vasael.ir

کد خبر: ۸۵۹۰
تاریخ انتشار: ۱۷ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۸:۱۳ - 07 June 2018

جهاد| بررسی روایات دال بر حرمت مرابطه

وسائل- این روایت اشاره به جهاد ابتدایی زیر لوای حکومت جور دارد. در روایت یونس آمده در مورد کسی است که خود را به مرز رسانده بود و حضرت فرمود جهاد جایز نیست. سوال کردند پس چه کند؟ فرمود: مرزبانی کند. بنابراین مرابطه نهی نشده است، بلکه جهاد نهی شده است. در این روایت نیز که حضرت فرمودند، اشاره به بحث رهبری در جهاد دارد. که شما تحت لوای چه کسی جهاد می کنید؟

به گزارش خبرنگار وسائل؛ آیت الله عباس کعبی عضو مجلس خبرگان رهبری در شصت و ششمین جلسه درس خارج فقه جهاد که در موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) به تاریخ سه شنبه بیست و ششم بهمن ماه 1395 برگزار شد در ادامه بررسی مرابطه و نقش آن در دفاع از سرزمین های اسلامی به تبیین ادله مخالفین مرابطه و وجوب آن در دوران غیبت پرداخت. 

تقریر درس

آیت الله کعبی در جلسه  گذشته عنوان کرد:اگر مرابطه نباشد، مصلحت مترتب بر جهاد از بین می رود و موجب مفسده می شود. فلسفه مرابطه حفظ مصلحت برای بقای نظام و جلوگیری از مفسده که سقوط نظام یا نفوذ دشمن در نظام اسلامی است. شاید وجه وجوب مرابطه هنگام خطر، این است که حفظ نظام اسلامی مترتب بر مرابطه است. یعنی اگر نباشد، نظام حفظ نمی شود

جهاد الحفاظ علی الدول الاسلامیه

مرابطه 3

بحث درباره روایتی بود که مرحوم صاحب جواهر(ره) درباره ارزش مرابطه نقل فرموده بود. «المروی عن ابن عباس قال: «سمعت رسول اللّه صلى اللّه علیه و آله یقول عینان لا تمسهما النار عین بکت من خشیة اللّه، و عین باتت تحرس فی سبیل اللّه».[1] دو چشم از آتش روز قیامت در امانند. یکی چشمی که از خوف خدا گریسته باشد و دیگر چشمی که از حفاظت در راه خدا بیدار مانده باشد.

بررسی روایات عدم جواز مرابطه

  1. خبر عبد الله بن سنان

روایتی دیگر از امام صادق(ع) است که در باب ششم کتاب جهاد العدو «وسائل الشیعه» نقل شده است که به نظر می رسد می گوید مرابطه جایز نیست. «بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ یَحْیَى عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَعْبَدٍ عَنْ وَاصِلٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع جُعِلْتُ فِدَاکَ مَا تَقُولُ فِی هَؤُلَاءِ الَّذِینَ یُقْتَلُونَ فِی هَذِهِ الثُّغُورِ؟ قَالَ فَقَالَ الْوَیْلُ یَتَعَجَّلُونَ قَتْلَةً فِی الدُّنْیَا وَ قَتْلَةً فِی الْآخِرَةِ وَ اللَّهِ مَا الشَّهِیدُ إِلَّا شِیعَتُنَا وَ لَوْ مَاتُوا عَلَى فُرُشِهِمْ»[2] جانم فدای شما نظرتان در مورد کسانی که در مرزها کشته می شوند چیست؟ حضرت فرمود: وای بر آنها که عجله می کنند. کشته شدنی در دنیا و کشته شدنی در آخرت دارند؛ یعنی عذاب می شوند. به خدا قسم شیعه ما شهید واقعی است ولو در بستر بمیرند.

