vasael.ir

کد خبر: ۱۲۰۹۷
تاریخ انتشار: ۰۹ آبان ۱۳۹۷ - ۱۲:۵۷ - 31 October 2018
آیت الله کعبی/ جلسه 98

جهاد| بررسی دلالت عمومات ولایت فقیه بر وجوب جهاد ابتدایی در عصر غیبت

وسائل- باید بررسی کرد اگر متن و روایتی وجود نداشته باشد که جهاد ابتدایی در عصر غیبت جایز است ، آیا می توان بعد از اثبات عموم ولایت فقیه، بگوییم جهاد ابتدایی در عصر غیبت، از شئون ولی فقیه است الا ما خرج بالدلیل. یعنی اگر دلیل بر نهی از جهاد در عصر غیبت نداشته باشیم، عمومات و اطلاقات ولایت فقیه، جهاد ابتدایی را از مصادیق ولایت محسوب می کند.

به گزارش خبرنگار وسائل؛ آیت الله عباس کعبی عضو مجلس خبرگان رهبری در نود وهشتمین جلسه درس خارج فقه جهاد که در موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) به تاریخ شنبه شانزدهم اردیبهشت ماه 1396 برگزار شد در ادامه بررسی ابعاد و حکم جهاد ابتدایی در عصر غیبت به تبیین دیدگاه های موافق وجوب جهاد ابتدایی در عصر غیبت پرداخت و به بررسی دلایل عقلی مطرح شده پرداخت.

آیت الله کعبی در جلسه  گذشته عنوان کرد: حکم قطعی عقل به لزوم اقامه عدل الهی است. و قوانین الهی برای تامین دنیات و آخرت انسان لازم است و تا طاغوت و ظالم و مشرک و کافر و امثال آن وجود داشته باشد، عدالت در جهان محقق نمی شود. پس باید موانع عدل را از بین برد. حالا این موانع یا در قوانین و مقررات است که اگر ضد عدالت باشد، دیگر قانون نخواهد بود. یا تکوینیات است. شرک و کفر، یک مانع تکوینی برای عدل است و باید از بین برود.

 

مشروح این جلسه را می توانید در ذیل ملاحظه بفرمایید

بسم الله الرحمن الرحیم

جهاد ابتدایی 30

القائلون بوجوب الجهاد الابتدایی فی عصر الغیبه 14

مرور جلسه گذشته

بحث درمورد دلیل عقل بر وجوب جهاد ابتدایی بنابر تقریر مرحوم سید عبدالاعلای سبزواری(ره) در «مهذب الاحکام» بود. دلیل عقلی ایشان را نقد می کردیم. رسیدیم به این مطلب که حکم عقل به لزوم اقامه عدل و اجرای قوانین الهی در دنیا و آخرت، مقتضی وجوب جهاد ابتدایی است. اقامه عدل و حکم الله بدون جهاد ابتدایی و ممکن نیست.

به نظر ما دلیل ایشان، تمام نیست. چون عقل راهی نسبت به روش اجرای عدل و اجرای قوانین الهی ندارد. عقل می تواند بگوید که قوانین باید عادلانه باشد. می تواند بگوید «العدل حسن و الظلم قبیح». عقل می تواند بگوید اجرای عدل واجب است. اما در روش عقل مصادیقی را تعیین نمی کند. روش تحقق عدل چگونه است؟ اینجا عقل ساکت است. ممکن است کسی بگوید روش اجرای عدل، به جای جهاد ابتدایی، مثلا گفتگوی تمدن ها و فرهنگ ها باشد. مانند آنچه قرآن فرموده است: «ادْعُ إِلى‏ سَبيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتي‏ هِيَ أَحْسَنُ»[1] البته ممکن است یکی از روش ها نیز جهاد باشد. اما آیا جهاد بالقهر و القوه به هر شرطی که باشد، روش تحقق عدل است یا روش های دیگری هم وجود دارد؟ به نظر ما وجوب جهاد در عصر غیبت به قطع ماده فساد، به حکم عقل ثابت نمی شود. عقل حکم به قطع ماده فساد می کند، اما چگونه؟ عقل ساکت است و حکمی ندارد.

نکته دوم که مرحوم سید عبدالاعلی سبزواری(ره) به عنوان دلیل عقل برای وجوب جهاد ابتدایی در عصر غیبت ذکر کرده، تمسک به وجوب شکر منعم و دفع ضرر محتمل است.

