نه تنها ويران‌کننده جامعه است، بلکه حتي ويران‌کننده دين است.

عمر سعد با حب رياست و رياست‌طلبي فاجعه کربلا را ايجاد کرد. وقتي روحيه رياست‌طلبي آنقدر فاجعه‌بار است که حتي به مصيبت عظماي عاشوراي منتهي مي‌شود، معلوم است که اسلام رضايت نمي‌دهد، تشکلي با اين هدف شکل بگيرد.

بنابراین اگر قدرت­ طلبی در حزب ­گرایی مدرن یک اصل است و یک ارزش است، در اندیشه اسلامی کاملا ضد ارزش است. نمی­ توانیم بگوییم که بر اساس آموزه­ های حزبی هر کس خودش را بیاید تبلیغ بکند، خودش را بهتر نشان بدهد و دیگران را بکوبد، این کاملا ضد ارزش است. دروغ بگوید و متوسل به دروغ بشود، وعده ­های دروغین بدهد، برنامه­ های دروغین غیرقابل اجرا بدهد. فقط هدفش کسب قدرت و کسب ریاست بوده باشد، از این جهت با آموزه­­ های اسلامی سازگار نیست.

پس علت مخالفتش این است که با اصل سود­گرایی مدرن، سرمایه­ سالاری و قدرت­ گرایی که در واقع حزب مبتنی بر آنهاست ناسازگار است و با اخلاق و شریعت اسلامی هم نمی ­توانند بسازد. پس حزب مدرن به آن معنا که در ساحت مدرنیته شکل گرفته، مورد تأييد اسلام نيست./301/229/ح

ادامه دارد ...

 

پی نوشت:

[1] . سوره مائده، آیه 56

[2] . سوره کهف، آیه 12

[3] . سوره مجادله، آیه 28

[4] . سوره رعد، آیه 36

[5] . سوره مریم، آیه 37

[6] . علامه مجلسی، بحار الأنوار؛ ج ٧٠ / ص ١٥١.

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
مناسکی
Iran, Islamic Republic of
10:15 - 1397/09/21
مصاحبه هایتان کم است. لطفا بیشتر تدارک گردد.
مدیر پایگاه با سلام
نکته مهمی است که بدان توجه خواهیم کرد
با تشکر از حسن توجه شما
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۱ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۵۷:۵۸
طلوع افتاب
۰۶:۲۷:۵۸
اذان ظهر
۱۳:۰۵:۴۷
غروب آفتاب
۱۹:۴۲:۵۸
اذان مغرب
۲۰:۰۰:۳۳