جواب:

فرض این روایت، مرابطه در زمان دستگاه جور است. یا فرض این است که کسانی در مرزها جهاد ابتدایی صورت می دهند. منظور آنهاست. به نظر می رسد این روایت اشاره به جهاد ابتدایی زیر لوای حکومت جور است. به دلیل خبر طلحه بن زید و خبر یونس[3] که قبلا به آن اشاره کردیم. خبر یونس، در مورد کسی است که خود را به مرز رسانده بود و حضرت فرمود جهاد جایز نیست. سوال کردند پس چه کند؟ فرمود: مرزبانی کند. بنابراین مرابطه نهی نشده است، بلکه جهاد نهی شده است. در این روایت نیز که حضرت فرمودند شهید جز شیعیان ما نسبت، اشاره به بحث رهبری در جهاد دارد. که شما تحت لوای چه کسی جهاد می کنید؟ خود رهبری، جزو مقومات جهاد است. و چون شیعه می خواهند جهاد کنند، زیر پرچم امام جهاد می کنند. اگر امام دستور دهد، در جبهه کشته شوند، شهیدند. منتظر ظهور و آماده جهاد باشند، آنها نیز شهیدند، حتی اگر در بستر بمیرند. از این روایت استفاده می شود که منتظر ظهور اگر با نیت جهاد زیر پرچم امام معصوم(ع) مشغول انجام وظیفه در مسیر آماده سازی برای ظهور حضرت باشد، اگر بمیرد، شهید می میرد و در این زمینه روایات فراوان است.

بنابراین روایتی که در صدر بحث مطرح کردیم، نه تنها مرابطه را نفی نمی کند، بلکه تاکید می کند که شرط مرابطه به معنی الاعم، اذن امام(ع) به طور مستقیم یا غیر مستقیم است. به دلیل صحیحه معاویه بن عمار که قبلا ذیل آیه شریفه «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»[4] نقل کردیم و گفتیم که رابطوا علی الائمه یا رابطوا مع الائمه. لذا مرابطه بدون امام ممکن است محل تامل است.

ممکن است گفته شود قبلا گفتیم مرابطه در زمان دستگاه جور به دلیل دفاع از کیان اسلام و دار المسلمین جایز است؟ پس وجه این روایت چیست که می فرماید: «وَ اللَّهِ مَا الشَّهِیدُ إِلَّا شِیعَتُنَا وَ لَوْ مَاتُوا عَلَى فُرُشِهِمْ».[5]

جواب این است که این را قرینه قرار می دهیم که امام می فرماید« الْوَیْلُ یَتَعَجَّلُونَ قَتْلَةً فِی الدُّنْیَا وَ قَتْلَةً فِی الْآخِرَةِ»، کارشان جهاد بوده است و امام می گوید جهاد مع الجائرین لا یجوز نه اینکه مرابطه را نفی کنند.

این تمام برداشت ما از روایت است.

2. خبر محمد بن عیسی

روایت  خبر محمد بن عیسی در باب هفتم که  در مورد وصیت به مرابطه است: « عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْیَرِیُّ فِی قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ الرِّضَا ع أَنَّ یُونُسَ سَأَلَهُ وَ هُوَ حَاضِرٌ عَنْ رَجُلٍ مِنْ هَؤُلَاءِ مَاتَ وَ أَوْصَى أَنْ یُدْفَعَ مِنْ مَالِهِ فَرَسٌ وَ أَلْفُ دِرْهَمٍ وَ سَیْفٌ لِمَنْ یُرَابِطُ عَنْهُ وَ یُقَاتِلُ فِی بَعْضِ هَذِهِ الثُّغُورِ فَعَمَدَ الْوَصِیُّ فَدَفَعَ ذَلِکَ کُلَّهُ إِلَى رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِنَا فَأَخَذَهُ مِنْهُ وَ هُوَ لَا یَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ یَأْتِ لِذَلِکَ وَقْتٌ بَعْدُ فَمَا تَقُولُ یَحِلُّ لَهُ أَنْ یُرَابِطَ عَنِ الرَّجُلِ فِی بَعْضِ هَذِهِ الثُّغُورِ أَمْ لَا؟»[6] فردی از اهل مذاهب دیگر که تابع ائمه نیست، وصیت کرده که بعد از مرگش از اموالش یک اسب به هزار درهم و دو شمشیر داده شود به کسی تا به نیابت از او هم جهاد کند هم مرزبانی کند. یعنی اینقدر جهاد و مرابطه مقدس بود که پول می دادند و وصیت می کردند. این شخص تعمدی داشته و می دانسته که شیعیانه اهل امانت و راستگو هستند، پول را به شیعه داده که مرابطه کند و بجنگد. از امام سوال کردند: آیا این جایز است یا خیر؟