این مطلب نیز بر اساس روش ما به استدلال اول در قطع ماده فساد و اقامه عدل و امثال آن، می گوییم: باز هم عقل راهی برای اثبات جهاد ابتدایی به عنوان صغریات شکر منعم و دفع ضرر محتمل ندارد. البته قاعده کلی که شکر المنعم واجب عقلا یا دفع ضرر المحتمل واجب عقلا، اما اینکه راه آن جهاد ابتدایی باشد، خیر، عقل ساکت است. بلکه جزو صغریات شکر منعم و دفع ضرر محتمل است اما بعد از اثبات وجوب جهاد ابتدایی در عصر غیبت، با دلیل نقلی نه عقلی. اگر از طریق سمع و نقل وجوب جهاد ابتدایی در عصر غیبت ثابت شد، نمی توان گفت از صغریات شکر منعم است.

اما  روش سوم دلیل عقلی بر وجوب جهاد ابتدایی در عصر غیبت، دلیلی است که استاد حائری(ره) در کتاب «الکفاح المسلح فی الاسلام» ارائه داده است. ایشان به دلیل تزاحم استناد می کنند و نسبت به تزاحم  می فرماید اجرای اسلام آنقدر مهم است که می توان جان و مال و عرض و ناموس را به خطر انداخت. پس از نظر عقل هم چنین مصلحتی اقتضا می کند.

پاسخ این مطلب را خود ایشان به خود پاسخ داده اند که این استدلال تمام نیست و ما واقعا این قاعده تزاحم را بدون نص شرعی و دلیل نقلی، بفهمیم. به عبارت دیگر، اینکه عقل مصلحت اهم را در اجرای کلمه الله در زمین و اجرای حاکمیت الله از طریق معرکه و قتال، و تقدم آن بر حفظ دماء، از متن و روایتی به دست آوردريال قابل قبول است. اما اگر بیانی نباشد، نمی توان با حکم عقل وجوب جهاد ابتدایی در عصر غیبت را ثابت کنیم و این با عقل موافق نیست. عدم جواز جهاد ابتدایی در عصر غیبت، ممکن است به دلیل وجود موانع باشد که اصل آن نقلا درست باشد، اما در عصر غیبت به دلیل موانعی، وجوب آن برداشته شده است. مانند احتمال لزوم نظارت عام معصوم(ع) یا وجود معصوم(ع). حال که معصوم(ع) ظاهر یا مبسوط الید نیست، پس ممکن است اصل جهاد ابتدایی برداشته شده باشد. صرف این مطلب هم نقص تشریعی به وجود نمی آورد. چون سید حائری(ره) بر نقص تشریع تاکید می کند. ما می گوییم در اصل تشریع، جهاد ابتندایی وجود دارد، اما در زمان غیبت به دلیل محجرومیت از معصوم(ع) برداشته شده است. مانند اینکه امام علی(ع) نیز 25 سال جهاد را ترک کرد. این نقص به حساب نمی آید. ائمه(ع) نیز جهاد را ترک کردند و این نقص نیست. تنها سیدالشهداء(ع) محبور به جهاد شدند آن هم از سنخ جهاد دفاعیی نه ابتدایی. بنابراین به نظر ما این طریق سوم دلیل عقلی نیز به هیچ کدام از این سه روش وجوب جهاد ابتدایی در عصر غیبت ثابت نمی شود.

بنابراین دلیل عقل در هر سه روش تمام نیست: روش اول قطع ماده فساد، روش دوم شکر منعم و دفع ضرر محتمل، روش سوم نیز قاعده تزاحم و مصلحت اهم بود.

دلیل چهارم: عموم ولایت فقیه

دلیل چهارم بر وجود جهاد ابتدایی در عصر غیبت، عموم ولایت فقیه در عصر غیبت است. یعنی بنابر فرضی که متن و روایتی نداشته باشیم که جهاد ابتدایی در عصر غیبت جایز باشد، آیا می توان بعد از اثبات عموم ولایت فقیه، بگوییم جهاد ابتدایی در عصر غیبت، از شئون ولی فقیه است الا ما خرج بالدلیل. یعنی اگر دلیل بر نهی از جهاد در عصر غیبت نداشته باشیم، عمومات و اطلاقات ولایت فقیه، جهاد ابتدایی را از مصادیق ولایت محسوب می کند.