حضرت فرمود: «فَقَالَ یَرُدُّ إِلَى الْوَصِیِّ مَا أَخَذَ مِنْهُ وَ لَا یُرَابِطُ فَإِنَّهُ لَمْ یَأْتِ لِذَلِکَ وَقْتٌ بَعْدُ فَقَالَ یَرُدُّهُ عَلَیْهِ فَقَالَ یُونُسُ فَإِنَّهُ لَا یَعْرِفُ الْوَصِیَّ قَالَ یَسْأَلُ عَنْهُ فَقَالَ لَهُ یُونُسُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ فَقَدْ سَأَلَ عَنْهُ فَلَمْ یَقَعْ عَلَیْهِ کَیْفَ یَصْنَعُ فَقَالَ إِنْ کَانَ هَکَذَا فَلْیُرَابِطْ وَ لَا یُقَاتِلْ قَالَ فَإِنَّهُ مُرَابِطٌ فَجَاءَهُ الْعَدُوُّ حَتَّى کَادَ أَنْ یَدْخُلَ عَلَیْهِ کَیْفَ یَصْنَعُ یُقَاتِلُ أَمْ لَا فَقَالَ لَهُ الرِّضَا ع إِذَا کَانَ ذَلِکَ کَذَلِکَ فَلَا یُقَاتِلُ عَنْ هَؤُلَاءِ وَ لَکِنْ یُقَاتِلُ عَنْ بَیْضَةِ الْإِسْلَامِ فَإِنَّ فِی ذَهَابِ بَیْضَةِ الْإِسْلَامِ دُرُوسَ ذِکْرِ مُحَمَّدٍ ص فَقَالَ لَهُ یُونُسُ یَا سَیِّدِی فَإِنَّ عَمَّکَ زَیْداً قَدْ خَرَجَ بِالْبَصْرَةِ وَ هُوَ یَطْلُبُنِی وَ لَا آمَنُهُ عَلَى نَفْسِی فَمَا تَرَى لِی أَخْرُجُ إِلَى الْبَصْرَةِ أَوْ أَخْرُجُ إِلَى الْکُوفَةِ فَقَالَ بَلِ اخْرُجْ إِلَى الْکُوفَةِ فَإِذَا مَرَّ فَصِرْ إِلَى الْبَصْرَةِ»[7] پول ها را برگرداند و حق مرابطه ندارد چون وقت این کار نرسیده است و امام باید بیاید. یونس گفت: وصی را نمی شناسیم. حضرت فرمود: پرس وجو کند. گفت: سوال شده، او را نیافته اند. آیا بجنگد یا خیر؟ حضرت فرمود: اگر کار به اینجا کشید که چاره ای ندارد و نمی تواند برگرداند، قتال و جنگ را در دفاع از دستگاه جور انجام ندهد، بلکه از حاکمیت و کیان اسلام دفاع کند؛ چراکه اگر مرکزیت دولت اسلامی از بین برود، باعث فرسوده شدن و اندراس نام پیامبر(ص) مندرس می شود و این کار باعث تضعیف اسلام و نهایتا از بین رفتن اسلام می شود.

اگر به ظاهر روایت تمسک کنیم، این است که امام از مرابطه و مقاتله نهی فرموده است. چون وصیت هم در مورد مرابطه آمده هم در مورد مقاتله و امام فرمود وقتش نرسیده است.  پاسخ باید هم به مرابطه و هم به مقاتله برگردد. ولی امام فقط اجازه دفاع می دهد. یعنی مرابطه نیز مانند مقاتله تحت لوای جور جایز نیست.

جواب:

به نظر ما این استدلال به ظاهر روایت و فهم اینچنینی تمام نیست. چون در روایت ناظر به مقاتله است نه مرابطه. چون امام از مقاتله نهی کردند و چون این مرابطه ای است که به مقاتله منجر می شود، از آن نهی شده است. و می گویند حالا که قصد جنگ دارد به نیت دفاع از اسلام و اصل آن بجنگد و در مورد نفی اصل مرابطه نیست. شاید در روایت خصوصیتی باشد که مثلا امام نمی خواهند به وصیت اینان عمل بشود.