برای بیان این مطلب ابتدا باید مقدماتی را در نظر داشت.

مطلب اول: بالفرض به یکی از روش های گذشته از جمله روایات ترخیص جهاد در عصر غیبت، جهاد ابتدایی ثابت شود، نسبت اثبات جهاد ابتدایی با دلیل ولایت فقیه چه خواهد بود؟ یعنی ما دلیل خاص برای اثبات جهاد ابتدایی داریم ، از طرفی دلیل ولایت فقیه هست، چگونه جمع کنیم؟ خواهیم گفت جهاد ابتدایی از صغریات دلیل حسبه خواهد شد. حتی اگر عموم ولایت فقیه را ثابت نکنیم، بر اساس توسعه د ر مصداق حسبه، حتی آن دسته از فقهایی که ولایت فقیه را تنها در امور حسبیه می دانند، باید فتوا به وجوب جهاد ابتدایی در عصر غیبت بدهند.

سخنی مرحوم آقای خوئی(ره)

مانند مرحوم آیت الله خوئی(ره) که در بحث ولایت فقیه، قائل به ولایت بر امور حسبیه است. اما اطلاقات و عمومات روایات را برای اثبات جهاد ابتدایی کافی می داند و چون فتوا به وجوب جهاد ابتدایی می دهد، می گوید چه کسی متصدی جهاد شود؟ می فرماید: «الفقیه حسبۀ» بعد از اینکه کارشناسان امر شهادت به توانایی بر پیروزی بدهند، آنگاه فقیه به نحو امور حسبیه، منتصدی می شود. لذا اقای خوئی(ره) بعد از اینکه اجماع را تمام نمی داند و روایاتی که مشهور به حرمت جهاد ابتدایی در عصر غیبت را تمام نمی داند،  با توجه به اهتمام قرآن به امر جهاد و امر به آن، قائل به مشروعیت جهاد ابتدایی در عصر غیبت می شود. با اینکه ایشان در بحث بیع «مصباح الفقاهه» قائل به عموم ولایت فقیه نیست، اما در «منهاج الصالحین» می فرماید: «و بما أنّ عملية هذا الأمر المهم في الخارج بحاجة إلى قائد و آمر يرى المسلمين نفوذ أمره عليهم، فلا محالة يتعيّن ذلك في الفقيه الجامع للشرائط، فإنّه يتصدّى لتنفيذ هذا الأمر المهم من باب الحسبة على أساس أنّ تصدّى غيره لذلك يوجب الهرج و المرج و يؤدّي إلى عدم تنفيذه بشكل مطلوب و كامل».[2] یعنی با توجه به اینکه انجام جهاد نیاز به رهبر و فرمانده دارد که مسلمانان امرش را نافذ بدانند، چاره ای یست که این حق دستور را در فقیه جامع الشرایط متعین بدانیم. چراکه این مساله از باب امور حسبه است و غیر فقیه نمی تواند متصدی جهاد شود. اختلال در نظام می شود و به صورت مطلوب محقق نمی شود. بنابراین به نحو حسبه، تصدی جهاد ابتدایی برای فقیه ثابت می شود.

یکی از پیش فرض های امور حسبه این است که اطلاق و عموم آیات و روایات می فرماید جهاد واجب است. چه کسی دستور جهاد بدهد؟ بر اساس اصل عدم ولایت فردی بر دیگری، نه فقیه و نه غیر فقیه نمی توانند دستور بدهند. اما قدر متیقن، فقیه از این اصل عدم ولایت فرد بر دیگری خارج می شود. به دلیل مدح آیات و روایات بر فقیه. یعنی اگر فقیه متصدی شود، شارع راضی می شود اما غیر فقیه متصدی شود، ما شک می کنیم. وجه هرج و مرج بر همین اساس است که شارع مقدس به تصدی غیر فقیه راضی نمی شود. یعنی اگر متصدی نشود و غیر فقیه هم که جایز نیست، هرج و مرج ایجاد می شود.

نکته ای که گفتیم این است که بنابراین مطلبی که مرحوم آقای خوئی(ره) بیان فرموده، ما نیاز به تمسک عموم ولایت فقیه نداریم. یعنی حتی اگر عموم ولایت فقیه ثابت نشده باشد، بنابر حسبه نیز می توان به اجرای جهاد در عصر غیبت تمسک کرد؛ البته بعد از اثبات جهاد بر اساس اطلاق آیات و روایات به جهاد.