سخن مرحوم صاحب جواهر(ره)

بعضی مانند علامه حلی(ره) در «منتهی» برداشت کرده اند و بلکه ادعا اتفاق کرده اند که مرابطه در زیر لوای دستگاه جور جایز نیست. مرحوم صاحب جواهر(ره) بعد از نقل این روایت، می فرماید: «بل لا أجد فیه خلافا عدا ما یحکى عن الشیخ و القاضی و لم أتحققه، بل قیل إنهما أفتیا بمضمون الخبر المزبور و إن زادا ذکر لفظ المرابطة، لکن یمکن إرادة غیر المشروعة منها، و هی التی تتضمن قتالا غیر مشروع نعم صرح فی النهایة و التحریر و المنتهى بعدم تأکده حال الغیبة، و لم أجد ما یشهد له عدا ما سمعته من خبر قرب الإسناد المحمول على إرادة القتال من المرابطة فیه، بل مقتضى إطلاق الأدلة السابقة عدم الفرق بین الحضور و الغیبة».[8]

یعنی من به این مطلب نرسیدم که این نقل اتفاق درست است یا خیر، اما شیخ طوسی و قاضی ابن براج به مضمون این روایت فتوا داده اند اگر لفظ مرابطه در روایت اضافه شده و در اصل روایت، نبوده است. اما شاید هم مراد مرابطه غیر مشروع بوده است. یعنی مرابطه ای که  متضمن قتال غیرمشروعی باشد. یعنی مرابطه گاه متضمن قتال است و گاه متضمن قتال نیست.  شیخ طوسی(ره) در «نهایه» و علامه در «تحریر» و «المنتهی» تصریح کرده اند که در عصر غایبت امام(ع)، مرابطه تاکید نشده است، نه اینکه جایز نیست. اصلش مستحب است مگر اینکه ضرر به اسلام بزند. اینکه می گویند مورد تاکید نیست، دلیل ندارد که مرابطه در عصر غیبت مورد تاکید نباشد مگر همین روایت «قرب الاسناد» که از نظر سند ضعیف است که خواهیم گفت. غیر از ضعف سند، منظور از واژه مرابطه، قتال است و ادله سابق به ویژه خبر طلحه و یونس، می گوید: مرابطه در عصر غیبت حتی در چارچوب وجود دستگاه جائر هم جایز و مستحب است و اگر خطری برای کیان اسلام باشد، واجب می شود؛ چه رسد به دولت شرعی ولی فقیه در عصر غیبت.

بنابراین می توان استفاده کرد که بالاجماع دفاع از کیان اسلامی و نظام اسلامی، از راه مرابطه اگر دولت اسلامی مورد تهدید باشد، واجب شرعی است وگرنه مستحب است. این برداشت را مرحوم صاحب جواهر(ره) نیز در نهایت قبول می کنند. منظور از مرابطه که ایشان نقل فرموده مرابطه رد مرزهای دیلم، قزوین و عسقلان است. یعنی خط مرزی که متضمن قتال است نوعا. لذا امام در ذیل روایت می فرماید اگر قصد قتال داری، برای دفاع از اسلام باشد. اما مرابطه ای که متضمن قتال نیست، خارج از بحث است و کسی در آن تشکیک نکرده است.

مرحوم صاحب جواهر(ره) ایشان دلیل دیگری نیز اضافه می کنند و می فرمایند: «و لعله لذا کان ظاهر غیر واحد عدم الفرق، بل فی الروضة التصریح بالتأکد فیهما، نعم قیل: وجهه عدم الخلاف فیه فی الأول فتوى و روایة، بخلاف زمان الغیبة فإن فیه الخلاف أو احتماله فتوى و روایة مع أن عبارة السرائر صریحة فی عدم جزمه باستحبابه، بل ظاهر مساق عبارته العدم، لکنه کما ترى».[9]

لذا بسیاری میان عصر غیبت و حضور تفاوتی نگذاشته اند. شهید ثانی(ره) نیز در شرح لمعه تصریح کرده که مرابطه در عصر غیبت و حضور موکد است. بله وجه عدم خلاف در فتوایی که نقل شد، روایت است، به خلاف زمان غیبت که اختلاف نظر است و ممکن است فتوا و روایت نیز بر این باشد که در عبارت «سرائر» می فرماید صریح است که ابن ادریس جذم نکرده به استحباب مرابطه بلکه عدم استحباب را ذکر فرموده. لکن درست است این است که مرابطه مستحب موکده است در عصر حضور و غیبت و اگر برای کیان و دولت و نظام اسلام ضرری باشد، مرابطه به نحو کفایی واجب می شود. چه مرابطه به معنیا مرزبانی فیزیکی، و چه به صورت مصادیق گوناگونی که عرض کرده بودیم.