ما مطلبی هم به مرحوم آقای خوئی(ره) عرض کنیم. شما جهاد ابتدایی را از مصادیق حسبه قرار دادید. از الزامات این مساله این است که پس می توانیم ولایت فقیه را به نحو عموم ثابت کنیم. چون حسبه دو مصداق می تواند داشته باشد. یکی مصداق مضیق و مصداق موسع. مصداق موسع آن جهاد ابتدایی است که اگر از مصادیق حسبه باشد، لازم می آید ارتش و نیروهای مسلح و عِده و عُده و حکومت نیاز است. جهاد بدون حکومت و ساماندهی ممکن نیست. ما در ولایت فقیه نیز همین را می گوییم که فقیه رئیس حکومت و دولت است. از این فرمایش می توان عموم ولایت فقیه را ثابت کرد که شما حتی اگر باالنظر الی ادله اولیه ولایت فقیه را تام ندانید، اما بر اساس دلیل حسبه و اینکه جهاد از مصادیق آن است، عملا ملتزم به عموم ولایت فقیه می شوید.

آنچه قرینه بر این است که اواخر عمر شریفشان در «منهاج الصالحین» تبدل رای حاصل شده و قائل به ولایت فقیه عهامه شده است، تعلیقه ای است که بر عبارت صاحب جواهر(ره) می زند. مرحوم نجفی(ره) می فرماید: جهاد ابتدایی در عصر غیبت حرام است و استدلال ایشان دلیل اجماع است. مرحوم خوئی(ره) عبارت را ذکر می فرماید: «لولا الاجماع لامکن مناقشه ذلک علی اساس عموم ولایت الفقیه» یعنی اگر اجماع نبود، ما می توانستیم جهاد ابتدایی را بر ساسا عموم ولایت فقیه ثابت کنیم. این مطلب صاجحب جواهر(ره) است. مرحوم خوئی(ره) می نویسد: اجماع که باطل است. اما اثبات جهاد از طریق ولایت فقیه، بعید نیست و درست است. آن صحتن مطلب بر اساس حسبه است. عبارت مرحوم خوئی(ره) این است: «یظهر من صاحب الجواهر (قدس سره) اعتباره ([إذن الفقيه الجامع للشرائط لو قلنا بمشروعية الجهاد في عصر الغيبة) بدعوى عموم ولايته بمثل ذلك في زمن الغيبة. و هذا الكلام غير بعيد بالتقريب الآتي»[3] یعنی می فرماید اثبات جهاد ابتدایی از طریق ولایت فقیه غیر بعید است به تقریب که می آید. که همان دلیل حسبه است و این تقریب این است: «و هو أنّ على الفقيه أن يشاور في هذا الأمر المهم أهل الخبرة و البصيرة من المسلمين حتى يطمئن بأنّ لدى المسلمين من العدّة و العدد ما يكفي للغلبة على الكفّار الحربيّين، و بما أنّ عملية هذا الأمر المهم في الخارج بحاجة إلى قائد و آمر يرى المسلمين نفوذ أمره عليهم، فلا محالة يتعيّن ذلك في الفقيه الجامع للشرائط، فإنّه يتصدّى لتنفيذ هذا الأمر المهم من باب الحسبة على أساس أنّ تصدّى غيره لذلك يوجب الهرج و المرج و يؤدّي إلى عدم تنفيذه بشكل مطلوب و كامل». تقریب نیز همان استدلال به امور حسبه است. لذا به نظر می رسد مرحوم خوئی(ره) از نظر سابقش نسبت به ولایت عدول کرده باشد والا نمی فرمود ما می توانیم جهاد ابتدایی را بر اساس عموم ولایت فقیه ثابت کنیم و با صاحب جواهر(ره) مناقشه نمی کرد. والله العالم.

ادامه بحث جلسه آینده...

پایان جلسه نود و هشتم

***

[1] . نحل/ 125.

[2] . منهاج الصالحين (للخوئي)؛ ج‌1، ص: 366.

[3] . همان..

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
النصری
Iran, Islamic Republic of
17:08 - 1397/08/18
احسنت یر انعکاس درسهای روز حوزه
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۴ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۵۳:۳۳
طلوع افتاب
۰۶:۲۴:۲۵
اذان ظهر
۱۳:۰۵:۱۳
غروب آفتاب
۱۹:۴۵:۲۲
اذان مغرب
۲۰:۰۳:۰۴