          این خلاصه بحث در مورد خبر محمد بن عیسی در «قرب الاسناد» و فتاوایی که در این زمینه تمام نیست و حمل بر مقاتله عن جائر یا دفاع از نظام جائر که تخصصا از بحث مرابطه خارج است.


[1] . جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام؛ ج‌21، ص: 40.

[2] . وسائل‏الشیعة، ج 15، ص 31.

[3] . عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ یُونُسَ قَالَ سَأَلَ أَبَا الْحَسَنِ ع رَجُلٌ وَ أَنَا حَاضِرٌ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ رَجُلًا مِنْ مَوَالِیکَ بَلَغَهُ أَنَّ رَجُلًا یُعْطِی سَیْفاً وَ قَوْساً فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَأَتَاهُ فَأَخَذَهُمَا مِنْهُ ثُمَّ لَقِیَهُ أَصْحَابُهُ فَأَخْبَرُوهُ أَنَّ السَّبِیلَ مَعَ هَؤُلَاءِ لَا یَجُوزُ وَ أَمَرُوهُ بِرَدِّهِمَا قَالَ فَلْیَفْعَلْ قَالَ قَدْ طَلَبَ الرَّجُلَ فَلَمْ یَجِدْهُ وَ قِیلَ لَهُ قَدْ قَضَى الرَّجُلُ قَالَ فَلْیُرَابِطْ وَ لَا یُقَاتِلْ قُلْتُ مِثْلَ قَزْوِینَ وَ عَسْقَلَانَ وَ الدَّیْلَمِ وَ مَا أَشْبَهَ هَذِهِ الثُّغُورَ فَقَالَ نَعَمْ قَالَ فَإِنْ جَاءَ الْعَدُوُّ إِلَى الْمَوْضِعِ الَّذِی هُوَ فِیهِ مُرَابِطٌ کَیْفَ یَصْنَعُ قَالَ یُقَاتِلُ عَنْ بَیْضَةِ الْإِسْلَامِ قَالَ یُجَاهِدُ قَالَ لَا إِلَّا أَنْ یَخَافَ عَلَى دَارِ الْمُسْلِمِینَ أَ رَأَیْتَکَ لَوْ أَنَّ الرُّومَ دَخَلُوا عَلَى الْمُسْلِمِینَ لَمْ یَنْبَغِ لَهُمْ أَنْ یَمْنَعُوهُمْ قَالَ یُرَابِطُ وَ لَا یُقَاتِلُ وَ إِنْ خَافَ عَلَى بَیْضَةِ الْإِسْلَامِ وَ الْمُسْلِمِینَ قَاتَلَ فَیَکُونُ قِتَالُهُ لِنَفْسِهِ لَا لِلسُّلْطَانِ لِأَنَّ فِی دُرُوسِ الْإِسْلَامِ دُرُوسَ ذِکْرِ مُحَمَّدٍ ص.» وسائل‏الشیعة ج : 15 ص : 30.

[4] . آل عمران/ 200.

[5] . وسائل‏الشیعة، ج 15، ص 31.

[6] . وسائل‏الشیعة، ج15، ص32.

[7] . وسائل‏الشیعة، ج15، ص32.

[8] . جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام؛ ج‌21، ص: 41.

[9] . جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، ج‌21، ص: 41 و 42‌.

120/907/د

مقرر: قطبی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۰ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۵:۳۱:۳۹
طلوع افتاب
۰۶:۵۶:۵۱
اذان ظهر
۱۳:۱۱:۳۵
غروب آفتاب
۱۹:۲۵:۴۱
اذان مغرب
۱۹:۴۲:۳۹